طبق کتاب مقدس، اسماعیل ذبیح است نه اسحاق !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یهودیان و مسیحیان معتقدند که اسحاق همان فرزندی است که خداوند به ابراهیم دستور ذبحش را داده است. مستند این ادعا، دستور خداوند در فصل پیدایش کتاب مقدس است: «اکنون پسر خود را، که یگانه توست و او را دوست میداری، یعنی اسحاق را بردار و به زمین موریا برو، و او را در آنجا، بر یکی از کوههایی که به تو نشان میدهم، برای قربانی سوختنی بگذران.»[1] در همین باب سه مرتبه به «یگانه بودن» آن فرزند اشاره شده است. ادعای ما مسلمانان این است که طبق کتاب مقدس «فرزند یگانه» حضرت ابراهیم، اسماعیل است نه اسحاق و عبارت «یعنی اسحاق» توسط کاهنان به کتاب مقدس اضافه شده است.
کاهنان یهودی برای اینکه «ذبیح» را اسحاق معرفی کنند، دست به جابجایی ناشیانه کتاب مقدس زدهاند. آنها جریان تولد اسحاق را بلافاصله بعد از تولد حضرت اسماعیل ذکر کردهاند و ماجرای کوچ کردن حضرت ابراهیم با هاجر و فرزندش را بعد از اسحاق آوردهاند. در حالی که طبق کتاب مقدس اینگونه نیست. اگر ماجرای کوچ کردن حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل بعد از تولد اسحاق رخ داده باشد، اسماعیل حداقل باید در آن سن 14 ساله باشد، زیرا در سن 86 سالگی، خداوند به ابراهیم، اسماعیل داد و در سن 100 سالگی، به آن حضرت اسحاق را داده است. اما از کتاب مقدس برمیآید که هنگام مهاجرت حضرت ابراهیم و هاجر، فرزندش اسماعیل نوزاد بوده است: «بامدادان، ابراهیم برخاسته، نان و مَشکی از آب گرفته، به هاجر داد، و آنها را بر دوش وی نهاد، و او را با پسر روانه کرد. پس رفت، و در بیابان بئر شبع میگشت؛ و چون آب مشک تمام شد، پسر را زیر بوتهای گذاشت؛ و به مسافت تیر پرتابی رفته، در مقابل وی بنشست، زیرا گفت: موت پسر را نبینم و در مقابل او نشسته، آواز خود را بلند کرد و بگریست؛ و خدا آواز پسر را بشنید و فرشته خدا از آسمان، هاجر را ندا کرده، وی را گفت: ای هاجر، تو را چه شد؟ ترسان مباش، زیرا خدا آواز پسر را در آنجایی که اوست، شنیده است. برخیز و پسر را برداشته، او را به دست خود بگیر، زیرا که از او اُمّتی عظیم به وجود خواهم آورد»[2]. در این فقرات، هاجر پسرش را در زیر بوته قرار داده است. اگر اسماعیل حداقل 14 ساله بوده است، اولاً زیر بوته جای نمیگیرد و ثانیاً نباید مادرش او را زیر بوته قرار دهد. همچنین عبارت «پسر را برداشته او را به دست خود گیر» اشاره به نوزادی اسماعیل دارد چرا که پسر 14 ساله را به روی دست نمیگیرند. نکته دیگر اینکه هیچ مکالمهای از اسماعیل ذکر نشده است. فقط خداوند «آواز» اسماعیل را شنیده است. پس واقعه مهاجرت حضرت ابراهیم قبل از تولد اسحاق بوده است نه بعد از آن.
ادعای دیگر ما این است که اسماعیل طبق کتاب مقدس نخست زاده بوده است. اما یهودیان و مسیحیان مدعی هستند که چون اسماعیل فرزند کنیز بوده است، او نخستزاده نبوده است. اما این ادعا خلاف دستور صریح خداوند در کتاب مقدس است. خداوند به حضرت موسی تأکید میکند اگر اولین فرزندت از کنیز به دنیا بیاید، او نخستزاده است و حق نداری که احکام نخستزادگی را به فرزندان دیگرت بدهی: «اگر مردی را دو زن باشد، یکی محبوبه و یکی مکروهه [از کنیزان اسیرشده در جنگ]، و محبوبه و مکروهه هر دو برایش پسران بزایند، و پسر مکروهه نخستزاده باشد، پس در روزی که اموال خود را به پسران خویش تقسیم نماید، نمیتواند پسر محبوبه را بر پسر مکروهه که نخستزاده است، حق نخستزادگی دهد. بلکه حصّهای مضاعف از جمیع اموال خود را به پسر مکروهه داده، او را نخستزاده خویش اقرار نماید، زیرا که او ابتدای قوت اوست و حق نخستزادگی از آن او میباشد»[3].
نتیجه اینکه از کتاب مقدس برمیآید که اسماعیل نخست زاده ابراهیم است و خداوند دستور به ذبح همین نخستزاده را داده است و نخستزادگی او با کنیز بودن مادرش تعارضی ندارد و با وجود تولد حضرت اسماعیل 14 سال قبل از تولد حضرت اسحاق، هرگز اسحاق «پسر یگانه» ابراهیم نبوده است.
پینوشت:
[1]. پیدایش 22: 2.
[2]. پیدایش 21: 14-21.
[3]. تثنیه 21: 15-17.
افزودن نظر جدید