مصاحبه با رضا اصلان راجع به اسلام و مسیحیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رضا اصلان، پژوهشگر حوزه ادیان هست که چندین مدرک در این رابطه از معتبرترین دانشگاههای دنیا دارد. او چندین کتاب در حوزه ادیان نوشته است و یکی از آثار او به نام «No God But God» برگرفته از کلمه «لا اله الا الله» است که بعد از یازده سپتامبر در مورد اسلام نوشته است. تازهترین کتابش «Zealot» است که «زندگی و زمانه عیسی ناصری» را بررسی قرار داده است. این کتاب در صدر فهرست ۱۰ کتاب پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفته است. در اواخر ماه جولای ۲۰۱۳، هم زمان با چاپ کتاب تازه زندگی و زمانه عیسی مسیح، پس از آنکه مصاحبه گر شبکه خبری «فاکس نیوز» (یک شبکه تلویزیونی محافظه کار در آمریکا) از آقای اصلان پرسید: «شما که مسلمان هستید چرا درباره عیسی مسیح نوشتهاید؟» و جواب شنید که: «من پروفسور مذاهب هستم، این شغل من است» این نویسنده و کتاب او کنجکاوی عموم را چنان برانگیخت که نسخههای کتاب او در مدت چند روز کوتاه نایاب شد.
بیبیسی فارسی مصاحبهای با او راجع به کتابش، عقاید او نسبت به مسیحیت، دلیل بازگشتش به اسلام بعد از مسیحی شدنش، پدیده خمینیسم و ... داشته که در ادامه میآید.
مجری: آقای اصلان چه شد که کتاب اخیر شما راجع به عیسی مسیح این قدر پرفروش شد؟
اصلان: من فکر میکنم که مردم مشتاق هستند، برداشت دیگری را از زندگی حضرت عیسی بشنوند. بین مسیح دینی و عیسی تاریخی تفاوتهایی وجود دارد.
مجری: آیا قبول دارید علت پرفروشی و شهرت بیشتر شما، مصاحبه با شبکه فاکس نیوز بود؟
اصلان: بله. البته کتابم نیز قبل از آن پرفروش بود؛ در فهرست آمازون دوم و در فهرست نیویورک تایمز چهارم بود. اما آن مصاحبه نیز به معرفی کتاب و توجه مردم به آن خیلی مؤثر بود و از آنها ممنونم.
مجری: کتابهای زیادی راجع به مسیح نوشته شده است، چه چیزی باعث شد که شما کتاب دیگری راجع به حضرت مسیح بنویسید؟
اصلان: بله کتابهای زیادی در مورد حضرت مسیح نوشته شده است، اما من سعی میکنم خیلی آسان و به صورت یک رمان بنویسم تا خواندنش برای مردم آسان و جذاب باشد. دلیلی که باعث شد من این کتاب را بنویسم، داستانهای پیچیدهای بود که من با حضرت مسیح داشتم. من در ایران بزرگ شدم و مسلمان بودم ولی وقتی به آمریکا آمدم، مسیحی شدم. وقتی به کالج رفتم و مطالعه کردم دیدم حقیقت مسیح با آنچه کلیسا به من گفته است، خیلی متفاوت است. نهایتاً از مسیحیت بازگشتم و دوباره مسلمان شدم. اما نوشتن راجع به عیسی را ادامه دادم و برای من شخصیت مهمی است اما میخواهم عیسی واقعی را به مردم معرفی کنم.
