شيوه استناد بهائيت به روايات اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از راههای اثبات نبوت، بشارت پیامبر قبل است، از این رو تشکیلات بهائیت پیوسته در پی آن بوده است که با استناد به آیات و روایات، مستنداتی را مبنی بر بشارتِ پیامبرِ پیش از خود عرضه کند و مخاطب را قانع سازد که دین پیشین، یعنی اسلام درباره پیدایش بهائیت بشارت داده است. بر این اساس حسینعلی بهاء، سرکرده بهائیت و ابوالفضل گلپایگانی، یکی از مبلغان زبردست بهائیت با جستجو در آیات و روایات اسلامی، همه تلاش خود را به کار بستند تا استناداتی را در این زمینه به دست آورند که مخالفان خود را قانع سازد. سران بهاییت برای دستیابی به این هدف، دست به دامن شیوههای گوناگون استناد به آیات و روایات اسلامی شدند، ولی از آن جا که از راههای متداول به هدف نمیرسیدند، مجبور به انتخاب روشهای غیر متداول شدند که در این مقاله به دو شیوه از روشهای استناد به روایات میپردازیم که بهاییت از آنها بهره برده است:
1. تقطیع؛ حسینعلی بهاء و ابوالفضل گلپایگانی در بسیاری از موارد با تقطیع روایات (بریدن و انتخاب بخشی از روایت و حذف قسمتی دیگر از روایت)، مضمون اصلی حدیث را مخفی کرده و چیز دیگری را به مخاطب القا میکنند که به نمونهای از این گونه استنادات آنان اشاره میکنیم. حسینعلی بهاء که برای اثبات نبوت خود، نیازمند اثبات حقانیت دعوت باب و تعیین سال ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تطابق آن با ظهور باب است،[1] به این حدیث استناد کرده و آن اینگونه نقل میکند: «سئل عن الصادق (علیه السلام): فکیف یا مولای فی ظهوره؟ فقال فی سنه الستین یظهره امره و یعلو ذکره؛[2] از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: ظهور او چگونه است؟ فرمود: در سال 60 امرش ظاهر میشود و ذكر تعالی میيابد.» لازم به ذکر است که این روایت تقطیع شده و بسیاری از سخنان امام صادق (علیه السلام) پیرامون زمان ظهور و اتفاقات حین ظهور حذف شده است.[3] در ادامه خواهيد خواند كه حضرت در اصل حديث، از تعيين تاريخ ظهور براي مفضل خودداری كرده و از چنين كاری نهی میفرمايد.
2. تحریف؛ در مواردی با تحریف لفظی یا معنوی، اصل حدیث را تغییر داده و آن گونه که میخواستند به احادیث استناد میکردند و بشارتی دروغین بر پیدایش بهائیت میساختند که نمونهای از هر یک از موارد میآوریم.
الف. تحریف لفظی؛ برخی احادیث در منابع بهائی، هم تقطیع شدهاند و هم تحریف که از جمله حدیث سنه ستین است که در بحث تقطیع به آن پرداختیم و در این بخش درباره تحریف لفظی آن مینویسیم. بهاء، سنه ستین را اشاره به سال ۱۲۶۰ هجری قمری میداند؛ یعنی همزمان با مرگ سید کاظم رشتی و ادعای بابیت علی محمد شیرازی. او با این پیش فرض، میخواهد مهدویت باب را ثابت کرده و سال ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تعیین کند و این گونه با سال پیدایش باب تطبیق دهد، در حالی که اصلاً جمله «سنه ستین» در اصل حدیث وجود ندارد و اصل حدیث چنین است: «فقلت فکیف یا مولای فی ظهوره؟ فقال یظهر فی شبهه لیستبین امره و یعلی ذکره.»[4] بنا بر آن چه در ابتدا و انتهای حدیث آمده است، در این روایت زمانی برای ظهور تعیین نشده است، بلکه امام صادق (علیه السلام) در پاسخ مفضل، مسئله تعیین وقت برای ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به کلی نفی میفرماید: «فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ لَا أُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً وَ لَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْتٌ إِنَّ مَنْ وَقَّتَ لِمَهْدِیِّنَا وَقْتاً فَقَدْ شَارَکَ اللَّهَ تَعَالَی فِی عِلْمِهِ؛[5] فرمود: اى مفضل! نه من وقتى بر آن معين ميكنم و نه هم وقتى براى آن تعيين شده است! هر كس براى ظهور مهدى ما وقت تعيين كند، خود را در علم خدا شريك دانسته است.»
