مقایسه حضرت زهرا عليهاالسلام و حضرت مریم
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_خداوند متعال داراى تقدس اصيل و ذاتى است و برخى از اشخاص و اشياء به ميزان انتساب خاص به خداوند متعال و تجلى خداوند در آنها و تجلى خدايى آنها از قداست نسبى برخوردارند. از ميان مردان، پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و از ميان زنان، فاطمه زهرا عليهاالسلام داراى بالاترين تقدس بعد از خداوند متعال میباشند. رفتار و گفتار رمزآلود پيامبر گرامى اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم نسبت به فاطمه زهرا عليهاالسلام و آيات قرآنى كه به كنايه از آن حضرت ياد كرده و يا در شأن ايشان نازل شده است نشانگر این موضوع میباشد.
مقايسه ميان حضرت زهرا عليهاالسلام و حضرت مريم نيز روشن مینمايد كه اگر حضرت مريم به خاطر صفاتى كه در قرآن آمده مقدس بود، فاطمه زهرا عليهاالسلام به طريق اولى مقدستر است. قرآن نزديك به بيست ويژگى براى حضرت مريم بيان كرده و روايات اسلامى آنها را به نزديك چهل ويژگى رسانده است. در قرآن، روايات و تاريخ اسلامى همين چهل ويژگى در رتبه بالاتر و شدت بيشتر براى حضرت زهرا عليهاالسلام ثبت شده است.
بدون ترديد هر گام در شناخت فاطمه زهرا عليهاالسلام گام ما را در تبعيت و الگوپذيرى از آن بانوى مقدس استوارتر میسازد و خدمتى به اسلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام میباشد كه مزد آن تسهيل و تسريع در عبور از پل صراط است. متأسفانه صاحبان حقدها و كينهها در صدر اسلام با انگيزه خنثیسازى مبارزات فاطمه زهرا عليهاالسلام در دفاع از رسالت پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و امامت حضرت على عليهالسلام به قداستپوشى فاطمه زهرا عليهاالسلام دست زدند. آنان نه تنها قداست فاطمه عليهاالسلام را منتشر نكردند، بلكه كتمان هم كردند. آن كينهها در بستر جهل و تعصب در عالم اسلام جارى شد و تقدسپوشى استمرار پيدا كرد و تا آنجا پيش رفت كه عقايد بدعتآميزى مانند شرك بودن زيارت قبور و احترام مؤمن بعد از مرگ وارد اسلام شد و بسيارى از آثار مقدس اسلامى در سرزمين اسلام از ميان رفت.
جواز مقايسه ميان حضرت مریم و فاطمه عليهاالسلام
يكى از بهترين روشهاى شناخت بزرگان، مقايسه و مقارنه ميان شخصيت، نظريات، رفتار و گفتار آنان و دوستان و دشمنان ايشان میباشد. امّا اين سؤال مطرح است كه آيا مقايسه ميان حضرت مريم و حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام جايز و بايسته است؟
پاسخ اين سؤال مثبت است، چون در طول تاريخ به مناسبتهاى مختلف معصومين و اولياء ميان آن دو بانوى برگزيده مقايسه به عمل آوردهاند. پيامبر گرامى اسلام اولين شخصى است كه بارها با مقايسه فاطمه عليهاالسلام با حضرت مریم، عظمت و برترى فاطمه عليهاالسلام بر حضرت مریم را به مسلمانان، بلكه بشريت تفهيم مینمود. [1] بعد از آن جناب خود حضرت زهرا عليهاالسلام است كه از پدر گراميشان سؤال میكنند: «اى پدر آيا من بهترم يا مريم؟! رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) جواب میدهد: تو در ميان قوم و امت اسلامى بهترين هستى و مريم در ميان قوم خود»؛ «يا أبة أنا خير أم مريم؟ فقال رسول اللّه أنت فى قومك و مريم فى قومه». [2]
در كلمات امام صادق عليهالسلام و امام باقر عليهالسلام بيشترين مقايسه ميان حضرت مریم و فاطمه زهرا عليهاالسلام به چشم میخورد. [3] از بزرگان صدر اسلام جناب ام سلمه كه در مسجد پيامبر پس از اهانت ابوبكر به دفاع از زهرا عليهاالسلام میپردازد و میفرمايد: «فاطمه بهترين و برگزيده زنان و مادر جوانان اهل بهشت و عديله و نظير مريم است.» [4] باز حسان بن ثابت كه در شعر مقايسه كرده و گفته است:
و ان مريم أحصنت فرجها و جائت بعيسى كبدر الدجى
فقد أحصنت فاطمة بعدها و جاءت بسبطى نبى الهدى [5]
دانشمندان متأخّر نيز در نثر و نظم زياد مقايسه به عمل آوردهاند كه به دو نمونه اشاره میشود.