مجری: عیسی شما با عیسیای که مردم به آن معتقد هستند، چه تفاوتی دارد؟
اصلان: عیسی من عیسی محصول زمان خودش است، او در زمان پرآشوبی زندگی میکرده است. دورانی که پر از اتفاقات سیاسی بزرگ بوده است. دورانی که در آنها دهها نفر ادعای مسیح و منجی موعود بودن را داشتهاند. در آن زمان رومیها با قساوت و خونریزی زیادی سرزمین مقدس را اشغال کرده بودند. در آن زمان صرف ادعای مسیح بودن، جرم بوده و مجازات اعدام را در برداشته است. سعی من در این بوده است که نشان دهم، عیسی از نظر سیاسی، خیلی از آنچه نشان میدهند، فعالتر بوده است و هدف او اصلاح یهودیت، اخراج رومیها از سرزمین مقدس و تأسیس حکومتی بوده است که به آن ملک خدا میگوید. ملک او در آسمان نیست بلکه در همین زمین است و برپا کردن این حکومت وظیفه اصلی آن منجی موعود بوده است. او در نهایت [طبق کتاب مقدس] به عنوان یک جنایتکار اعدام شد. رومیها به جرم خیانت و فتنه انگیزی افراد را اعدام میکردند. کسانی که در کنار عیسی به صلیب کشیده شدند، دزد نبودند بلکه راهزن بودند. کلمه راهزن برای شورشیها و یاغیها مورد استفاده قرار میگرفت. این یعنی تصویر رایج امروز از عیسی غلط است، تصویری که عیسی را یک مبلغ صلح جوی کارهای نیک میداند و به کارهای این جهان کاری ندارد. در حالی که او یک تهدید برای حکومت زمان خودش به حساب میآمده است.
مجری: در کتاب مقدس آمده است که عیسی میگوید اگر کسی به صورت شما سیلی زد، طرف دیگر صورت خود را نیز به دشمن بکنید و بگویید به این طرف هم بزن. اما شما از انجیل متی نقل میکنید که عیسی مسیح گفته است من برای صلح نیامدهام بلکه با شمشیر آمدهام. آیا شما سعی میکنید تصویر از عیسی را عوض کنید؟
اصلان: بله درست است. وقتی رومیها برای دستگیری حضرت عیسی میآمدند، عیسی به حواریونش دستور میدهد، خودشان را مسلح کنند. برخورد حضرت عیسی با مقوله خشونت پیچیده تر از آن چیزی است که خیلیها فکر میکنند. عیسی گفته است که اگر کسی به شما سیلی زد، روی دیگر خود را نیز به او بگردانید، اما عیسی یک یهودی است و به تمام آیین یهود پایبند است. عیسی را باید در این موقعیت فهمید. عیسی اولین کسی نبود که دستور به محبت میدهد. این محبت مربوط به همکیشان است نه در برابر متجاوزین. تورات دستور میدهد که غیر یهودیان و به ویژه کسانی که سرزمین مقدس را اشغال کردهاند، مرد و زن و کودک آنها را بکشند حتی به گاوهای آنها نیز رحم نکنند. مزارعشان باید سوزانده شود. کتاب مقدس میگوید که این سرزمین فقط به یهودیها تعلق دارد. اما ما حرفهای حضرت عیسی را از چارچوب خودش بیرون آوردهایم و از آن اصول اخلاقیای را برداشت کردهایم که همه میتوانند از آن پیروی کنند. عیسی یک یهودی بود و در سرزمین یهودیها زندگی میکرد و برای یهودیها موعظه میکرد. همه تعالیم او تبلیغ آیین یهودی بود. عیسی مسیحی نبود.
مجری: ولی تصویری که شما از عیسی ارائه کردهاید، مانند گروههای جهادی القاعده و طالبان در افغانستان است. چون شما میگویید هدف عیسی بیرون کردن رومیها بوده است چون آنها سرزمین مقدس را اشغال کرده بودند.
