پیامبران الهی، اتمام حجت بر مردم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اتمام حجت بر مردم که در کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به منزلۀ راز بعثت مطرح شده این میباشد که اگر کسانی در وجود خدا شک داشتند و یا او را انکار میکردند و یا عقاید انحرافی دیگر داشتند، پیامبران با آنها احتجاج و حجت را بر آنان تمام میکردند و حجت را تبلیغ میکردند: «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ [انعام/149] بگو حجت رسا فقط از آن خداست.» حجت خدا رساست انبیا هم باید آن را به مردم برسانند. تبلیغ همان رساندن حجت بالغۀ الهی به مردم است. و این وظیفه انبیا بود و سر اینکه خدا انبیا را فرستاد همین اتمام حجت بر مردم بود.
در خطبۀ 91 نیز دربارۀ حکمت بعثت انبیا نکاتی آمده است. نخست دربارۀ حضرت آدم آمده است: «و لیقیم الحجّة به علی عباده... حتّی تمّت بنبیّنا حجّته[1] خدا حضرت آدم را پیغمبر قرار داد تا به وسیلۀ او حجت را بر مردم تمام کند؛ و این حجت همچنان قرنی از پس قرنی ادامه داشت، تا به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید.» حضرت در خطبۀ 144 میفرماید: «و جعلهم حجّة له علی خلقه لئلّا تجب الحجّة لهم بترک الإعذار إلیهم [2] خداوند، انبیا را حجت خود بر آفریدگانش قرار داد تا مردم، حجت و عذری بر خدا نیابند. اگر خدا انبیا را نفرستاده بود، مردم علیه خدا حجت داشتند.» این مطلب در قرآن نیز آمده است که اگر خدا انبیا را نفرستاده بود، مردم میگفتند «لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آَيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى [طه/134] چرا پیغمبری برای ما نفرستادی تا از آیاتت پیروی کنیم، پیش از اینکه رسوا شویم و به بدبختی بیفتیم؟» خدا انبیا را فرستاد تا بر مردم حجت داشته باشد، نه اینکه مردم بر خدا حجت داشته باشند. اگر انبیا عذر مردم را زایل نکرده بودند و بهانه از دست آنان نمیگرفتند، مردم حجت داشتند. از این ر، خدا انبیا را فرستاد تا حجت بر مردم تمام شود.
نمونه دیگر، در خطبۀ 183 آمده است: «و بعث إلی الجنّ و الإنس رسله [3] رسولان خود را به سوی جنیان و انسانها مبعوث کرد». از این سخن معلوم میشود که جنیان نیز پیغمبرانی داشتهاند. برخی گفتهاند پیغمبران جنیان، همین پیغمبران آدمیان بودند. البته برخی پیامبران اینگونه بودهاند؛ حضرت موسی (علیه السّلام) پیروانی در میان جنیان دارد. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم پیروانی در میان جنیان دارند؛ اما آیا همۀ انبیایی که مبعوث به جن بودند آدمی بودند، یا اینکه جنیان از جنس خودشان هم انبیایی داشتند؟ در اینباره ابهامهایی هست. به هر روی، خدا برای جن هم پیغمبرانی فرستاد «لِیَکْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا؛ اوست خداوندی که آفریدههایش را در دنیا جای داد و پیامبران خویش را بر جن و انس فرستاد.» خدا پیغمبران را به جن و انس فرستاد، تا پرده را از جلوی چشم مردم بردارند. دنیا پردۀ فریبندهای در ظاهر خود دارد: «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا [روم/7] صورتی ظاهر از زندگی دنیا را میدانند.» پردۀ ظاهری دنیا همین است که ما میبینیم، زرد و سرخهایی میبینیم فریفته میشویم. اما دنیا باطنی نیز دارد که انبیا آمدند آن را به مردم معرفی کنند.
