غلوّ شیخیه در حق پیامبر و اهل بیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعتقادات مسلمانان، علی الخصوص شیعیان، این است که پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) از جایگاه ویژهای در نزد خداوند متعال برخوردار هستند و حقتعالی برای ایشان مقامات عالیهای قرار داده است، که بشر عادی نمیتواند به آن دست یابد. توصیف مقام و جایگاه پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) از حد قلم عاجز و از ظرفیت این مقاله خارج است. آن نکتهای که بیان آن در این نوشتار لازم است، سخنانی است که از حضرات معصومین در خصوص غلوّ نسبت به ایشان، نقل شده است و از ما خواستهاند هرگز در رابطۀ با ایشان دچار افراط و تفریط نشویم.
قبل از اینکه به احادیثی که در این خصوص از ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده است، اشاره کنیم ابتدا معنای غلوّ را بیان میکنیم، تا بتوانیم با نگاه روشنتری به مسأله بپردازیم. غالی در مباحث اعتقادی به کسی اطلاق میشود، که در خصوص پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) دچار افراط شده و ایشان را از مقام خود خارج کرده و به حد خدایی رسانده باشد، تا جایی که حتی پیامبر و ائمه (علیهم السلام) را به خداوند تشبیه میکند. روایات زیادی از ائمه اطهار (علیهم السلام) وارد شده، که به شدت مردم را از غلوّ در مقام پیامبر و ائمه (علیهم السلام) نهی کردهاند و حتی از غالیان بیزاری جستهاند. به عنوان نمونه، امام رضا (علیه السلام) در میان جمعیتی فرمودند: «ما بندگان و عباد خدا هستیم و نباید ما را از حد عبودیت بالاتر ببرید. با حفظ مرتبۀ عبودیت، برای ما هر نوع تمجید و مدحی بکنند، مانعی ندارد. تنها غلوّ دربارۀ ما ننمایند و از آن دوری کنند. مثل غلو قوم نصاری دربارۀ حضرت عیسی (علیه السلام) که او را به مرتبۀ خدایی رساندند، زیرا ما از غُلات بیزاریم.»[1] با وجود مخالفت و نهی شدید اهل بیت (علیهم السلام) باز هم عدهای در طول تاریخ بودهاند که در خصوص مقام پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) دچار غلوّ شدهاند. فرقۀ نوبنیاد شیخیه از جمله کسانی است که پا را از حد خویش فراتر نهاده است و مقامی را برای پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) قائل شده است که تنها خداوند متعال در این جایگاه قرار دارد و به سبب همین بوده است که شیخیه در زمرۀ غالیان شمرده شده است.[2] ما در ذیل به چند مورد از عقائد ایشان در خصوص پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) اشاره میکنیم تا خطای ایشان آشکار گردد.
شیخیه قائل است که خداوند، پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) را واسطۀ فیض خویش قرار داده است؛ به این معنی که ابتدا ایشان را خلق کرده است و سپس دیگر خلائق توسط پیامبر اکرم و اهل بیت (علهیم السلام) خلق شدند. احسائی، مؤسس و رهبر شیخیه، قائل است پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) علل اربعۀ خلقت هستند. به عبارت دیگر وی معتقد است ایشان علت فاعلی، صوری، مادی و غائی جهان هستی و مخلوقات عالم هستند. توضیح بیشتر اینکه، مراد از اینکه وی میگوید پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) علت فاعلی خلقت به شمار میآیند این است که ارادۀ ایشان، ارادۀ خداست و آنها محل مشیّت و ارادۀ خدا هستند و ایشان هستند که میآفرینند. و منظور احسائی از علت مادی بودن پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) این است که موجودات دیگر، از انوار وجود ایشان خلق شدهاند. و مراد او از علت صوری بودن پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) این است که صورتهاى اشيا از صورتهاى مقامات و حركات و اعمال آنهاست. البته صورت مؤمنان همانند صورت معصومان (عليهم السلام) و صورت كافران مخالف صورت آنان است. و علت غایی بودن، معنایش این است که خلقت دیگر اشیا به خاطر ایشان بوده است.[3]