اصلان: این حرف چرند است و من اصلاً آن را قبول ندارم. طالبان افراد بیگناه را میکشد اما عیسی این کار را نکرد و به اعمال خشونت علیه حکومت توصیه نمیکرد. اما کسی که ادعای منجی موعود را دارد، یعنی او از نوادگان حضرت داوود است و میخواهد پادشاهی الهی را برپا کند. پس وقتی عیسی میگوید که منجی هست، یعنی آمده است تا رومیها را از قدرت کنار بزند و حکومت خدا را بر روی زمین برقرار کند. اساس نظر عیسی دگرگونی وضع جامعه بود. عیسی میگوید هر کس که در صدر است باید به زیر بیاید و هر کس که سیر است، باید طعم گرسنگی را بچشد و فقرا باید ثروتمند بشوند. عیسی میگفت رسیدن یک ثروتمند به ملکوت خدا، از رد شدن یک شتر از سوراخ سوزن سختتر است.
مجری: در مقدمه کتاب آوردهاید که عیسی یک یهودی بود و در قرن اول میلادی یک جنبش یهودی به راه انداخت و از طرفی دیگر به صلیب کشیده شد، حفرههایی که این وسط است را چگونه شما پر میکنید؟
اصلان: این کار بسیار سختی است. ما نباید به اناجیل موجود بسنده کنیم چون آنها اسناد تاریخی نیستند و سالهای طولانی بعد از عیسی نوشته شدهاند. اناجیل متون مذهبی هستند نه اسناد تاریخی. نویسندگان اناجیل قبل از آن نیز اعتقاد داشتند عیسی خداست و اناجیل را برای اثبات این مطلب نوشتهاند. [ادیاننت: تنها انجیل یوحنا اشاره به خدا بودن عیسی دارد ولی بقیه اناجیل عیسی را بشر میدانند] ما اطلاعات کمی از خود عیسی داریم ولی از جهانی که او در آن زندگی میکرد، اطلاعات زیادی داریم. باید متن انجیل را با تاریخ آن دوران بفهمیم و اگر همخوانی نداشت، به احتمال زیاد متن انجیلها درست نیست.
مجری: شما میگویید که در محیطی بزرگ شدهاید که مذهبی نبوده و حتی بیخدایی تبلیغ میشده است و در سن پانزده سالگی مسیحی شدهاید، آیا شما از نظر مذهبی سرگردان شده بودید؟
اصلان: من همیشه به مقوله دین علاقه داشتهام. من انقلاب ایران را دیدهام و در نتیجه تأثیر دین را در تغییر جامعه حالا چه مثبت و چه منفی دیدهام. خانواده من چندان مذهبی نبودهاند ولی من همیشه عطش دین را داشتهام.
مجری: آیا قبل از اینکه شما مسیحی بشوید، واقعاً مسلمان بودهاید؟
اصلان: بله ما همه فرهنگ اسلامی داشتیم.
مجری: چه چیزی در اسلام دیدید که دوباره به اسلام برگشتید؟
اصلان: من معمولاً میگویم علت پیوستن من به مسیحیت عاطفی بود و علت بازگشتم به اسلام عقلانی بود. وقتی مسیحیت را کنار گذاشتم، ایمانم را از دست ندادم فقط به آموزههای مسیحیت دیگر اعتقاد نداشتم. چیزی که در اسلام پیدا کردم، نمادها و استعارههایی بود که بیشتر برایم معنا و مفهوم داشت. نحوه ارتباط انسان با خدا و انسانیت و رابطه خالق و مخلوق بیشتر برایم معنا داشت. همه ادیان به دنبال یک چیز هستند اما معتقدم اگر کسی بخواهد به ایمانش معنا بدهد باید اسلام را قبول کند. من به خدا ایمان دارم و از طریق نمادهای اسلامی میتوانم به ایمانم معنا بدهم.
