خلیفه اول در خلافت خود شک و تردید داشت.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کسی که اطمینان ندارد شایسته خلافت هست یا نه، نمیتواند سرپرستی و زعامت مردم را به عهده گیرد. با مروری در تواریخ معتبر میبینیم که خلیفه اول با زبان خود میگوید: «وقال أبو بكر ليتني كنت سألت رسول الله هل للأنصار في هذا الأمر حق[1] ای کاش از رسول خدا سوال میکردم که آیا انصار در خلافت حقی دارند». اكنون نكاتی درباره اين جمله قابل ذکر است.
نکته اول: این حدیث با این لفظ «هل للأنصار في هذا الأمر حق» تقریبا در 20 کتب اهل سنت روایت شده است. ابن تیمیه و چند تن از علمای اهل سنت درباره حدیثی که به طرق متعدد نقل شده باشد، میگویند: «فإن تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا.[2] اگر روايات متعدد و زیاد شد، همديگر را تقويت میکنند و روايت صحيح میشود گرچه ناقلين همگی فجار و فساق باشند.» با وجود این فتوا از ابن تیمیه و علمای اهل سنت، این روایت در کتب متعدد اهل سنت با اسناد مختلف نقل شده است و همین امر در صحت این روایت کافی است.
نكته دوم: این کلام ابوبکر نوعی شک و تردید ابوبکر به خلافتش میرساند. اگر ابوبکر میدانست که به خلافت سزاوار است، پس چرا این جمله را گفت؟ آیا بهتر نبود ابوبکر صریحا بگوید: «من به خلافت سزاوار بودم و اکنون ای کاش پیامبر اکرم زنده بود و من از ایشان سؤال میکردم که آیا از خلافت من راضی بود؟ چرا امام علی (علیه السلام) صریحا میفرماید: «آگاه باشید! به خدا سوگند، ابابکر، جامه ی خلافت را بر تن کرد، در حالی که می دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند. او میدانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است...»[3] پس آیا بهتر نبود ابوبکر هم به این صراحت اقرار کند که شایسته به خلافت است؟
نکته سوم: در صحیح بخاری از زبان عمر آمده است که به خلافت ابوبکر اعتراض میکند: «إنما كانت بيعة أبي بكر فلتة و تمت الا وانها قد كانت كذلك ولكن الله وقى شرها...[4] آگاه باشيد که بيعت با ابو بکر لغزش بود وليکن خداوند شرّش را دفع نمود». آیا این جمله عمر صریحاً نمیگوید که ابوبکر به خلافت سزاوار نبود؟ قضاوت با خوانندگان گرامی.
پینوشت:
[1]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ج 17 ص 96، دار النشر: دار الكتب العلمية، بيروت، 1418هـ / 1998م، الطبعة الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري
[2]. ابن تیمیه، كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ج ۱۸ ص ۲۶. دار النشر، مكتبة ابن تيمية، الطبعة الثانية، تحقيق عبدالرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي
بدر الدين محمود بن أحمد العيني، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج ۲۵ ص ۱۵۹. دار النشر، دار إحياء التراث العربي، بيروت
[3]. أبو سعد منصور بن الحسين الآبي، نثر الدرر، ج 1 ص 186 دار النشر، دار الكتب العلمية، بيروت، 1424هـ / 2004م، الطبعة الأولى، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، شرح نهج البلاغة، ج 1ص 96دار النشر: دار الكتب العلمية، بيروت، 1418هـ / 1998م، الطبعة الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري.
[4]. بخاری، صحيح البخاري، ج 6 ص 2505، دار النشر: دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، 1407 / 1987، الطبعة الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا.
دیدگاهها
babak
1394/03/13 - 22:51
لینک ثابت
البته شک در هر چیز آن را فاسد
افزودن نظر جدید