گرچه مشایخ شیخیه در جاهای متعددی اقرار کردهاند به اینکه مراد ما از علل اربعه بودن پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) استقلالی بودن ایشان در امر خلقت نیست، اما هرگاه در تشریح اعتقاد خویش قلم برمیدارند، به گونهای سخن میگویند که گویا پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) را علت مستقل و جدای از خدا میدانند و این مستقل دانستن، گناه بزرگی محسوب میشود و از ضروریات دین اسلام عدم غلوّ در حق پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) است و کسی حق چنین عملی را ندارد. احسائی مینویسد: «علت فاعلیه و مادیه ایشاناند و از شعاع و سایۀ ایشان است. علت صوری نیز ایشاناند. و علت غایی هم ایشاناند، زیرا که همۀ اشیا عالم یا به خاطر ایشان خلق شده و یا به خاطر دوستداران و پیروان ایشان».[4] شیخ احمد احسائی در شرح زیارت جامعۀ کبیره خود، پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) را نفس صفات الهی برمیشمرد و مینویسد: «امامان دوازدهگانه صفات الهی و اسما و نعمتهای خدای تعالی و رحمت واسعه و مکتوب خدا و معانی صفات اویند».[5] یا در جای دیگر میگوید: «همانا امامان (علیهم السلام) معانی اسما و افعال الهیاند، پس ایشان علم و قدرت و حکمت و امر و عدل و چشم و وجه اللهاند، آل محمد (ع) نور، دست، بازو، کتاب، خزائن، کلیدهای خزاین، عالمان به علم الهی، اسرار غیب، لسان اراده، محل مشیت، و صفات علیا و اسمای حسنای خدایند. آنان خدایان ظاهر در بین خلقاند، زیرا که معانی اسما خدایند».[6]
با توجه به اینکه حجم این مقاله گنجایش بیش از این را ندارد علاقمندان میتوانند جهت مطالعۀ بیشتر به کتب اعتقادی شیخیه که در این خصوص نوشته شدهاند، همچون ارشاد العوام، مراجعه نمایند. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که ديدگاه غلوآميزی که طرفداران شیخیه در مورد پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) دارند، زمينه پيدايش افكار ديگری (همچون ادعای الوهيت، تجلي ذات حق، و حلول حق تعالی در افراد و...) شده است. در پایان، مقاله خود را به ذکر حدیثی از امام صادق (علیه السلام) خاتمه میدهیم که در خصوص موضوع این مقاله مفید است. در این حدیث شریف آمده است: «دَخَلَ حُجْرُ بْنُ زَائِدَةَ وَ عَامِرُ بْنُ جُذَاعَةَ الْأَزْدِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَا لَهُ جُعِلْنَا فِدَاكَ إِنَّ الْمُفَضَّلَ بْنَ عُمَرَ يَقُولُ إِنَّكُمْ تُقَدِّرُونَ أَرْزَاقَ الْعِبَادِ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يُقَدِّرُ أَرْزَاقَنَا إِلَّا اللَّهُ وَ لَقَدِ احْتَجْتُ إِلَى طَعَامٍ لِعِيَالِي فَضَاقَ صَدْرِي وَ أَبْلَغَتْ إِلَيَّ الْفِكْرَةُ فِي ذَلِكَ حَتَّى أَحْرَزْتُ قُوتَهُمْ فَعِنْدَهَا طَابَتْ نَفْسِي.[7] حجر و عامر بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدند و گفتند که مفضل میگوید همانا شما [اهل بیت] رزق و روزی بندگان را اندازهگیری میکنید. امام فرمودند: به خداوند سوگند! ارزاق ما را جز خداوند، تقدير واندازهگيری نمیكند. من خود، به غذايی كه برای خانوادهام احتياج داشتم، سينهام تنگ و فكرم مشغول شد، تا اين كه رزق آنان را، تأمين كردم و نفسی به راحتی كشيدم».
پینوشت:
[1]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج4، ص 303.
[2]. رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، تهران، انتشاراتی طه، 1382 ش، ص 175.
[3]. شیخ احمد احسایی، شرح الزيارة الجامعة الکبیرة، ج 3، ص 297؛ همان، ج 4، ص 48-79.
[4]. همان، ج 4، ص 58.
[5]. همان، ج1، ص33.
[6]. همان، ج 3 ص 141و16.
[7]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج25، ص 301.
افزودن نظر جدید