یگانگی و اتحاد

  • 1392/02/31 - 00:22
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جناب بهاء در مورد یگانگی و اتحاد می گوید: من مبعوث شدم که ادیان با همدیگر بسازند ملل مختلف و اقوام متضاد یک رنگ و متحد باشند، موسوی و عیسوی و زردشتی و مسلمان و همه با نهایت مهربانی و دوستی و اتفاق اتحاد بنمایند.
ettehad

اشخاص ساده لوح و عوام از شنیدن این عنوان چنان مجذوب و مسرور و بی اختیار می شوند که گوئی چهره ی حقیقت تنها در مظهر اتحاد و یگانگی جلوه گر گشته، و این معنی بزرگترین برهان و بالاترین دلیل جهان نور و حق و روحانیت است.
این مردم هنوز نفهمیده اند که اتحاد یک موضوع مادی و دنیوی بوده و هیچ گونه ارتباطی با جهان حقیقت و روحانیت نداشته و کوچکترین دلالت و هدایتی به صحت و درستی امری نخواهد داشت.
ما باید ببینیم متعلق اتحاد و آن امری که روی آن اجتماع و ارتباط افراد صورت می گیرد، چیست؟ زیرا ممکن است هزاران نفوس و میلیون ها از افراد بشر برای برانداختن شجره ی حقیقت و عدالت و نشر ظلم و فساد و پیروی کردن از باطل و خرافات دور همدیگر جمع شده و اتحاد محکم و خلل ناپذیری صورت بدهند.
اتحاد و یگانگی هنگامی پسندیده و مطلوب است که در یک موضوع حق و بر روی امر لازم و صالحی قرار گرفته و با نیت خیر و صحیحی انجام بگیرد و اگر نه موجب بسی تاثر و تاسف بوده و به جز بد بختی و بی چارگی و  گمراهی آن جماعت و دیگران نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
عبدالبهاء می گوید: مقصود مبارک از حمل این ثقل اعظم و جمیع این بلایا و حمل سلاسل و اغلال و تجسم مظلومیت کبری اتفاق و اتحاد و یگانگی من فی العالم بود و ظهور آیه ی توحید الهی بالفعل بین امم تا وحدت مبدء در حقایق موجوده نتیجه خاتمه گردد و نورانیت لن تری فی خلق الرحمن من تفاوت اشراق کند. [1]
در کتاب نظر اجمالی در دیانت بهائی صفحه 28 طهران 1326 شمسی می گوید: جمیع عالم انسانی مشمول این بیان و خطاب حضرت بهاء الله هستند، ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار.
و حضرت عبدالبهاء می فرمایند: نوع انسان جمیعا در ظل رحمت پروردگار است نهایت بعضی ناقص هستند باید اکمال گردند جاهل هستند باید تعلیم یابند مریض هستند باید معالجه شوند خوابند باید بیدار گردند. و نیز می فرماید: جمیع بشر در نزد خدا یکسانند حقوقشان حقوق واجد و امتیازی از برای نفسی نیست در نزد حق امیر و فقیر یکسانند عزیز و حقیر مساوی در این ظهور اعظم حتی بین مومن و غیر مومن و موحد و مشرک تساوی تام حقوقی موجود است.
اسلام می گوید: شما همه موحد باشید و از موجودات ممکنه و اسباب منقطعه و وسائل ظاهریه ی که از خود قوت و قدرت و بقائی ندارند منقطع و منصرف شده و روی بسوی پروردگار جهان که نیروهای ظاهری و غیبی بدست او است بر آرید تنها در امور و کارها و حوائج خودتان به آفریننده ی دانا و توانا و محیط و پاینده ی جهان متوجه بوده و فقط در مقابل عظمت و جلال حقیقی او خضوع و خشوع بنمائید.
اسلام می گوید: در اینصورت شما قهرا وحدت فکری، وحدت اخلاقی، وحدت عملی، وحدت روحی پیدا کرده و اختلاف و نفاق و دشمنی و عداوت از میان شما مرتفع خواهد شد.
ولی جناب بهاء می گوید: من مبعوث شدم که ادیان با همدیگر بسازند ملل مختلف و اقوام متضاد یک رنگ و متحد باشند، موسوی و عیسوی و زردشتی و مسلمان و همه با نهایت مهربانی و دوستی و اتفاق اتحاد بنمایند، و چون در خلق رحمن (مخلوقات خدا) تفاوت و اختلافی نیست، مخلوقات جهان سزاوار است همه یک رنگ و یک نواخت و متحد بوده و در مقام عمل و در خارج وحدت و یگانگی داشته باشند.
پس بعثت جناب بهاء نه برای دعوت بحق و حقیقت بوده و نه بخاطر اینست که مردم بسوی پروردگار جهان متوجه شده و از بت پرستی و هوا خواهی و شهوت پرستی و عبادت اصنام دست بکشند.
و در این صورت مرام های اشتراکی (کمونیسم، سوسیالیسم، مارکیسم) به مراتب بهتر و جامعتر و دلپذیر تر خواهد بود، و در خارج هم همین طور است، امروز مارکس آلمانی که معاصر با جناب بهاء بوده و مانند ایشان مرام و مسلک مخصوصی داشته و صد مقابل ایشان متحمل سلاسل و اغلال و مظلومیت بود، میلیون ها در ممالک مختلف جهان پیروان و فداکارانی دارد، پیروان او (مارکیست ها) صدها مرتبه از پیروان جناب بهاء در موضوع وحدت و یگانگی و برابری جانی و مالی کاملتر و محکمتر و شدیدتر هستند.
