نامگذاری با نام «عبد الحسین» شرک نیست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله بهانههای وهابیت در مشرک دانستن شیعیان این است که میگویند خداوند فرموده: «تنها خداوند را بندگی کن!» چرا شیعیان به آن که نام فرزندان خود را «عبدالله و عبد الرحمن» بنامند و خود را بندهی خدا بدانند، خود را عبد بندگان خدا مینامند، همچون «عبدالحسین، عبدالحسن، عبدالزهرا و...» و اگر بگویند منظور ما از «عبدالحسین»، «خادمالحسین» است، میگوییم پس از کشته شدن و از دنیا رفتن کسی «خادم بودن» برای او معنی ندارد.»[1]
پاسخ نقضی:
- متأسفیم که مسلمانان به جای پرداختن به موضوعات مهم و اساسی که میتواند در پیشرفت و تعالی جامعهی اسلامی مفید باشد، پس از گذشت قرنها همچنان باید سر موضوعاتی پیش پا افتاده و سطحی که به نام و نامگذاری بر میگردد بحث و جدل کنند و یکدیگر را تکفیر و حکم قتل همدیگر را صادر کنند و از سوی دیگر دشمنان اسلام، اهداف شوم خود را دنبال کنند. ای کاش وهابیتی که ادّعای پیروی از قرآن کریم دارد، این آیه از قرآن را هم دیده و به آن عمل میکردند: «و لا تلمزوا أنفسکم و لا تنابزوا بالألقاب.[حجرات/11] و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید.»
- اگر چنین نامهایی شرک به شمار میرود، چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به نام جدّ خود، حضرت «عبدالمطّلب» هیچ اعتراضی نفرمود و همواره او را با این نام صدا میکرد؟ نه تنها آن حضرت هرگز اعتراض نفرمود، بلکه هرگاه میخواست نسب خود را بیان فرماید به نام جدّ خود تصریح و از آن با افتخار یاد میکرد و میفرمود: «من محمد فرزند عبدالله فرزند عبدالمطّلب هستم».[2] چنان که از نوادگان حضرت «عبدالمطّلب» نیز شخص دیگری با همین نام بود که از صحابهی حضرت بود که نه تنها آن حضرت به نام او اعتراضی نکرد، بلکه به نام او راضی بود و هرگز آن را عوض نفرمود.[3]
- در حقیقت نامهایی همچون «عبدالحسین» در عربی، معادل «غلامحسین» در فارسی است؛ یعنی نوکر و خادم امام حسین (علیه السّلام) و نه به معنای بندهای که خالق او امام حسین (علیه السّلام) است و اگر بگویند امام حسین (علیه السّلام) از دنیا رفته و نیاز به خادم ندارد، میگوییم این سنبل و رمزی است برای عرض ارادت به ساحت مقدّس او و نیز نوکری و خدمتگزاری در راه او و آرمانهای مقدّس او، نه این که شیعه معتقد باشد آن بزرگوار خالق و آفرینندهی او میباشد. ضمن اینکه چگونه است که دو شهر مکه و مدینه که از جامدات و غیر ذویالروح هستند خادمی به نام «خادمالحرمین» میخواهد، ولی اهلبیت (علیهم السّلام) خادم نمیخواهند؟! و اگر «عبد» فقط به معنای «عبادت کردن» و «پرستش» بود باید همهی کسانی که خدمتکار شخص دیگری هستند، مشرک باشند؛ چرا که این کارها بنا به تفسیر وهابیت، معادل وهابیت، معادل واژه «عبد» در زبان عربی میباشد.