مرحوم آية اللّه محمّد حسين اصفهانى معروف به كمپانى در مدح حضرت صديقه عليهاالسلام اشعار فراوانى دارد؛ از جمله: هى البتول الطهر و العذراء كمريم الطّهر و لا سواء؛ او بتول،طاهر و عذراء است؛ مانند مريم طاهره، ولى اين دو يكسان نيستند. [6]
شاعرى ديگر چنين سروده است:
إن قيل حواء قلت: فاطم فخرها أو قيل مريم قلت: فاطمة افضل.
اگر گفته شود حوا، گويم فاطمه افتخار وى است و اگر گفته شود مريم، گويم فاطمه برتر از اوست.
أفهل لحواء والد كمحمّدٍ؟ أم هل لمريم مثل فاطمة اَشْبُلُ.
آيا حوا را پدرى مانند محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میباشد؟ و آيا براى مريم مانند فاطمه، شيربچگانى است.
كلّ لها حين الولادة حالة منها عقول ذوى البصائر تذهل.
براى هر يك از آنان به هنگام تولّد حالتى است كه از آن حالت عقول صاحبان خرد میروند. [7]
شايستگى بيشتر فاطمه عليهاالسلام براى تقدس
بيشتر اوصافى كه قرآن و روايات براى حضرت مريم برشمردهاند به طريق اولى در فاطمه زهرا عليهاالسلام وجود داشت. در رفتار و گفتار شگفت و رمزآلود پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره فاطمه زهرا عليهاالسلام پيام مهمى براى مسلمانان و جامعه بشرى نهفته است. آن پيام عبارت است از اعلام بالاترين تقدس براى فاطمه عليهاالسلام و معيار قرار دادن آن حضرت در سنجش ايمان قلبى و ديندارى مسلمانان. قرآن با تعبير شگفت «نسائنا» (زنان ما) از فاطمه زهرا عليهاالسلام در آيه مباهله بيان میكند كه فاطمه عليهاالسلام تجلى اوصاف نيك زنان بهشتى بوده، تقدس همه آنها در او جمع است.
با اين همه بسى جاى تأسف است كه عدهاى از مسلمانان در صدر اسلام با آگاهى از تقدس آن بانو در مقابل ثمنى بخس، نه تنها قداست فاطمه زهرا عليهاالسلام را به بشريت اعلام و تثبيت نكردند، بلكه آن را كتمان نمودند. آنان براى حفظ حكومت غاصبانه مهمترين مانع يعنى فاطمه عليهاالسلام را ترور شخصيت نمودند و از طرف ديگر براى عقدهگشايیها و بالا بردن عايشه نگذاشتند قدر آن بانوى مقدس شناخته و معهود گردد.
متأسفانه آنان با آن كتمان و ترور نه تنها به اسلام جفا كردند، بلكه بر بشريت ظلم روا داشتند؛ زيرا اگر امروز فاطمه عليهاالسلام همانند حضرت مریم در ميان تمام مسلمانان به عنوان فاطمه مقدس مشهور و معهود بود، بالاترين نماد و دليل مبنى بر احترام اسلام به زن در اختيار مسلمانان بود. آنان مهمترين معيار سنجش ديندارى و تقرب به پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را از مسلمانان گرفتند.
در ميان پيروان مسيح نيز اختلاف و شكافى عميق پديد آمده است. پروتستانها اختلافات فراوانى با كاتوليكها دارند و حتى ميان آنها نزاعهاى خونين در گرفت كه هنوز ادامه دارد. لوتر به عنوان رهبر پروتستانها كه با تقدسزدايى از كليسا و كشيشها مبارزه خود را عليه كاتوليكها شروع نمود، هرگز در صدد برنيامد كه تقدس حضرت مريم يا حضرت مسيح را نفى كند، بلكه در بالاترين حد به تقدس حضرت مريم اعتراف دارد و تأكيد میكند. با تمام اختلافاتى كه در ميان مسيحيها وجود دارد روى تقدس مريم اتفاق نظر دارند، لذا چه كاتوليك و چه پروتستان در گرفتاريها ندا میدهد: اى مريم مقدس.
اين در حالى است كه فاطمه زهرا عليهاالسلام براى مقدسبودن شايستهتر و سزاوارتر است، امّا متأسفانه برخى بعد از رحلت رسولاكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از سر غرض يا جهل بعد از غصب خلافت و خانهنشين كردن على عليهالسلام به تقدسزدايى از فاطمه عليهاالسلام اقدام كردند.
منابع:
1-ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، بيروت، دار احياء الكتب العربيه، 1962 م.
2- ابن خلدون، العبر تاريخ ابن خلدون، ترجمه عبدالحميد آيتى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1363ش.
3-ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، قم انتشارات علامه، بىتا.
4-ابن كثير ابوالفداء اسماعيل، قصص الانبياء، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1402ق.
5- اربلى، على بن عيسى، كشف الغمّه، بيروت، دارالكتاب الاسلامى، 1401ق.
6-امينى، عبد الحسين احمد، الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، بيروت، دارالكتاب العربى، 1403ق.
7-بحرانى، سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
افزودن نظر جدید