علت ممنوعیت لعن یزید، به قول ابن تیمیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیه برای دفاع نمودن از یزید که یکی از ظالمان تاریخ است، به انحاء مختلف توجیهاتی ذکر میکند که مورد تأیید عالمان بزرگ اهل سنت نمیباشد و علمای اهل سنت از ظالم حمایت نمیکنند. یکی از توجیهات او برای تبرئه یزید، این است که اگرچه یزید ظلم بسیاری نموده است، و سبط گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به شهادت رسانده است، (بر فرض که دستور توسط او صورت گرفته باشد)، در نهایت فردی مسلمان و فاسق است، و به دلایل مختلف نمیتوان او را مورد لعن قرار داد.
ابن تیمیه قتل امام حسین (علیه السلام) را از گناهان بزرگ میداند، ولی گفته که این قتل از بعضی قتلهای دیگر که صورت گرفته، بزرگتر نیست: «آنچه از اتفاقات و انتقامهای صورت گرفته در مقابل قتل امام حسین (علیه السلام)، رخ داده است، شکی نیست که قتل امام حسین (علیه السلام)، از بزرگترین گناهان است، و انجام دهنده آن و راضی به آن فعل و کمک کننده آن مستحق عذاب الهی است، که مانند اینها هم مستحقند. ولی قتل او، از بدترین قتلها نیست؛ قتلهای بزرگتر مانند قتل بافضیلتتر از او، از پیامبران و مسلمانانی که در اسلام زودتر ایمان آوردهاند و کسی که در جنگ با مسیلمه کذاب به قتل رسیدهاند، و شهدای اُحد و کشتهشدههای بئر معونه و کشته شدن عثمان.»[1]
و اگر بنا به لعن یزید باشد، باید باقی خلفای ظالم هم لعن شوند؛ درصورتیکه یزید از آنها بهتر هم است: «جواز لعن یزید مانند لعن امثال او از حاکمان خلفا و غیر آنان است، و یزید بهتر از دیگران است، بهتر از مختار ثقفی، امیر عراق که به انتقام قاتلان امام حسین (علیه السلام) قیام کرد، و ادعا میکرد که جبرئیل نزد او میآید، و یزید از حجاج بهتر است، که به اتفاق مردم از یزید ظالمتر بود.»[2]
خدا راههایی برای بخشش مؤمنین گنهکار از قبیل شفاعت، توبه، حسناتی که گناهان را محو میکند، یا مصیبتهایی که کفاره گناهان است، قرار داده است.
و چون از سرنوشت یزید خبر نداریم و نمیدانیم پس از قتل امام حسین (علیه السلام)، از این موجبات غفران الله تعالی و محو ظلمهایش استفاده نموده است یا نه، بر این اساس نمیتوانیم لعن او را جایز بدانیم.
البته او اعتراف دارد که طبق مذهب ما، اهل قبله به مجرد گناه تکفیر نمیگردد، و هر شخصی دارای بدی و خوبی میباشد، ولی از این مسئله نتیجه میگیرد که دیگر ما در مورد هیچ فردی که شهادتین گفته و غیر شرک هر گناهی کرده باشد، نمیتوانیم اظهار نظر کنیم، بلکه حساب اعمال همه دست خداست و خدا میداند که او لایق دوری از رحمت خداست، یا اینکه خدا او را بخشیده است: «پیروان مذهب اهل سنت و جماعت معتقدند کسی که اهل قبله است به محض گناه کردن یا تأویل نمودن، تکفیر نمیگردد؛ بلکه هر فردی دارای خوبی و بدی است، پس امر او با خدای متعال است.»[3]
یعنی در مورد هیچ مسلمانی نمیتوان اظهارنظر نمود، هر کاری کرده باشد، ما نمیدانیم خداوند با او چگونه برخورد میکند.