- اگر خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لاَّ تَعْبُدُواْ ٱلشَّيطَانَ [یس/60] شیطان را تعبد و بندگی نکنید» آیا بدین معناست که «شیطان پرست» مباش؟ و یا این که شیطان را «عبادت» مکن؟ خیر، مراد از «عبادت»، به معنای «اطاعت» و «گوش به فرمانی» است و اگر شیعیان خود را «عبدالحسین» و یا «غلامحسین» میخوانند به معنای پرستش و عبادت امام حسین (علیه السّلام) نیست، بلکه به معنای اطاعت از فرامین و دستورات آنها و گوش دادن به توصیههای آن حضرات است. و اگر حضرت یوسف (علیه السّلام) به همبندی خود در زندان که در حال آزاد شدن است میفرماید: «اذکرنی عند ربّک [یوسف/42] مرا نزد پروردگارت [سلطان مصر] یادآوری مکن!» آیا حضرت یوسف (علیه السّلام) مشرک شده؟ یا منظور آن حضرت از (پروردگار) در اینجا کسی است که او «خدمتکاری» او را انجام میدهد؟
پاسخ حَلّی:
- در زبان عربی، واژه «عبد» مشترک لفظی است بین دو معنا: یکی «پرستش» که جز برای خداوند جایز نیست[4] و دیگری «خدمتگزار» و «نوکر» که مقصود از «عبدالحسین» و... همین معناست. از طرفی چگونه است که چون واژه «عبد» با نامهایی همچون «علی»، «حسین»، «زهرا» و... ترکیب شود، سبب شرک میگردد، اما اگر همین نامها نام صحابه، راویان منابع روایی اهلسنت و مورد قبول وهابیت و یا برخی از مشاهیر امروز وهابیت باشد حتی اگر نامشان با نام «بتها» ترکیب شود هیچ مشکلی ایجاد نمیکند و عین توحید و عبودیت است؟! از باب نمونه به مواردی اشاره مینماییم: عبدالمطلب بن ربیعه بن الحارث صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ عبد قیس بن لأی بن عصیم (از صحابی حاضر در جنگ احد)؛ عبدالنبی المغربی المالکی (علامه و مفتی مذهب مالکی)؛ عبدالنبی احمد نجری از علمای قرن دوازده اهلسنت؛ الشیخ عبدالنبی بن جماعة؛ عبدالنبی الخلیلی؛ عبدالنبی القشاشی مقدسی؛ عبدالنبی الصدر شیدا؛ عبدالنبی بن محمد بن عبدالنبی المغربی؛ عبدالنبی ابن خلف القزوینی؛ عبدالرسول الهندی؛ عبدالمطلب بن فضل؛ عبدالمطلب بن عبدالقاهر؛ عبد قیس النکری؛ عبدالرسول المدنی؛ اینها تنها برخی از مشاهیر اهلسنت بودند که در نامشان کلمه «عبد» با نام غیر خدا ترکیب و به کار رفته است.
- در این زمینه علمای اهلسنت نیز فتوا به حلیت دادهاند که از جمله میتوان به فتاوایی اشاره نمود: بسیاری از علمای اهلسنت گفتهاند: «در صورتی نامگذاری به عبدالکعبه، عبدالدار، عبدالعلی، عبدالحسین یا عبدالنبی، حرام است که موجب توهّم شرک باشد؛ اما نظر درستتر آن است که این نامگذاریها جایز است، به ویژه اگر هدف از آن، انتساب صاحب نام به افراد یاد شده باشد.»[5] مناوی که از بزرگان مذهب شافعی است گوید: «در این فتوا که آیا نامی همچون «عبدالنبی» جایز است یا خیر؟ ابتدا در جواز آن تردید داشتم، سپس بر این عقیده میل پیدا نمودم که اگر مراد، بزرگداشت و احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد چنین نامگذاری حرام نمیباشد؛ چرا که در اینگونه موارد مراد از «عبد»، «خادم» میباشد.»[6]
پینوشت:
[1]. تحفة الحبیب علی شرح الخطیب، شافعی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 5، ص 256.
[2]. الجامع الصحیح سنن الترمذی، ترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 543.
[3]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، دار الجیل، بیروت، ج 3، ص 1006.
[4]. لسان العرب، ابن منظور إفریقی، دار صادر، بیروت، ج 3، ص 270.
[5]. نهایة المحتاج إلی شرح المنهاج، شافعی، دار الفکر للطباعة، بیروت، ج 8، ص 148.
[6]. فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مناوی، المکتبة التجاریة الکبری، مصر، ج 1، ص 169.
افزودن نظر جدید