روش برخورد شاهان ساسانی با پیروان دیگر ادیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در زمان پادشاهی یزدگرد دوم، آنچه بر طبق متون نوشته شده در زمان پادشاهان ساسانی به زمان ما رسیده است، یزدگرد دوم در آغاز حکومت خود نسبت به عیسویان مهربان بود، لکن در سال هشتم سلطنت پس از آنکه دختر خود را که به زنی گرفته بود، کشت و چند تن از نجبا را به قتل رسانید، در رفتار او نسبت به عیسویان تغییری حاصل شد. در کتاب اعمال شهدا اسامی این اشخاص ذکر نشده، لکن میتوان حدس زد که مقصود کسانی بودهاند که عیسویت اختیار کرده یا میخواستهاند اختیار کنند. نمیتوان تصور کرد که از طرف شاه نسبت به قدرت بزرگان عموماً مخالفتی به عمل آمده باشد، زیرا که مورخان عرب و ایرانی که مندرجات کتبشان آیینه عقاید روحانیون عهد ساسانی است، او را پادشاهی رحیم و مهربان معرفی میکنند. یزدگرد نسبت به پیروان یهود هم سختگیری کرد و در سال 455- 454 فرمان داد که روز سبت را عید نگیرند. این شهریار از سال دوم سلطنت خود نسبت به عیسویان ارمنستان سختی بسیار كرد [1].
این شاه متعصب نسبت به یهودیان بسیار سختگیر و بیگذشت بود. به خوبی میتوان در بین کتب تاریخی دید که وی در اقداماتش علیه یهودیان بسیار سختگیر و بیگذشت بود. به خوبی میتوان دید که وی در اقداماتش علیه یهودیان و مسیحیان، از موبدان حرف شنوی داشت. این امر به ویژه برای مسیحیانِ قسمت ارمنستان که در آن زمان تعلق به شاهنشاهی ایران داشت، مصیبت بار و اندوهناک بود. وی برای اجرای نقشههای خود از بزرگ فرماندار مهرنرسه نخست وزیر و مشاور خود که مانند او مزدیسنایی معتقدی بود، کمک گرفت. شاه و نخستوزیرش فقط و فقط پیشبینی کرده بودند که همه مردم مسیحی ارمنستان را به دین مزدیسنایی درآورند. در این مورد دلایل هم سیاسی و هم دینی وجود داشتند، زیرا شاه بزرگ و مهر نرسه چنین میپنداشتند که یک ارمنی مزدیسنایی بسی بیشتر امین و صدیق خواهد بود. برای رسیدن به این هدف، عده بسیار زیادی مغ که ظاهراً 700 تن بودند، بدان جا فرستادند. کلیساها یا به آتشکده برگردانیده و یا بسته شدند. آیین عشا ربانی ممنوع گردید و هیئت روحانیان دستور یافتند تا لباسهای معمولی بپوشند. مراسم مزدیسنایی از جمله ازدواجهای افراد همخون را تعمیم بخشیدند، لازم بود جوانان را به آیین زرتشتی پرورش دهند. طبیعی است که این تدابیر شورش آشکاری را برانگیخت و از لحاظ سیاسی کوتهبینی بود، این کار نه بر پایه خرد بلکه بر پایه تعصب تحمیل شده بود [2].
بلاشک اگر تصور کنیم که آنچه در باب مجازاتهای سخت دولت ساسانی در اعمال شهدای عیسوی مذکور است، از مجازاتهای روزانه عدالتخانه ایران بوده نسبت به ایرانیان ظلم روا داشتهایم. صرف نظر از مبالغهگوییهایی که میتوان در اینگونه روایات حدس زد، باید دانست که این مجازاتها مخصوص سیاستهای مذهبی بوده و بنابراین آن بیرحمیها نتیجه اختلاط تعصب و غیرت دینی با مفاسد شهوانی است که در اعمال محاکم مذهبی اروپا نیز در چند قرن پیش مکرر مشاهده شده است. از این گذشته، مجازاتها همه را بهسختی اجراء نمیکردند. اینک چند روایت از سیاستی را که در زمان وهرام پنجم (بهرام پنجم) نسبت به عیسویان به عمل آمد، در ادامه بیان میشود:
