خلفا و دستگاه فضیلتبافی
امیرالمومنین علی (علیه السلام) صحابی خاص پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است که آیات متعددی از قرآن به اعتراف راویان و مفسران قرآن مجید، در شأن ایشان نازل شده است. همچنین روایات بسیاری از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در مورد مقام و منزلت امیرالمومنین (علیه السلام) وارد شده مانند: جریان جنگ خندق، لیلة المبیت، غدیرخم و ... که بارها و بارها مطالب و اسناد آن را در مقالات و نوشتارهای مختلف دیده و یا دست کم شنیدهاید. از جمله آن موارد حدیث «علی مع القران و القرآن مع علی» است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در شأن امیرالمومنین (علیه السلام) بیان فرمودند و افراد مختلفی آن را به انحاء مختلف نقل نمودند. جمله دیگر که باز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «اللهم أدر الحق مع علیّ» که از جمله حاکم نیشابوری در کتاب خود آورده است: «از علی (علیه السلام) روایت شده پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: خداوند علی (علیه السلام) را رحمت کند؛ خدایا! حق را بر مدار علی بچرخان، هر طرف که او برود».[1]
در این میان بعضی افراد دیگر که از توثیقات نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بینصیب ماندند، خود و یا حامیانشان شروع به ساخت روایات جعلی برای موجه نشان دادن موقعیت خود و یا کسب فضائل برای سردمداران خود روی آوردند تا بدین وسیله برای ایشان آبرویی جمع نموده و در مقابل فضائل بیانتهای امیرالمومنین (علیه السلام) حرفی برای گفتن داشته باشند. نمونه آن را میتوان دستکاری کردن حدیث بالا و گسیل آن به سمت عمر بن الخطاب دانست که بتوانند با ساخت احادیث جعلی و ضعیف السند، پرده بر روی حقایق کشیده و از این گذر توجیهی بر بسیاری از اعمال ایشان داشته باشند.
از این رو برخی وهابیون گفتهاند: این فضیلت که در بالا در منقبت امیرالمومنین (علیه السلام) وارد شده، اختصاص به ایشان ندارد، بلکه این حدیث در باره سیدنا عمر نیز نقل شده است و بنابراین هر دو نفر در این فضیلت شریک هستند. ابتدا به عنوان روشنگری و در قالب جواب باید گفته شود که کمتر فضیلتی از فضایل امیرالمومنین (علیه السلام) است که مشابه آن را حدیث سازان دستگاه بنیامیه برای خلفای سهگانه خود نساخته باشند و جملهی آن میتوان به همین حدیث اشاره کرد. بخاری در تاریخ کبیر خود این حدیث را آورده: «الحق بعدی مع عمر حیث کان» و نوشته است: فضل بن عباس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایت کرده، حضرت فرمود: پس از من حق با عمر است، هر کجا که باشد.» [2] این روایت دارای اشکال سندی است، چنانکه در سند این روایت «قاسم بن یزید» وجود دارد که بزرگان اهلسنّت او را به شدت تضعیف کردهاند. از نکات جالب توجه اینکه «عُقَیلی» صاحب کتاب «ضعفا» به سبب نقل همین روایت نام وی را در زمره ضعفا آورده است.[3] ذهبی و ابن حجر عسقلانی هم در شرح حالش همین مطلب را نقل کردهاند.[4] بزرگان اهلسنّت در برابر این روایت موضع گرفته و آن را مُنکَر و ضعیف دانستهاند.[5] مطهر بن طاهر مقدسی درباره این روایت گفته است: «روایت «عمر از من است و من از عمر هستم، حق پس از من با عمر است؛ هر کجا که باشد» را عبدالله بن لهیجه از عطاء ابن عباس نقل کرده و ابن لهیعه ضعیف است.»[6] و ذهبی و عسقلانی نیز این روایت را دروغ دانستهاند.[7]
علامه مناوی پس از نقل این روایت علاوه بر این که تصریح میکند که در سند این روایت، شخصی مجهول وجود دارد، مینویسد: «روایت «پس از من حق با عمر است» یعنی، سخن راست و درست که باطل وارد آن نمیشود، همواره با عمر است، هر جا که باشد. در روایتی آمده حق با عمر میگردد، هر جا که باشد. حکیم از فضل بن عباس، پسر عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) همان کسی که در عرفه پشت سر حضرت سوار بر شتر بود، آن را نقل کرده و این روایت «منکر» است.»[7] بنابراین جای هیچگونه شکی باقی نمیماند که این روایت جعلی بوده و سازندگان آن در پی کسب فضیلت پوشالین برای رهبران خود را در سر داشتهاند... و به راستی فضیلت از آن کیست؟!
پینوشت:
[1]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: عبدالقادر عطا، دار الکتب العلمیه، بیروت 1411، ج3، ص134، ح4629. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. البخاری، التاریخ الکبیر، تحقیق: السید هاشم الندوی، دار الفکر، ج7، ص114، ح502
[3]. العقیلی، الضعفاء الکبیر، تحقیق: عبد المعطی أمین قلعجی، دار المکتبه العلمیه، بیروت1404، ج3، ص481، رقم1541
[4]. ابن موسی العقیلی، الضعفاء الکبیر، دار المکتبه العلمیه، بیروت1404، ج3، ص483
[5]. ابن طاهر المقدسی، ذخیره الحفاظ، تحقیق: د. عبد الرحمن الفریوائی، دار السلف، الریاض1416ه، ج3، ص1599
[6]. ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: علی محمد معوض و عبدالموجود، دار الکتب العلمیه، بیروت1995م، ج5، ص464
[7]. المناوی، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، مکتبه الامام الشافعی، ریاض1408ه، ج1، ص507
افزودن نظر جدید