پس خوب است جناب بهاء و جانشینان او از مسلک مارکس ترویج کرده و از پیشرفت آنان دلشاد و خرم شوند.
و باز در جای دیگر می گوید: و اول وظیفه ی ما محبت و دوستی و الفت و مهربانی با عموم اهل عالم است ما نباید به چشم بیگانگی و دون محبت به کسی نظر نمائیم یا فرقی و تفاوتی میان بهائی و مسلمان و نصاری و یهود و زردشتی و برهمنی و بودائی بگذاریم همه با ما برادر و برابرند. [2]
و باز می گوید: شریعت ربانی اساسش مبتنی بر روحانیت صرفه و محبت خالصه و وحدت حقیقی و یگانگی عمومی است و آنچه علت جدائی و مباعدت و اسباب بیگانگی و منافرت و کره و کدورت است دراین شریعت بکلی مرتفع است. [3]
پس مقصود اصلی و هدف اساسی در مسلک بهائیت اتحاد و یگانگی در میان ملل مختلفه و مذاهب متنوعه است، آن هم با تمام طوائف نه تنها در میان پیروان و افراد بهائیت و روی این نظر فهمیده می شود که در مسلک بهائیت هدف معنوی و مقصد مخصوص و صراط معینی نبوده و تنها مقصدی که هست عبارت از یگانگی ملل و صلح کل با امم و اتحاد جمیع طوائف مختلفه است.
و در مصابیح هدایت می گوید: ورقا (میرزا علی محمد یزدی از مبلغین شهیر بهائیه که با پسرش روح الله در ایام تیر خوردن ناصر الدین شاه در طهران کشته شدند) از جمال مبارک (میرزا بهاء) سوال کرد که امر الله به چه وسیله عالمگیر خواهد شد؟ در جواب فرمودند که دو عالم در ازدیاد آلات ناریه می کوشند تا حدی که مانند ثعبان می شوند و به هم می تازند و خون های زیادی ریخته می شود عقلای ملل جمع شده علت را تحقیق می نمایند و متوجه می گردند که علت خونریزی تعصبات است که اشد از همه تعصب دینی است سعی می کنند که تا دین را از میان بردارند بعد ملتفت می شوند که بشر بدون دین نمی تواند زندگی کند لهذا تعالیم ادیان موجوده را جمع و مطالعه می کنند تا ببینند کدامیک از ادیان منطبق با مقتضیات زمان است آنگاه امر الله عالمگیر می شود. [4]
این سخن جمال مبارک از دو جهت ضعیف و سست است:
1- قرن هائیست که تعصبات دینی از میان بشر برداشته شده و اختلاف و نزاع و خونریزی در جائی که واقع می شود روی حکومت و ریاست و جاه طلبی و پیشرفت های اقتصادی و مسائل سیاسی است. و گذشته ازاین تعصب دینی (البته نسبت به دین حق) واجب و ضروری و به حکم عقل و شرع لازم است و نبودن تعصب در پیروان دین حق کاشف از بی دینی و هوی پرستی آنان می باشد.اگر چه این معنی منظور و مقصود جناب میرزا است.
2- دین حق و شریعت الهی می باید با فطرت و آفرینش طبیعی وفق بدهد، تا جهان تشریع و تکوین موافق همدیگر بوده و نظم صوری و معنوی جهان برقرار گردد. و معلوم است که نظم و ترتیب تکوین و اصول و اساس خلقت در همه ی زمان ها و دوره های زندگی بشر یکسان و برابر است.
3- دین عبارت از آئین و مقرراتیست که دقائق معارف و اصول حقائق به نحو کامل در موارد آن منظور شده است. و معلوم است که حقائق در تمام مراحل و موارد ثابت و برقرار بوده و کمترین اختلاف و تغییر و تبدیلی در آن راه نیاید.
اگر برای جهان خدائی باشد و اگر پروردگار جهان واحد باشد و اگر حشر و نشر و قیامتی باشد و اگر دوزخ و بهشتی باشد و اگر گفته های پیامبران الهی و مرسلین راست باشد و اگر وعده های پروردگار متعال درست باشد واگر دروغ و تهمت و ظلم و حیله و تزویر نامطلوب و قبیح باشد و اگر خبث و نجاست اشیائی ثابت باشد و اگر اعمال و افعالی از نظر عقل سالم و فکر دقیق و مطابق علم و حقیقت پسندیده یا ناپسند باشند، البته در همه جا و در هر زمان و در هر موردی همین طور بوده و خواهد بود، و حقائق با زمان و مکان و سائر مقتضیات مختلف نخواهد شد.
آری عادات و رسوم و تمایلات نفسانی و شهوات مردم به اختلاف زمان و مکان مختلف می شود، و مسلکی که با هوی پرستی و شهوت رانی و تظاهرات قرن نوزدهم سازگار باشد انصافا همین مسلک است و از این لحاظ جا دارد که جهان گیر و توسعه یابد.

 

پی نوشت :

1- مکاتیب اول صفحه 372 سطر 10

2- دروس الدیانة (درس یازدهم)

3- دروس الدیانة ( درس چهل و چهارم)

4- جلد 1 صفحه 165
 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.