مجری: شما در کتاب «لا اله الا الله» بخشی را تحت عنوان «از تشیع تا خمینیسم» آوردهاید، منظور شما از خمینیسم چیست؟
اصلان: از منظر علم الهیات خمینیسم یک نوآوری بسیار جالب در مذهب تشیع است. تشیع تا چهارده قرن اخیر بیشتر یک مذهب غیر سیاسی بوده است. تشیع یک مذهب آخرالزمانی است. تشیع معتقد است که در آخرالزمان مهدی موعود ظهور میکند و اوضاع جهان را سامان میدهد تا آن موقع تمام نظامها فاقد مشروعیت است و فرقی بین حکومتها نیست. اعتقاد به این موضوع باعث شد تشیع در بخش اعظم این چهارده قرن از سیاست جدا باشد. حرف خمینی خیلی جالب بود. او میگفت به جای اینکه برای رسیدن به جهان بینقص منتظر بازگشت حضرت مهدی [عج الله تعالی فرجه] باشید، باید شرایط مناسب را برای ظهور او فراهم کنید و در آن صورت است که او ظهور میکند. ایده ولایت فقیه همین است که از نظر الهیات کاملاً نوآورانه است. بیشتر شیعیان خارج از ایران ولایت فقیه را قبول ندارند ولی در ایران این ایده هست که باید آیت اللهها حکومت را در دست داشته باشند و جامعه آرمانی که خواهند ساخت، زمینه را برای ظهور حضرت مهدی آماده خواهد کرد. این ایده کاملاً جدید است. البته خمینی این ایده را خلق نکرد ولی او آن را رواج داد.
مجری: آیا فکر میکنید در جهان اسلام، یک رنسانس و پروتستانیسم در حال وقوع است؟
اصلان: خیر نو اندیشی در اسلام بیش از صد سال است که در حال وقوع است. چرا مردم فکر میکنند که رنسانس یک اتفاق مسالمتآمیز پرمهر و محبت است. اصلاحات در مسیحیت با مرگ میلیونها مسیحی همراه بود. در جریان اصلاحات نیمی از جمعیت آلمان از بین رفت. اصلاحات دینی لزوماً مثبت و خوب نیست. این همه خشونت در جهان اسلام به دلیل همین نوع اصلاحات است و نه عدم وجود آن. همین روزها در ایرلند شمالی کاتولیکها و پروتستانها همدیگر را میکشند.
مجری: بسیاری میگویند که ادیان و به ویژه اسلام در جهان کنونی موضوعیت خود را از دست داده است چون مردم تشنه جامعه سکولار هستند و میخواهند مذهب یک مسئله کاملاً شخصی باشد و افراد آزاد باشند که به آن پایبند باشند یا نباشند. به نظر شما کارکرد دین در جهان امروز چیست؟
اصلان: من فکر میکنم که مردم دوست دارند در یک جامعه سکولار زندگی کنند، اما به این معنا نیست که دین در حال محو شدن است. نظرسنجیها نشان میدهد که در آغاز قرن بیستم نیمی از مردم جهان خود را دیندار میدانستند اما اکنون در قرن بیست و یکم با همه اتفاقاتی که افتاده است، دو سوم مردم جهان خود را دیندار میدانند. گرایش مردم به مذهب دارد بیشتر میشود. هر چه جامعه ثروتمندتر میشود و سطح آموزش بالاتر میرود، گرایش به مذهب بیشتر میشود. آمار و ارقام این را نشان میدهد. اما دین دارد فردی میشود یعنی مردم اکنون نمیخواهند کسی به آنها بگوید که به چه چیزی باور داشته باشند؛ چه از طرف مسجد و کلیسا و چه از طرف حکومت. در کشورهایی که سکولاریسم به مردم تحمیل میشود، مردم خواهان نقش پررنگتر دین هستند. وقتی بخواهیم اعتقاد به چیزی یا بیاعتقادی را تحمیل کنیم، طغیان میشود.
مجری: ممنون از رضا اصلان که میهمان برنامه ما بودید.
اصلان: خواهش میکنم.
دیدگاهها
علی
1395/06/14 - 11:54
لینک ثابت
سلام،
محمد
1401/02/01 - 01:39
لینک ثابت
این نویسنده خودشم نمیدونه
saman
1401/02/01 - 02:46
لینک ثابت
به نظر من رضا اصلان، انجیل رو
افزودن نظر جدید