جهانبینی سیاه اکنکار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جهانبینی اکنکار به نوعی با جهانبینیهای مختلف درآمیخته است. از سویی در برخی نوشتهها تمام واقعیات عالم را نفی میکنند و آنچه را در دنیای بیرون است ساخته و پرداختۀ ذهن میانگارند و از سوی دیگر، جهانی را به نام جهان مادّی یا فیزیکی قبول دارند. آنان این جهان را به سه بخش عمده آندا، پیندا و برهماندا تقسیم میکنند.
پال توئیچل (بنیانگذار این شبهآیین) در نوشتههای خود انواع مختلفی از نگرشها را بهعنوان نگرش اکنکار بیان میکند. وی زندگی بشر را در دو جهان میشمارد سپس در تقسیمبندی این دو جهان مینویسد: «یکی از اینها جهانی است متشکّل از انوار مغناطیسی که توسط آنها حضور ذهن در تمام جهانهای مخلوق اعمال میشود؛ دیگری جهانی است الکتریکی که امواج متناوبی که از متفکر صادر میشود آن را برپا میدارد و این را بهعنوان عالم محسوسات یا جهان محسوسات یا جهان حسّی میشناسد. [1] در این کلام، پال بهرغم اینکه نام جهان دوم را جهان محسوسات میگذارد، برای آن واقعیتی قائل نیست و آنرا ساختۀ امواج ذهنی میشمارد. اکنکار دنیای فیزیکی را جهانی میداند که در آن انسان باید با سوزاندن و استهلاک کارمای زندگی، برای زیستن در جهان معنوی مهیّا شود. «رستگاری همینجا و همین حالا معنا دارد... هیچ ضمانتی نیست که بعد از مرگ بتوانی خدا را بیابی و به مراحل لطیف معنوی دستیابی، مگر اینکه در همین محدودۀ زندگی آنرا از آن خود سازی. تو نباید به امید رستگاری پس از مرگ آرام بگیری. تو فقط میتوانی اسرار ماورا و واقعیت غایی را در همین زندگی، قبل از مرگ جسمانیات پیدا کنی. زندگی حقیقی به هیچ طریقی جز طریق حیات زمینی به دست نمیآید. تو به عبارتی از سر حدّات مرگ گذشتهای و در این طبقات معنوی تولّد دوباره یافتهای. [2] تناقضگوییهای اکنکار در این قسمت نیز همچنان ادامه دارد. پال در سخنانی دیگر، ذهن را موجب عفونت جهان مادّه میداند و جهان مادّه را نیز موجب عفونت ذهن و دیگر جهانها میشمارد. وی مینویسد: «جهان مادّه موجب عفونت جسم و جهان اثیری موجب عفونت جسم و ذهن میشود. هر دوی این جهانها متقابلاً کالبد علّی را به عفونت مبتلا میکنند. از سوی دیگر، جهان مادّی، جسم را آلوده میکند، جهان اثیری موجب آلودگی جهان فیزیکی میشود، جهان علّی، هم جهان اثیری و هم فیزیکی را به آلودگی میکشد و ذهن همه را آلوده میکند.»[3]
اکنکار با خلق شخصیتی به نام «کل نیرانجان» که خدای دنیای منفی است، او را خدای دنیای فیزیکی قلمداد میکند. اکنکار معتقد است کَل نیرانجان با نفوذ در ذهن انسان و ایجاد توهمات فراوان، انسان را از رسیدن به جهانهای معنوی و الهی بازمیدارد. یکی از ابزارهایی که به اعتقاد اکنکار «کل نیرانجان» از آن سود میجوید، دنیای فیزیکی است.
تا روزی که این درس آموخته نشده باشد که عوالم زیرین فقط در حیطۀ توهّم است، کسی واجد شرایط ملاقات با استادِ حقِّ در قید حیات نخواهد شد. یک فرد در طریق زندگی، تلاشی بیپایان میکند تا روزی که به این درک نایل آید که تمام شکوه و ثروت این جهانها صرفاً بازیچههای کل نیرانجان است. آنگاه ماهانتا را مییابد که در انتظار وی است.[4] اما پال در جای دیگر، خود مشتاق همین زندگی مادّی است. او احساس میکند با تفکر دربارۀ همین زندگی مادّی است که میتوان به دیدار استادان حق نایل آمد.