ب. تحریف معنوی؛ از جمله روایاتی که بهاء به آنها استناد میکند، حدیث لوح است که از کافی نقل میکند: «علیه کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب فیذل اولیائه فی زمانه و تتهادی رأوسهم کما تتهادی رأوس الترک و الدیلم فیقتلون و یحرقون و یکونون خائفین مرعوبین وجلین تصبغ الارض بدمائهم و یفشوا الویل و الرنه فی نسائهم اولئک اولیائی حقاً؛[6] او كمال موسى و رونق عيسى و صبر ايوب دارد. در زمان (غيبت) او دوستانم خوار گردند و (ستمگران) سرهاى آنها را براى يك ديگر هديه فرستند، چنان كه سرهاى ترك و ديلم (كفار) را به هديه فرستند، ايشان را بكشند و بسوزانند، و آنها ترسان و بيمناك و هراسان باشند، زمين از خونشان رنگين گردد و ناله و وا ويلا در ميان زنانشان بلند شود، آنها دوستان حقيقى من هستند.» حسینعلی بهاء این کشتار را ریخته شدن خون یاران و پیروان علی محمد باب و اسارت و سوخته شدن آنها دانسته و مدعی رخداد این جریان در زمان باب است. او در اینباره مینویسد: «همه جا خون شریفشان ریخته شد؛ در هر شهری ایشان را اسیر کرده و به ولایات و شهرها گرداندند و برخی را نیز سوزاندند».[7] بهاء با تحریف حدیث، گرفتاری اولیاء خدا را به زمان ظهور نسبت داده است، در حالی که این گرفتاری همزمان با شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) و امامت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آغاز میشود و ویژه زمان ظهور نیست، بلکه روایات متواتری از غلبه و پیشرفت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یارانش در زمان ظهور و قلع و قمع ظالمان و جباران خبر دادهاند،[8] پس این حدیث نمیتواند دال بر مهدویت علی محمد باب باشد، زیرا در زمان پیدایش او و پس از او نه تنها ظالم و جائری قلع و قمع نشد، بلکه ظالمان و جباران بیشتر و بعضاً قویتر هم شدهاند.[9]
پانوشت:
[1]. حسینعلی نوری (بهاء الله) برای اثبات نبوتش، نیازمند بشارت پیامبر پیشین بود و چون نداشت، در پی اثبات مهدویت علیمحمد باب رفت، زیرا باب بشارت کسی را با عنوان «من یظهره الله» داده بود و این بشارت، میتوانست بهاء را به آرزوی نبوتش برساند و پیروان باب را به سوی او جذب کند.
[2]. ایقان، چاپ مصر، ص ۲۱۳ و چاپ عمومی، ص ۱۵۵.
[3] براي مطالعه بيشتر میتوانيد به مقاله: «بررسي و نقد شيوه استناد بهائيان به حديث سنه ستين» مراجعه فرماييد.
[4] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 53، ص 1.
[5] پيشين.
[6] اصول كافى، ترجمه مصطفوى، ج2، ص: 474.
[7] ایقان، چاپ مصر، ص ۲۰۶ – ۲۰۷ و چاپ عمومی، ص ۱۴۹ – ۱۵۰.
[8] المستدرک علی الصحيحين، ج 4، ص 465.
[9] برای مطالعه بيشتر میتوانيد به مقاله: «بررسي و نقد شيوه استناد بهائيت به حديث لوح» مراجعه كنيد.
دیدگاهها
علی
1393/10/07 - 13:59
لینک ثابت
خوب بود، ولی طولانی است اگر
علی
1393/10/07 - 14:00
لینک ثابت
سلام دوست عزیز، تصویری که
افزودن نظر جدید