«در روایات نبوی مستفیض آمده که عدهای از آتش جهنم با شفاعت خارج میشوند، که در آنان کسانی هستند که ذرهای ایمان در قلبشان وجود دارد، و طبق این اصل کسی که لعن یزید و امثال او را جایز میداند، به دو چیز احتیاج دارد: اول اینکه ثابت نماید، یزید از فاسقان و ظالمانی است که لعنت نمودن آنان جایز است، و او با اصرار بر بدی خود مرده است؛ و دوم اینکه لعنت نمودن فرد معین از فاسقان جایز است. و کسی که لعن یزید را جایز نمیداند، دو مقدمه را خدشه میکند، مخصوصاً در مقدمه اول. (که یزید فاسق ظالم جایز اللعن است.)»[4]
«اما در مورد آیه 18 سوره هود که لعن خداوند بر ظالمین را آورده، آیهای است که به طور عام وارد شده و مانند آیات وعید است، ... و اقتضای ظلم، لعن و عذاب و دوری از رحمت خداست، ولی اگر معارضی بیاید، میتواند این اقتضا را از بین ببرد، مثلاً توبه یا خوبیهای محوکننده بدی یا مصیبتهایی که کفاره گناهان است. پس انسان از کجا میداند که یزید یا غیر او از ظالمان توبه نکردهاند، یا خوبیهایی نداشتهاند که ظلمشان را محو نماید، و به مصیبتهایی که کفاره گناه است مبتلا نشدهاند، و خداوند از آنان به این دلایل نگذشته است. با وجود قول خداوند در آیه 48 سوره نساء، که فرموده: (خداوند آن که به او شرک ورزیده، نمیبخشد، ولی هر چه پایینتر باشد، برای هر که بخواهد میبخشد.) و این امر در صحیح بخاری به اثبات رسیده است.»[5]
در جواب به ابن تیمیه و پیروان تکفیری او میگوییم: این سخنان بسیار جالب است، اگر به راستی مورد عمل قرار گیرد. اینکه در مورد کسی از مسلمانان، ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب و مفتیان وهابی، حق اظهارنظر ندارند؛ آنان که تکفیریان دنیا خود را پیرو آنان میدانند، و به راحتی خون و مال و ناموس مسلمانان را هدر میدانند، و به راحتی سر از بدن مسلمانان جدا میکنند؛ همین ابن تیمیه میگوید: نمیتوان یزید را لعن نمود، زیرا شاید بخشیده شده باشد، شاید مورد شفاعت واقع گردد، شاید مصیبتی بر او وارد شده که کفاره گناهش (قتل امام حسین و کشتار مردم مدینه و ...) بوده و یا کار خوبی کرده که بدیهایش را میپوشاند و از بین میبرد.
سخنان و اعترافات جالب ابن تیمیه بیشتر برعلیه وهابیان قابل استفاده است، و به هیچ وجه استدلال بر ادعای ابن تیمیه بر ممنوعیت لعن یزید نمیباشد؛ هرگز ابن تیمیه نمیتواند بگوید که یزید با تمام جنایاتی که تاریخ از کارهایش ثبت کرده، [6] حتی نباید مورد لعن قرار گیرد و مسلمانی که شراب نمیخورد، سگ بازی و میمون بازی نمیکند، دستور قتل عام صحابه را نداده و قاتل امام حسین (علیه السلام) و اسیر کننده اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار نمیرود، هتک حرمت به خانه خدا ننموده است، و فقط به قصد زیارت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به مدینه رفته و به ایشان توسل نموده و خواستار شفاعت ایشان در قیامت میگردد، واجب القتل است؛ زیرا او هم به مجرد شهادتین، ممکن است، مصائبی که کفاره گناهش! بوده مبتلا شده، خوبیهای بسیارش جبران به دیش نماید، و یا توبه کرده و یا به خاطر ذرهای ایمان که دارد مورد شفاعت واقع گردد و از آتش خلاصی یابد؛ پس این فرد بهشتی، به اعتراف ابن تیمیه، سزاوار قتل و سر بریدن نیست.
مواردی در تاریخ آمده و برخی اقدامهای فریبکارانه یزید همچون اظهار تأسف از رویدادهای کربلا و دلجویی از امام سجّاد (علیه السّلام) را آورده، که ساختگی، صوری و فرافکنانه بوده، و تحت تأثیر دگرگونی شرایط با سخنرانیهای حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السّلام) انجام پذیرفته، تا از منفوریت و مبغوضیت به بار آمده از جنایات خود، بکاهد و با این روش فریبکاران تاج و تخت خویش را حفظ کند.