من مجذوب زندگی هستم. ظرایف شگفتانگیزی در زندگی هست که باید بدانها توجه کرد. همیشه در نیمۀ شب روی تختخواب دراز میکشم و سایههایی را تماشا میکنم که در فضای اتاق درهم تنیده شده و شکل میگیرند. در حضور میهمانان آشنای شبانه یعنی استادان اک، چون سودار سینگ و ربازار تارز یا دیگران، که برخی بیگانه و برخی آشنا هستند و معمولا در کالبد نورانی خود ظاهر میشوند، به زندگی میاندیشم. [5]
اکنکار، نگرش دیگران به غرب را نیز بررسی کرده است. پال توئیچل در این بررسی معتقد است که زندگی غربی تمایل به جهان بیرونی و فعالیت فیزیکی دارد و فلاسفه و روشنفکران غربی همواره میکوشند حقیقت را با بهکارگیری منطق و استدلال به دست آورند.
شرقیها نیز تمایل دارند درون خود را واکاوی کنند و به آن نمود بیرونی دهند. درنظر پال توئیچل شرقیها معتقدند حقیقت نمیتواند از طریق دانشِ پدیدههای مادی یافت شود؛ چون جهانِ مادّه، توهّمی بیش نیست. جهان مادّه در نظر شرقیها پوستهای ظاهری است که از قماش توّهم ساخته شده است. روش شرقیها برخلاف مادّیگرایی غربیها، روش اشراق درونی، کنارهگیری از فعالیت بیرونی و مراقبه است. تاریخ و وقایع تاریخی نیز در نظر شرقیها معنای چندانی ندارد؛ چه اینکه تاریخ عبارت است از یک سلسله وقایع بیمعنا که به هدفی دست نمییابد. زندگی برای اینان چون زندان است که باید با رسیدن به روشنگری و با استفاده از شناخت اک از آن گریخت و به اقلیم حقیقی خدا پناه برد.
پال در ادامه، نگرش خود را چنین عنوان میکند: «از آنجا که ما خود ابزاری هستیم برای بالاترین کمالات معنوی که به اکنکار موسوم است، میباید همواره مراقب اعمال و گفتارمان باشیم. برای کسی که همیشه درصدد یافتن جنبههای عمیقتر و ظریفتر در وجود خود است، این قبیل هوشیاری، بیشتر و بهتر عملکرد دارد.» [6] اکنکار برای اثبات نظریۀ «توّهم بودن همهچیز» مستندات تاریخی نیز ارائه میدهد. امّا بازهم هیچ سند و مدرکی در کار نیست و گویی برای اثبات هر چیزی از زبان اکنکار صرف ادّعا کفایت میکند: «اشعیا از این قانون بهخصوص عالم سخن میگفت که زندگی بازتاب ذهنیات است. خصوصیتی که هرچیز غالباً دارد، بر نخستین برداشت ما از آن اثر میگذارد.[7]
دنیای اکنکار دنیایی است که در آن هرگز صلح و آرامش وجود نخواهد داشت. حکومت کل نیرانجان بر این دنیا اقتضا میکند که دنیایی آکنده از ناامنیها و جنگ و گریزها بوده و مشکلات لاینحل باشد. نگرشی که تمام ادیان آسمانی و اغلب ادیان و فرقههای دیگر دارند با این دیدگاه در تضاد است؛ چه تمام آنها افقی را ترسیم میکنند که بشر در همین دنیا در صلح و آرامش، صفا و دوستی و فارغ از هرگونه مشکلی زندگی خواهد کرد. ما هرگز به صلح در این سیّاره دست نخواهیم یافت، چون صرفاً غیرممکن است؛ زمین بهطور قطع توسط نیروهای کل حکومت میشود و این نیروها هرگز اجازۀ برقراری صلح را نخواهند داد.[8]
وی جایی دیگر با تناقضی آشکار این سخن خود را نفی کرده، میگوید: «دست یافتن به صلح و آرامش، نه فقط پس از مرگ، بلکه هماکنون و در هنگام حیات در کالبد فیزیکی نیز میسّر است.»[9] این فرقه تلاش برای حلّ مشکلات در جهان پایین (جایی که بهعنوان قطب منفی هستی است) را بیهوده میداند. براساس باور اکیستها مشکلات هیچگاه تمام شدنی نیستند. [10] اما بسیاری از راه و روشهایی که برای حل مشکلات ارائه شده است با روشهایی که در ادیان آسمانی وجود دارد یکسان هستند. افزایش ظرفیت پذیرش مشکلات یکی از روشهایی است که بر آن تأکید فراوانی میشود.
