نقش صوفيه در جلوگيري از افراط
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخي از محققان صوفيپژوه در کنار عيبهايي که بر صوفيه گرفتهاند، خدماتي از اين طايفه نيز عنوان کردهاند تا جانب عدالت رعايت شود. در اين زمينه سوال ميشود که خدماتي که صوفيه به خلق رساندهاند، آيا صرفا منفعت خلق مد نظر صوفيه بوده يا اينکه علاوه بر منفعت حداقلي که براي خلق در ميان بوده، منفعتي عمده براي اين فرقه درميان بوده که ايشان تن به چنين خدماتي دادهاند؟
در اين مجال به ذکر چند نمونه از خدماتی که براي اين طايفه ذکر شده است اشاره ميشود و پيرامون آن توضيحاتي داده ميشود.
«اين طايفه(صوفيه) در تعديل احساسات فرق و مذاهب و در جلوگيري از افراطهاي رايج در ادوار گذشته و مخصوصا در ترويج آزادگي و حريت فکر تاثير و نفوذ قطعي داشتهاند.[1]
اين نظر در کتاب ارزش ميراث صوفيه اثر دکتر عبدالحسين زرين کوب به نقل از مقالهاي غربي آمده است. از اين روي نکاتي ظريف قابل ذکر است.
1-ممکن است در اصل اين موضوع که طايفه صوفيه در تعديل فرق و مذاهب و در جلوگيري از افراطهاي رايج در ادوار گذشته و مخصوصا در ترويج آزادگي و حريت فکر تاثير و نفوذ قطعي داشتهاند، خدشه وارد شود. به دليلي آنکه اسلام شناسان غربي صوفيه را مترادف عرفان شيعي ميدانند و ميان صوفيه و عرفاي واقعي شيعه تفاوتي قائل نيستند. در اين باره آمده است که:
«واژه اي که در خصوص عرفان اسلامي در غرب به کار ميبرند، Sufism است. اين واژه همان تصوف و صوفيگري است که از نظر لغوي به معناي پشمينهپوشي است، ولي اصطلاحا معادل عرفان اسلامي است. غربيها معمولا کلمه عرفان را نميشناسند و از عرفان اسلامي به صوفيزم تعبير ميکنند. بنابراين صوفيزم در زبانهاي اروپايي معادل عرفان است».[2] به همين سبب ممکن است منظور از بيان کلمه "اين طايفه (صوفيه)" ، در اصل عرفاي واقعي باشند نه صوفيه. زيرا روشن شد که از نظر اسلام شناسان غربي معادل کلمه عرفان، Sufism است و اين همان نقشي است که عرفاي واقعي انجام دادهاند ولي به نام صوفيه مشهور شده است.
2-قول فوق را چند مساله ديگر تقويت ميکند و آن اينکه از راي فوق اين مساله به ذهن ميرسد که کساني که چنين رايي را درباره صوفيه صادر کردهاند نه صوفيه را به درستي شناختهاند نه تعاليم اسلام ناب را. چرا که افراط و تفريطهايي که در مورد صوفيه از زمان پيغمير اسلام(صلي الله عليه و آله) تا عصر ائمه(عليهم السلام) و بعد از آن تا به امروز، به صوفيه و اهل اين مرام نسبت داده شده است آنقدر زياد است که بزرگان صوفيه به افراط و تفريطهاي پيروان خود معترض گشتهاند و ايشان به خاطر چنين رفتارهايي مورد طعن بزرگان خود و ديگر اقشار جامعه از جمله فقها، متکلمين، عموم مسلمين قرار گرفتهاند.
بعنوان نمونه حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) مسلمين را از استغراق در رياضت و گرايش به رهبانيت منع ميکردند. چنانچه عبدالله بن عمر بن عاص را که ميخواست در تمام سال روزه بگيرد نهي نمودند و عثمان بن مظعون را که در صدد بود که ترک زن و فرزند بگويد و به سير و سفر(که مرسوم در بزرگان صوفيه است) بپردازد نيز از اين کار باز داشتند.[3].
اما در مقابل زهد اسلامي اساسا معتدل بود و آن افراطي که در اين باب بين رهبانان عيسوي و جوکيان هند متداول بود نزد مسلمانان غالبا بکلي نامقبول شمرده ميشد.[4].
آميزش بين عرفان و فلسفه، تصوف را به سوي افراط کشانيد. حديث عشق و محبت منتهي شد به دعوي حلول و عاقبت سخن از "انا الحق" هم رفت و داستانهاي تهور آميز چون با ذوق ماجراجويي عامه مناسب بود در جاي خود از اسباب مزيد توجه عامه شد به تصوف که آنها را از جاده شريعت دور کرد.[5]
و نيز اوحد الدين کرماني با شاهدان سر و سري داشت و در غلبه وجد سينه بر سينههاشان مينهاد. حکايت او با پسر خليفه مشهورست و گويند شمس تبريزي در اين بابها بر وي اعتراض لطيف کرد. فخرالدين عراقي در دنبال قلندر پسري خوبروي از عراق به هند افتاد.[6]
بنابراين پشت پرده خدماتي که صوفيه براي مردم انجام داده است نکاتي نهفته است که در صورت روشن نشدن اين حقايق، خواننده به اشتباه صوفيه را منجي خود قلمداد ميکند. در صورتي که با اندک دقتي در سرگذشت صوفيه و تاريخ تصوف و صوفيگري رازهاي نهفته در اين مرام و مسلک منحرف، به خوبي آشکار ميگردد.
منابع:
1- ارزش ميراث صوفيه، ص 164 به نقل از massinon, lexique/15
2- فنايي اشکوري، محمد، شاخصههاي عرفان ناب شيعي، تهيه مجمع عالي حکمت اسلامي، قم، موسسه بوستان کتاب،1391 شمسي، ص 16
3- ارزش ميراث صوفيه، ص 44
4- همان، ص 45
5- همان، ص 58
6- همان، ص 165، به نقل از کليات عراقي، مقدمه، صص 49 و 50
افزودن نظر جدید