توفیق توبه هم از مواهب الهی است که نه تنها به اشخاص پلیدی همچون یزید، عنایت نمیشود، بلکه با استفاده از آیات و روایات میتوان گفت اینگونه افراد، حتی زمینه و فرصت توبه و جلب رحمت خداوند را پیدا نمیکنند و به تعبیر قرآن کریم، اینان هیزمهای جهنمند: «وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا [جن/۱۵] ظالمان آتشگیره و هیزم دوزخند!». همچنین خداوند در آیاتی از قرآن کریم، گروههایی از اهل دوزخ را جاودانه در آن دانسته است و هیچ راه گریزی برای آنان قرار نداده که پلیدی چون یزید به تنهایی همهی شاخصههای ورود به گروههایی زیر را داراست: کفّار، ظالمان و ستمگران، منافقان، کسانی که مرتکب قتل عمد میشوند، متجاوزان به حدود الهی، دشمنان خدا و رسول، کسانی که کردار زشتشان بر آنها احاطه کرده، رباخواران؛ همچنین در سوره نساء آمده است: «ولی است التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّی إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الْآَنَ وَلَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا. [نساء/18] توبه کسانی که کارهای زشت میکنند و چون مرگشان فرا میرسد میگویند که اکنون توبه کردیم، و نیز آنان که کافر بمیرند، پذیرفته نخواهد شد. برای اینان عذابی دردآور مهیا کردهایم.»
و یزید که به اعتراف تاریخ مشغول کارهای خلاف خود بود و وقت توبه نیافت؛ ذهبی، یزید را ناصبی یعنی دشمن اهل بیت (علیهم السلام) شمرده و درباره او گفته است: «یزید شخصی ناصبی و تندخو و سبک (جلف) بود و شراب مینوشید و اعمال منکر انجام میداد. حکومتش را با شهادت امام حسین (علیه السلام) شروع کرد.»[7] و تا زمان مرگ همین اعمال خلاف شیوه او بوده و توبه ننموده است. و در مورد مرگش ابن حبان و ذهبی آوردهاند: «یزید در یکی از شبها مست شد، بلند شد و شروع به رقصیدن نمود، پس با سر به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و مرد.»[8]
و اگر بنا باشد خداوند گناهکارانی چون یزید را بیامرزد، فلسفه خلقت جن و انس لغو خواهد شد؛ چرا که خداوند سبحان انسانها را آفریده تا امتحان شوند و هر یک به سزای عمل خویش برسند و اگر بنا باشد همه گنهکاران بخشیده شوند، خلقت و امتحان الهی بازیچهای بیش نبوده و نظام حکیمانهی آفرینش لغو خواهد گردید؛ بنابراین ممکن نیست که خدای متعال همه را ببخشد: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ [زلزلة/۷ و ۸] هر که هموزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند! و هر کس هموزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند!» و برای همین حکمت و هدفمندی خلقت است که علیرغم رحمت واسعه خدای متعال، وعده جهنم حتمی است: «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ [هود/۱۱۹] و فرمان پروردگارت قطعی شده که جهنم را از همه (سرکشان و طاغیان) جنّ و انس پر خواهم کرد.» همچنین میتوان با اصلی که بیان شده، ابعاد دیگر مسئله غفران الهی را درک کرد. خدای بخشنده و مهربان، غیور نیز هست و کسانی که سنّتهای او را میشکنند، بدون عقوبت رها نمیکند! خدای متعال منتقم نیز هست و سزای اعمال را به ستمگران میچشاند و... به عبارت دیگر رحمت و بخشش الهی جایی متجلی میشود که شخص در صدد اصلاح و جبران باشد در حالی که یزید هرگز چنین کسی نبوده و با جنایات بیشمارش هیچ روزنهای از امید برای خود باقی نگذارده است.