مهر شاهپور رئیس مغان «دشمن بزرگ عیسویان» بود، شانزده نفر عیسوی را که از انکار دیانت خود امتناع کرده بودند، برهنه کرد و امر داد که هر شب آنها را به کوهستان ببرند و دست و پا بسته در آنجا بگذارند و نان و آب به مقداری که نمیرند به آنها بدهند. پس از اینکه این شکنجه یک هفته به عمل آمد، مهرشاهپور از نگهبان احوال آنان را پرسید. جواب داد که به مرگ نزدیکند. مهرشاهپور گفت: برو به آنها بگو: پادشاه میفرماید که فرمان مرا گردن نهید و خورشید را ستایش نمایید و گرنه به پای شما طناب میبندم و شما را در تمام کوهستان میکشانم تا گوشت تن از استخوان جدا شود و بدنتان در میان سنگها بیافتد و جز رگ و پی چیزی بر طناب نماند. نگاهبان امر را ابلاغ کرد. بسیاری از محبوسین چون از هوش رفته بودند، بانگ او را نشنیدند. دیگران از شدت درد قبول کردند. آنگاه مهر شاهپور بدون اینکه به ستایش آفتاب یا آتش مجبورشان کند، آنها را به سلوکیه گسیل نمود و در آنجا عیسویان همین که جراحاتشان التیام یافت، روزه گرفتند و استغفار کردند و از ضعف نفسی که در کار دیانت ظاهر کرده بودند، نادم شدند. بعد مهرنرسی پانزده تن از آنها را، با اینکه نخواستند در ارتداد و انکار دین مسیح باقی باشند، آزاد نمود و به خانه خود فرستاد. تنها ژاک ملقب به "شهید" به فرمان شاه به مجازات «نه مرگ» محکوم شد، زیرا در مقابل محکمه شاهی جسورانه تذکر داده بود که یزدگرد اول نیز چون از رفتار نیک خود نسبت به عیسویان دست کشید، در حالی مُرد که همه از او کنار گرفته بودند و بعد از مرگ نیز جسد او را در دخمه قرار ندادند. هنگامی که فرمان تعقیب اهل سایر دیانات صادر میشد، محاکم عادی وارد رسیدگی نمیشدند و تحقیقات مقدماتی و صدور احکام یا با مرزبانان و سایر صاحبان مناصب ایالتی بود، یا این کار را به انجمنی دولتی مخصوص این کار محول مینمودند، که موبدان از اعضاء مسلط و دارای حق رأی آن بشمار میآمدند. گاهی موبدان موبد شخصاً عیسویان را استنطاق میکرد و حکم صادر مینمود. لابور گوید: «پادشاه و سرداران و موبدان بدین طریق همیشه جماعتی اسیر در دنبال خود میکشانیدند و هر وقت میخواستند آنها را استنطاق میکردند» در زمان شاهپور دوم چنین اتفاق افتاد که "عبدیشوع" نام اسقف، برادرزاده داشت زناکار و در صدد منع او از ارتکاب گناه برآمد. آن زانی عبدیشوع را متهم کرد که با قیصر روم رابطه دارد و اسرار شاه را بدو فاش کرده است. نخست شاهزاده اردشیر که بعد اردشیر دوم شد و در ولایات آدیابن عنوان شاهی داشت، به این قضیه رسیدگی نمود. پس موبدان موبد بهاتفاق دو تن از موبدان وارد تحقیق شد و عاقبت قضیه در مقابل رئیس خواجه سرایان که «صاحب تمام پیل های کشور بود» طرح شد. یک هیئت بازرسی مرکب از مغان "اندرز بذو سروشورزداریگ" و دستور همداذ تشکیل شد و هیئت دیگری نیز مرکب از ناظر مخازن سلطنتی و موبدان موبد تشکیل گردید که رئیس خواجه سرایان و رئیس خلوت مشاور آن بودند. گویند یکی از رذان یعنی شخصی روحانی که به قضیه پثیون عیسوی رسیدگی میکرد، از آن سفاکیها منزجر و خسته شد و بر آن شد که از اجراء مجازات «نه مرگ» درباره آن شهید کناره گیری كند [3]. مجازات نه مرگ به این نحو بود که جلاد به ترتیب انگشتان دست و انگشتان پا و بعد دست را تا مچ و پا را تا کعب و سپس دست را تا آرنج و پا را تا زانو و آنگاه گوش و بینی و عاقبت سر را قطع میکرد. اجساد اعدامشدگان را نزد حیوانات وحشی میافکندند[4]. موبدان موبد آگاه شد و خاتم افتخار را از او گرفت و او را معزول نمود و بجای او قاضی بزرگ کشور (شهر داذور) که جدیداً انتخاب شده بود، از دربار فرستاده شد، تا با موبد بزرگ همراهی کند. معمولاً وقتی کسی میخواست اقدامات شدیدی بر ضد پیروان سایر مذاهب به عمل آورد، محتاج بهاجازه مخصوص شاه بود. بنابراین در مواردی که پای تعصبات دینی در میان میآمد، اجرای احکام مقید به