لزوم رجوع به اهلبیت در دستیابی به عرفان ناب اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به اعتقاد ما شیعیان، راه نقلی معتبر در این زمان منحصر در قرآن و روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است. در این میان گروه نسبتاً زیادی از مسلمانان شعار «حسبنا کتاب الله» سر میدهند و معتقدند قرآن بهتنهایی برای رساندن انسان به سرمنزل مقصود کافی است. اما این در حالی است که بطلان این اندیشه با اندک تأملی روشن و آشکار میگردد. خداوند متعال در قرآن میفرمایند: «واَنزَلنا اِلَیهَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ ِللنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم [نحل/44] و ما این قرآن را بر تو نازل کردیم، تا برای مردم آنچه را که بهسوی ایشان نازلشده است تبیین نمایی.» در این آیه تصریحشده است که قرآن باید با تبیین و تفسیر پیامبر اکرم همراه باشد. به همین خاطر بر اساس این آیه اولاً صِرف نزول قرآن بدون تبیین و توضیح پیامبر کافی نیست، ثانیاً آنچه پیامبر در تبیین و تشریح قرآن بیان میفرماید مانند خود قرآن برای ما حجت است و اعتبارش همانند اعتبار خود قرآن است. اکنونکه سخن پیامبر همچون خود قرآن برای ما حجت است و باید از آن پیروی نماییم، باید توجه کنیم که یکی از دستوراتی که پیامبر به ما داده است رجوع به اهلبیت(علیهم السلام) پسازآن حضرت است. دراینباره بیانهای متعددی از آن حضرت نقلشده است که یکی از معروفترین آنها حدیث معروف به «ثقلین» است که شیعه و سنی با سندهای متعدد آن را نقل کردهاند. بر اساس این حدیث، پیامبر اکرم فرموده است: «اِنِّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ کتابَ اللهِ وَ عِترَتی اَهلَ بَیتی وَ اَنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتَّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ ما ِان تَمَسَّکتُم به هما لَن تَضِلُّوا؛[1] من دو شیء گرانبها در میان شما بهجا میگذارم؛ کتاب خدا و خاندان و اهلبیتم را. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا آنکه در حوض کوثر بر من وارد شوند. و شما تا آن هنگام که به آن دو چنگ میزنید هرگز گمراه نخواهید شد.» ازاینرو بر اساس چنین روایتی، علاوه بر پیامبر امامان معصوم نیز مبین و مفسر قرآن هستند و سخن آنها نیز مانند سخن پیامبر اکرم برای ما حجت خواهد بود.
اکنون روشن شد با توجه به چنین نکاتی است که ما مدعی هستیم که اسلام تمام نیازمندیهای بشر را تا روز قیامت بیان فرموده است. اصولاً اگر بنا باشد ما محور و برنامه زندگی و حرکت خود را تنها بر اساس قران قرار دهیم و از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) صرفنظر کنیم، در ضروریترین دستور دین، یعنی نماز نیز درمیمانیم و نخواهیم توانست به وظیفه خود عمل بکنیم. آنچه در قرآن آمده، تنها اصل دستور نماز و چند دستور مختصر درباره آن است و بسیاری از احکام و دستورات مربوط به آن در قرآن وجود ندارد. بنابراین همانگونه که اشاره شد، اگر ما بخواهیم تنها به قرآن اکتفا کنیم در انجام اولین و مهمترین تکلیف و واجب دین خود، و از طرفی یکی از مهمترین طرق رسیدن به مقامات عرفانی، یعنی نماز درمانده و عاجز خواهم گشت.[2]
درهرصورت اگر بخواهیم بهترین راه تقرب بهسوی خدای متعال را دانسته، و از مسیر اصلی عرفان اسلامی منحرف نشویم باید به کتاب و سنت توأمان مراجعه کنیم. در مسیر دینشناسی و تکامل و تعالی انسانی، هر راه دیگری را که بپیماییم به بنبست خواهیم رسید و یا به انحراف کشیده خواهیم شد.
از طرفی بدون رجوع به اهل بیت (علیهم السلام) و تبیین های آن بزرگواران، بسیاری از دستورات اسلام بر ما نامکشوف خواهد ماند و دچار حیرت و سرگردانی خواهیم شد و نیازهای ما در زمینه مسائل اسلامی و عرفانی رفع نخواهد گردید. این امر به خصوص هنگامی واضح خواهد شد که بدانیم تمامی روایاتی که اهل تسنن از پیامبر نقل کردهاند به هزار روایت هم نمیرسد و مشکلات و مسایلمان حل نخواهد شد؛ چنان که اهل سنت همیشه دچار چنین تنگنایی بوده و هستند.[3]
پینوشت:
[1]. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 35، ص 184، باب 4، روایت 2
[2]. در جستجوی عرفان اسلامی، علامه مصباح یزدی، نشر موسسه امام خمینی (ره)، ص 201
[3]. همان، ص 202
افزودن نظر جدید