سخن حضرت ادامه دارد تا به آنجا میرسد که پیامبران، حلال و حرام دنیا و عاقبت عمل به حلال و حرام را به مردم معرفی میکنند و اینکه به آنها میگویند اگر به حلال خدا و دستورهای او عمل کردید، سعادت ابدی و بهشت جاودان خواهید داشت؛ و اگر به حرامش عمل کنید، به عذاب ابدی مبتلا خواهید شد. این نیز یکی از اسرار بعثت انبیاست. پس از جنگ صفین، پیرمردی به حضور امیرالمؤمنین (علیه السّلام) آمد و از ایشان دربارۀ قضا و قدر پرسید که این کارهای ما بنابر قضا و قدر الهی انجام میگیرد، یا ما خود بنابر اختیار و انتخاب انجام میدهیم؟ او گفت: اگر این جنگی که ما رفتیم، به قضای الهی بود، پس کاری جبری بوده است و اجر خود را از خدا میطلبم.[4] حضرت در پاسخ، در بخش کلمات قصار نهجالبلاغه، بیان جالبی دارد که خود، مطلب مفصلی است. این جمله را از آنجا نقل میکنم که فرمود: «وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا.[5] خداوند نه انبیا را از روی بازیچه فرستاد، نه آسمان و زمین را بیهوده آفرید». همچنین در سورۀ «ص» از مجموعۀ آیات داستان وحی خدای متعال به حضرت داوود در آن هنگام که او را خلیفه قرار داد، آمده است: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ [ص/26] اى داود! ما تو را در زمين جانشين [و نمايندهى خود] كرديم، پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند. البته كسانى كه از راه خدا به در مىروند، به سزاى آن كه روز حساب را از ياد بردهاند عذابى سخت خواهند داشت.»
سپس میفرماید: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ [ص/27-28] و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم. اين گمان كسانى است كه كافر شدند، پس واى بر كافران از آتش، آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، همانند مفسدان در زمين مىكنيم، يا پرهيزكاران را چون فاجران قرار مىدهيم؟» در این کلام که خدا به حضرت داوود وحی میکند، برهان عقلی قرآن برای اثبات معاد آمده است. بنابراین اگر از برهانهای عقلی دربارۀ عقایدمان بحث کنیم، چندان جای ملامت نیست. خدا این برهانها را به حضرت داوود القا کرد تا برای دیگران بیان کند. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در ذیل بیانشان در مقابل آن پیرمرد، از این آیه اقتباس میکنند: «ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا [ص/27]اين گمان كسانى است كه كافر شدند.» آنها که خیال میکنند آفرینش الهی یا فرستادن انبیا و نازل کردن کتب آسمانی عبث است، کافرانی هستند که گمان باطل دارند. «فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّار [ص/27] اين گمان كسانى است كه كافر شدند، پس واى بر كافران از آتش.» در این آیه، به هدفدار بودن خدا در بعثت انبیا تصریح شده است. همانگونه که آفرینش انواع مخلوقات هدف دارد، بعثت انبیا نیز حکمتی دارد و توهم عبث بودن بعثت، باطل است؛ مثل آن است که کسی خیال کند آفرینش عالم، لهو و لعب است. در این باره سه تعبیر «لعب»، «عبث» و «باطل» به کار رفته است: «إنَّ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لأُوْلِي الأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ [آل عمران/190 ـ 191] به راستى در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز براى خردمندان نشانههايى است؛ آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و خوابيده ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند كه پروردگارا! اين [جهان] را بيهوده نيافريدهاى، پاكى براى توست، پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.» چون آفرینش، باطل نیست، معلوم میشود حساب و کتابی در کار است و بهشت و جهنمی هست. پس خدایا، ما را از عذاب جهنم حفظ کن. خداوند از راه باطل نبودن، یعنی هدفدار بودن خلقت، معاد را اثبات میکند و دلیلی بر ضرورت وجود بهشت و جهنم است. پس وجود انبیا نیز عبث، لعب و بازیچه نبود. خدا آنها را از روی بازی و سرگرمی نفرستاد؛ هدفی داشت و ضرورتی در کار بود. این هدف با هدف آفرینش ارتباط دارد. همانگونه که اگر کسی فکر کند آفرینش، بیهدف، باطل و عبث است، موجب کفر میشود «فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ [ص/27] اين گمان كسانى است كه كافر شدند، پس واى بر كافران از آتش.» اگر گمان کند که انبیا هم بیهدف فرستاده شدند و بعثت ضرورتی نداشته است و اگر آنان نمیآمدند طوری نمیشد، این باور نیز کفر است: «فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ [ص/27] اين گمان كسانى است كه كافر شدند، پس واى بر كافران از آتش.» آفرینش، وجود انبیا را اقتضا میکند و به بیان دیگر، ربوبیت تکوینی، ربوبیت تشریعی را اقتضا میکند. بنابراین اگر بخواهیم به حکمت بعثت انبیا پی ببریم، باید به حکمت آفرینش جهان باز گردیم.
پی نوشت:
[1]. نهجالبلاغه، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، خطبه 91، ص 131.
[2]. همان، خطبه 144، ص 200.
[3]. همان، خطبه 183، ص 265.
[4]. کافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج 1، ص 155.
[5]. نهجالبلاغه، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، حکمت 78، ص 481.
افزودن نظر جدید