قوانین عادی نبود و اکثراً بهطور فوق العاده صورت میگرفت، زیرا که در این موقع اشخاصی که بهرسیدگی قضایا مأمور میشدند، غالباً عمال دولت بودند که بالطبع اطلاع وافی و تبحر کافی در مسائل فقهی و حقوقی نداشتند. ملاک عمل آنها فرامین دولتی بود که به نحو فوق العاده صادر میشد. در این موقع به هیچکس ابقاء نمیکردند، خواه سریانی خواه ایرانی خواه اوساط الناس و خواه بزرگان و اشراف محکوم بهشکنجه و اعدام میشدند. اگر مجرم از ایرانیانی بود که پشت به دین آباء و اجداد خود کرده بود، کار سختتر میشد. ما در میان شهدای عیسوی به بسیاری برمیخوریم که نامهای ایرانی داشتهاند. بعضی از اشراف درجه اول حتی از افراد خاندان سلطنتی هم به مجازات میرسیدند. مثلاً پیرگشنسب برادرزاده شاپور دوم که چون قبول دین عیسوی کرده نام سریانی ماسابها گرفته بود، شکنجه و هلاک شد. الیزئوس قصه یکی از رؤسای مجوس را ذکر کرده است که چون از دین خود برگشته بود، راه هلاکت سپرد. آن قصه چنین است: در زمان یزدگرد دوم موبدی بسیار دانا بود که از فرط تبحر در امور فقهی او را "همگدین" لقب داده بودند. این مرد مکرر نصارای ارمنستان را بهعقوبت و فشار مبتلا کرد و عاقبت چنان از استواری و ثبات عیسویان متأثر شد که کیش نصاری گرفت. بنا بر روایت الیزئوس، ناظر ارزاق که ریاست انجمن تحقیق و تفتیش دینی را داشت، چون از این واقعه آگاه شد، ترسید که بهمسئولیت خود خون یکی از روحانیان بزرگ را بریزد، قصه را به شاهنشاه عرض کرد. شاه فرمود تدبیری کن تا مردم آن ناحیه موبد را متهم بهخیانت نسبت به سلطنت نمایند وی چنین کرد و آن موبد گرفتار و محکوم به مرگ بهوسیله گرسنگی شده، در بیابانی دور و بی آب و علف جان سپرد [5].
این مقدار مطالب، گوشه ای از رفتار پادشاهان ساسانی با پیروان دیگر ادیان بود.
پی نوشت:
[1]. کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، انتشارات دنیای کتاب، سال 1367، ص 197
[2]. گئو ویدن گرن، کتاب دینهای ایران باستان، ترجمه منوچهر فرهنگ، تهران، انتشارات آگاهان دیده 1377، ص 388 و 389
[3]. کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، انتشارات دنیای کتاب، سال 1367، ص 217
[4]. همان، ص 215
[5]. همان، ص 216 و 217 و 218
دیدگاهها
پشیوتن
1394/03/21 - 12:25
لینک ثابت
کوروش یهودیها رو ازاد کرد
korosh
1394/04/04 - 23:38
لینک ثابت
کوروش وقتی یهودی ها را ازاد
دانیال
1394/04/03 - 19:28
لینک ثابت
شما انقدر مغرضانه مطالب را
korosh
1394/04/04 - 23:46
لینک ثابت
دوست گرامی، بحث ازدواج با
پشیوتن
1394/04/06 - 13:40
لینک ثابت
دست تو باشه تمام یهودیها رو
korosh
1394/04/07 - 19:24
لینک ثابت
آقای پشوتن، کار اصلی و حتی می
ابوکمبوجیه الان...
1394/04/07 - 03:02
لینک ثابت
البته کورش هم واسه خودش یه پا
ناشناس
1400/01/06 - 01:32
لینک ثابت
از علی یا حسین در نبرد نهروان
saman
1400/01/06 - 12:05
لینک ثابت
پاسخ به ناشناس: حرف حق باید
saman
1400/01/06 - 12:06
لینک ثابت
اگر با کشتن کسی مشکل دارید
محمّد آزادی
1394/04/11 - 15:18
لینک ثابت
شما رفتارهای پادشاهان رو در
korosh
1394/04/13 - 18:28
لینک ثابت
کسی از روی رفتار پادشاهان
محمّد آزادی
1394/04/18 - 04:38
لینک ثابت
شما همیشه استراتژیتون اینه هر
پرهام
1395/02/18 - 20:00
لینک ثابت
روش برخورد مسلمانان با پیروان
بزرگمهـــــر
1395/02/18 - 20:27
لینک ثابت
جناب پرهام، شايد بتوان به شما
korosh
1395/02/20 - 09:21
لینک ثابت
جواب شما دلالت دارد که مطلب و
افزودن نظر جدید