با نگاهی بر تاریخ و زندگینامه یزید، میتوان گفت تمام احتمالاتی که ابن تیمیه با مطرح نمودن آن احتمالات، لعن یزید را صحیح نمیداند، در مورد یزید صحت ندارد؛ و از کسانی که به طور قطع میتوان لعن نمود، یزید میباشد.
پینوشت:
[1]. «وأما ما ذکره من الأحداث والعقوبات الحاصلة به قتل الحسین فلاریب أن قتل الحسین من أعظم الذنوب وأن فاعل ذلک والراضی به والمعین علیه مستحق لعقاب الله الذی یستحقه أمثاله. لکن قتله لیس بأعظم من قتل من هو أفضل منه من النبیین والسابقین الأولین ومن قتل فی حرب مسیلمة وکشهداء أحد والذین قتلوا به بئر معونة وکقتل عثمان.» منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406ق، ج4، ص559. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «أن القول فی لعنة یزید کالقول فی لعنة أمثاله من الملوک الخلفاء وغیرهم ویزید خیر من غیره خیر من المختار بن أبی عبید الثقفی أمیر العراق الذی أظهر الانتقام من قتلة الحسین فإن هذا ادعی أن جبریل یأتیه وخیر من الحجاج بن یوسف فإنه أظلم من یزید بهاتفاق الناس. منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406ق، ج4، ص567.
[3]. «ومذهب أهل السنة والجماعة: أنهم لایکفرون أهل القبلة بهمجرد الذنوب، ولا بهمجرد التأویل، بل الشخص الواحد إذا کانت له حسنات وسیئات: فأمره إلی الله تعالی.» رأس الحسین، ابن تیمیه، ج1، ص206.
مجموع فتاوی، ابن تیمیه، ج27، ص478. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «وقد استفاضت السنن النبویة بأنه یخرج من النار قوم بالشفاعة ویخرج منها من کان فی قلبه مثقال ذرة من إیمان. وعلی هذا الأصل فالذی یجوز لعنة یزید وأمثاله، یحتاج إلی شیئین: إلی ثبوت أنه کان من الفساق الظالمین الذین تباح لعنتهم وأنه مات مصراً علی ذلک. والثانی: أن لعنة المعین من هؤلاء جائزة والمنازع یطعن فی المقدمتین. لاسیما الأولی.» منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406ق، ج4، ص571. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «فأما قول الله تعالی (ألا لعنة الله علی الظالمین.) فهی آیة عامة، کآیات الوعید بمنزلة قوله (إن الذین یأکلون أموال الیتامی ظلماً إنما یأکلون فی بطونهم ناراً ویصلون سعیراً) وهذا یقتضی أن هذا الذنب سبب اللعن والعذاب لکن قد یرتفع موجبة لمعارض راجح إما توبة وإما حسنات ماحیة وإما مصائب مکفرة. فمن أین یعلم الإنسان أن یزید أو غیره من الظلمة لم یتب من هذه أو لم تکن له حسنات ماحیة تمحو ظلمة ولم یبتل به مصائب تکفر عنه وأن الله لایغفر له ذلک. مع قوله تعالی (إن الله لایغفر أن یشرک به ویغفر ما دون ذلک لمن یشاء.) وقد ثبت فی صحیح البخاری.» منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406ق، ج4، ص571. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. «سالهای شوم در کارنامه سیاه یزید»
[7]. «کان ناصبیاً، فظاً، غلیظاً، جلفاً، یتناول المسکر، ویفعل المنکر. افتتح دولته به مقتل الشهید الحسین، واختتمها بواقعة الحرة، فمقته الناس، ولم یبارک فی عمره.» سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسه الرسالة، 1413ق، ج4، ص38. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. «إن یزید بن معاویة سکر لیلة وقام یرقص فسقط علی رأسه وتناثر دماغه، فمات.» الثقات، ابن حبان، هند، مؤسسة الكتب الثقافية، 1393ق، ج2، ص314.
سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسه الرسالة، 1413ق، ج4، ص38.
دیدگاهها
ناشناس
1401/05/19 - 17:22
لینک ثابت
لعنت الله و رسول بر یزید
افزودن نظر جدید