خیال پردازی ابزار یا هدف؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خیالپردازی یکی از قابلیتهای انسان است و کارکردهای مثبت فراوانی نیز دارد؛ مثلاً کسی که دوست دارد یک فرد موفق در جامعه خود باشد، باتوجهبه علایقی که دارد، خود را در حال تحصیل در یک رشته دانشگاهی خوب یا مشغول کار در شغل مورد علاقه تصور میکند. با این تصور یک شوقی در فرد شکل میگیرد که به آن رؤیا برسد. برای رسیدن به وضعیت ایدهآل باید از وضعیت موجود خارج شود، پس نیاز به نقشه راهی دارد که وی را از مبدأ وضعیت موجود به مقصد وضعیت ایدهآل برساند. این نقشه راه، همان برنامهریزی است که فرد سعی میکند که راههای تحقق آرزوها و زندگی ایدهآل خود را در ذهن و خیال خود تصور کند و سپس با انجام این برنامه و نقشه راه به هدف برسد.
یکی از فرایندهای تولید اختراعات همین است که مخترع، ابتدا خواسته یا ناخواسته چیزی را در ذهنش تصور میکند و سپس راه رسیدن به آن را هم در ذهن تصور میکند و با این خیالات در نهایت یک اختراع را تکمیل میکند. این استفاده مثبت از قدرت خیال بود، اما گاهی همین تصورات ذهنی و خیالات نهتنها مفید نیست؛ بلکه موجب آسیب هم میشود.
پس اصل خیالپردازی دارای فواید زیادی است، اما وقتی این خیالپردازی از اعتدال خارج شود و یا کارکردش را از دست بدهد آسیب است. کارکرد خیالپردازی برای این است که انسان افقهای بزرگتر و والاتر را تصور و برای رسیدن به آن تلاش کند، یا نواقص و مشکلاتی که ممکن است در زندگیاش داشته باشد را تصور و برای دوری از این آسیبها، برخی کارها را ترک کند. اما وقتی زندگی در خیال به هدف زندگی در خیالات باشد، اینجا نقطه آغاز انحراف است.
خیالپردازی نباید منجر به زیست در عالم خیال شود. در حال حاضر برخی افراد هستند که زندگی در خیال، برایشان تبدیل به یک هدف شده است. قوه وهم و خیال را تقویت میکنند تا تصورات خیالی بیشتر، باکیفیتتر و جدیدتری داشته باشند تا در این دنیا زندگی کنند. در جهان و ایران این یک مسئله آسیبزا است. برای برخی هدف اصلی، لذتبردن از زیست خیالی است یا هدف برای برخی فرارکردن از مشکلات روحی و روانی است، سراغ زندگی در خیالات میروند تا بتوانند مشکلاتشان را فراموش کنند، این یک استفاده غلط و کارکرد آسیبزا است. فردی که دارای مشکل است باید با این مشکل روبرو شده و آن را درمان کند، با پناهبردن به خیالات و دوری از واقعیت و پاککردن صورتمسئله، نهتنها مشکل درمان نمیشود که مشکل زندگی در توهم و خیال به مشکل قبلی اضافه میشود و درمان را سختتر میکند.
نمونه آسیب در خیالپردازی یک فرد خجالتی اینگونه است که این فرد در رؤیاهایش، خود را دارای شخصیتی خوشبیان و جذاب و با روابط عمومی بالا تصور میکند که در هر جمعی که تصور میکند، بسیار پویا و شاداب است و با دیگران ارتباط میگیرد؛ ولی وقتی در موقعیت واقعی قرار میگیرد استرس و خجالت صحبتکردن وی را فراگرفته و نمیتواند روابط اجتماعی متناسبی از خود به نمایش بگذارد. این زیست خیالی باید مقدمه شود تا فرد انگیزه پیدا کند که کمکم در جمع صحبت کرده و مهارتهای گفتگو با دیگران را یاد بگیرد، اما صرف بودن در این خیالات بدون بهتر کردن روابط در دنیای خارجی، آسیب زیست خیالی است.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید