"چو ایران نباشد تن من مباد" از فردوسی نیست!

  • 1403/03/18 - 19:05

هُجیر (پهلوان ایران) گفت: اگر گودرز در ایران نباشد، تن من مباد! اما جریان باستان‌گرا و ناسیونالیست، مصرع اول را تحریف کرده و مصرع دوم را جعل و به آن الحاق کردند. چنین شد: چو ایران مباشد، تن من مَباد، بِدین بوم و بَر، زنده یک تن مَباد!

"چو ایران نباشد تن من مباد" از فردوسی نیست!

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکیم ابوالقاسم فردوسی (متوفای 403 هجری خورشیدی) اثر گرانقدری از خود بر جای گذاشت که ما آن را به نام شاهنامه می‌شناسیم. کتابی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، کتاب حکمت الهی است.[1]

اما شوربختانه برخی جریان‌ها به ویژه باستان‌گرایان، سروده‌هایی را به دروغ به شاهنامه نسبت می‌دهند. در حقیقت، گاهی از سر بدخواهی و گاهی از سر خیرخواهی، اشعاری جعل کرده؛ به فردوسی منتسب می‌کنند. از جمله آن سروده‌ها، این بیت است:

چو ایران مباشد، تن من مَباد
بِدین بوم و بَر، زنده یک تن مَباد!

بیتی که از فردوسی نیست. بلکه به صورتی دیگر در شاهنامه آمده و باستان‌گرایان و ناسیونالیست‌ها با ایجاد دگرگونی در واژگان (= تحریف)، آن را به فردوسی منسوب کردند.

در شاهنامه آمده که پیش از نبرد رستم و سهراب، سهراب با هُجیر (یکی از پهلوانان ایران) گفتگو می‌کند. هُجیر (که پسر گودرز بود)، به ذهنش می‌رسد که ممکن است پدرم گودرز در این نبرد آسیب ببیند. پس در دل با خود گفت: اگر گودرز (و پسرانش) در ایران نباشند، پس همان بهتر که تنِ من هم از بین برَوَد، همان بهتر که من هم نباشم و خود را فدای پدرم و دیگر عزیزانم کنم:

چو گودرز و هفتاد پور گزين
همه پهلوانان با آفرين‏

نباشد به ايران، تن من مباد
چنين دارم از موبد پاک ياد

كه چون بر كشد از چمن بيخ سرو
سزد گر گيا را نبويد تَذَرو[2]

خانم دکتر میترا مهرآبادی (استاد دانشگاه فردوسی مشهد) در شرح این عبارات، از قول هُجیر (پهلوان ایرانی) نوشتند: «پس چون گودرز و هفتاد پسر برگزيده و نامدارش در ايران بمانند، رواست اگر تن من بر جاى نماند. همانا كه از موبد پاک بشنيده‌‏ام كه: اگر در چمن‌زارى، بيخ سرو باشد، سزاوار است اگر تذرو، گياه را نبويد».[3] یعنی وقتی پدرم گودرز مانند سَرو، زنده باشد، گُلی چون من، چه ارزشی دارد؟ همان سَرو، باعث آبادی سبزه‌زار است و تَذَرو (پرنده‌ای شبیه قَرقاوُل) به سوی او می‌رود. پس بود و نبود من اهمیتی ندارد.

به عبارتی، هُجیر گفت: اگر گودرز در ایران نباشد، تن من مباد! اما جریان باستان‌گرا و ناسیونالیست، مصرع اول را تحریف کرده و مصرع دوم را جعل و به آن الحاق کردند. سپس چنین شد:

چو ایران مباشد، تن من مَباد
بِدین بوم و بَر، زنده یک تن مَباد!

در ادامه، این تحریف، در فضای حقیقی و مجازی منتشر و شایع شد. البته به ظاهر شعر زیبایی است، اما انتساب آن به فردوسی، پذیرفتنی نیست.

توقع آن است که مدعیان کردار نیک و گفتار نیک، دست به جعل دراز نکنند و هر دروغی را منتشر نکنند. همه ما ایران را دوست می‌داریم، اما تحریف و دگرگون ساختنِ شاهنامه (ولو با نیت خیر)، قطعاً ستم در حق شاهنامه است.

پی‌نوشت:
[1]. بنگرید به: «جریان تمدن‌گرای شیعه، فردوسی را ستایش می‌کند»
[2]. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، تصحیح جلال خالق مطلق، کالفرنیا و نیویورک، 1369، ج 2، ص 166.
[3]. میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 1، صص 426.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.