اشتقاق لفظ صوفي و انتقاد به پشمينه پوشي صوفيه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ معمول در هر فن و رشته بيان توضيحاتي پيرامون نام آن است. بنابر معمول و عرف تحقيق هنگامي که درباره تصوف سخن به ميان ميآيد، انسان جستجوگر و کنجکاو ميل دارد بداند لفظ صوفي از چه چيزي مشتق شده است. بر همين اساس پيرامون آن روي سخن را با استناد به کلام اساتيد فن آغاز ميکنيم، سپس به طعنههايي که به جهت پشمينه پوشي اين طايفه وارد آمده اشاره ميکنيم.
در باب اشتقاق لفظ صوفي و ريشه آن بين اهل تحقيق اختلاف است. بيشتر صوفيه بيآنکه به قواعد اشتقاق پايبند باشند، اين لفظ را مشتق از صفا دانستهاند.[1] بعضي آن را به صفه –صفه مسجد مدينه- که اصحاب صفه، پيشرون صوفيه، در آنجا پناه يافته بودند، منسوب پنداشتهاند و اين گمان نيز با اصول و مبادي اشتقاق سازگار نيست.[2] پندار کساني هم که قوم را سوفيه خواندهاند و منسوب به سوفاي يوناني[3] –به معني حکمت- گرفتهاند اساس درست ندارد. چنانکه بين لفظ تئوسوفي هم با تصوف برخلاف پندار بعضي مدعيان بيشک مناسبت نيست. اقوال ديگر نيز که در باب ريشه و اشتقاق اين لفظ بيان شده است غالبا غريب و نادرست مينمايد و شايد از همين رواست که بعضي از قدما ميپنداشتهاند که اين کلمه اشتقاق عربي ندارد و مانند لقبي است که بر اين طايفه اختصاص يافته است.
اما آنچه قدماي صوفيه گفتهاند و قاعده اشتقاق هم با آن موافقت دارد اين است که صوفي از صوف گرفته شده است، به معني پشم. اين وجه اشتقاق را بسياري از مولفان صوفيه و ديگران نقل کردهاند و اشکالي بر آن وارد نيست. سبب انتساب صوف نيز به اين نسبت، پشمينه پوشي آنها بوده است که از زمان قديم شعار زاهدان به شمار ميآمده است.[4]
در هر حال با آنکه پشمينه پوشي اختصاص به صوفيه نداشته است، اين اشتقاق را محققان بيشتر ميپسندند، خاصه که تصوف مسلمين بيشک از زهد و پارسايي آغار شده است و پشمينه پوشي زاهدان قديم در واقع اعتراضي بوده است بر طرز زندگي آن جماعتي از توانگران که همه عمر در شادخواري و خوشگذراني بسر ميبردهاند و همه، جامه و خوراک لطيف داشتهاند.[5]
پشمينهپوشي که در قرن سوم، شعار زهاد و صوفيه بود در آغاز حال نزد بسياري از مسلمانان مقبول شمرده نميشد. بعضي آن را خودنمايي تلقي ميکردند و از مقوله رياکاري ميشمردند. چنان که ابنسيرين پشمينهپوشي را نوعي تقليد از پيروان عيسي ميشمرد و ميگفت بهتر آن دانم که شيوه پيغمبر(صلي الله عليه و آله) را پيش گيرم و جامه پنبهيي پوشم. گويند از مالک بن انس پرسيدند که راي تو در باب جامه پشمين چيست؟ گفت در لباس شهرت، خيري نيست. نيز آوردهاند که حسن بصري مالک دينار را ديد که جامه پشمين بر تن دارد. پرسيد که مگر تو را از اين خوش آيد؟ گفت بلي. حسن گفت پيش از تو بر تن گوسفندي بوده است. ابن سماک هم کساني را که پشمينه پوشي گزيده بودند انتقاد ميکرد و ميگفت اگر باطن شما با اين ظاهر موافق است مردم را از باطن خويش آگاه کرده باشيد و اگر نيست به هلاکت افتادهايد.[6]
اين انکار بر پشمينهپوشان اختصاص به فقها و زهاد نداشت. عامه مسلمانان هم نظر خوبي نسبت به اين جماعت –صوفيه- نداشتند. بعضي شعرا نيز اصحاب صوف را به اين عنوان که پشمينهپوشي را دام راه مردم کردهاند مذمت ميکردند و در کتب ادب اشعاري که حاکي از نفرت نسبت به پشمينهپوشان و از لباس و شهرت آنها هست بسيار است به فارسي وعربي[7]
از اين روي درست است که صوفيه به پشمينهپوشي معروف گشته است، اما همانطوري که به آن اشاره رفت، پشمينهپوشي مختص به اين گروه نبوده است و در اين ميان گروههاي زيادي از اقشار مختلف جامعه به پشمينهپوشي ايشان اعتراض داشته و اين طايفه را به جهت انجام چنين کاري همواره مذمت ميکردند.
منابع:
1-کشف المحجوب، ص 43
2- کتاب عوارف المعارف، ج۱، صص 61 و 62
3-قول ابورحيان بيروني است(ماللهند،ص 16) که صوفيه منسوبند به "سوف" يعني حکمت، و کساني هم که تصوف را با تئوسوفي يکي پنداشتهاند همين لفظ را همين لفظ را اصل و منشاء اسم قوم دانستهاند. نولد که فرض اشتقاق نام صوفيه را از سوف بوناني بعيد شمره است و از جمله دليل آورده است که حرف سيگماي سوناني در عربي به صاد تعبير نشده است. بعضي محققان ديگر هم نظر نولدکه را تاييد کردهاند.
4- معجم مقاییس اللغه، ذیل «صوف»، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴
5-ارزش ميراث صوفيه، ص 40
6-عقد الفريد، ج 3، ص 344
7-ارزش ميراث صوفيه، ص 42
افزودن نظر جدید