بهتر آن است که [مشکلات] تحت کنترل درآیند. با کارکردن به صورت دائم روی مسائل، به زودی درخواهیم یافت که به موی مدوسا میمانند.[11] البته همۀ مردم مشکلات دارند، اما آنچه در نحوۀ برخورد آنان با زندگی تعیین کننده است، میزان قابلیتشان در یافتن راهحل برای مشکلات است! حل مشکلات، مترادف با حیات عنصر انسانی است.[12] برخی از روشهایی که اکنکار بدانها پرداخته، روشهایی است که ادیان آسمانی با آنها مخالف است. مثلاً به نظر اینان همۀ مشکلات برخاسته از حواس است؛ پس باید برای رهایی از این مشکلات و نا آرامیهای روانی؛ حواس را خاموش کنیم. کتاب مقدّس ادعایی اکنکار در این زمینه میگوید: «آرامش دنیوی تنها درد و ناخشنودی در زندگی به بار میآورد؛ چون صلح و آرامش در این جهان به خاموش کردن حواس است.» [13]
قوۀ تخیل، معجونی است که اکنکار از آن برای تمام دردها، مشکلات، نگرشها و حتی خداشناسی و خدایابی سود میجوید. این آیین مدعی است میتوان با استفاده از خیال، تمامی مشکلات را حل کرد. حتی در بحث آسیبشناسی کسانی که قادر نیستند مشکلات خود را حل کنند به دلیل عدم تخیل در دوران کودکی است: «راهحل مواجه شدن با مشکلات این است که از سطح مشکلات فراتر روی و به عرصۀ فکر پاک وارد شوی. از این افق، مشکلات در قالب جزء وجود ندارند، بلکه یک مجموعه کلّی است و قادر خواهی بود آرایش آنرا نیز در رابطه با نگرشی کلّیتر تغییر دهی. مبادرت به این امر در مواقع آشفتگی، نگرانی و ترس از نتایج احتمالی، بسیار دشوار خواهد بود!» [14] «امروزه بسیاری از مردم قادر به حل مشکلات خود نیستند؛ چون قوۀ خیال در دوران کودکی، در کلاس درس یا یکی از مراحل حساس دوران رشد، سرکوب شده است...» [15] «تمام این نگرشهایی که از اکنکار درباره زندگی مادی نقل شد نجاتدهنده میدانند.»[16]
پینوشت:
[1]. دندان ببر، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ پنجم، تهران، نگارستان کتاب و زرین، ، 1381، ص55.
[2]. همان، ص 185.
[3]. شریعت کی سوگماد، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، توئیچل، بی تا، ص 68.
[4]. همان، ص 248.
[5]. نی نوای الهی، توئیچل، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، امیر قلم، 1381، ص 15.
[6]. دفترچه معنوی، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ چهارم، تهران، نگارستان کتاب، 1380، ص 148.
[7]. نی نوای الهی، توئیچل، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، امیر قلم، 1381، ص 82.
[8]. دفترچه معنوی، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ چهارم، تهران، نگارستان کتاب، 1380، ص 142.
[9]. شریعت کی سوگماد، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، توئیچل، بی تا ،ج 1، ص 162.
[10]. اکنکار کلید جهانهای اسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ دوم، تهران، نگارستان کتاب، 1382، ص 235.
[11]. همان، ص 235.
[12]. نامههایی به گیل، توئیچل، ترجمه مینو ارژنگ، ، ج دوم، تهران، محسن، 1380، ج 1، ص 93.
[13]. شریعت کی سوگماد، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، توئیچل، بی تا ، ج 1، ص 198.
[14]. نامههایی به گیل، توئیچل، ترجمه مینو ارژنگ، ، ج دوم، تهران، محسن، 1380، ج 1، ص 95.
[15]. همان، ص 96.
[16]. سودای دین داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 223.
افزودن نظر جدید