آیا قانون جذب همان یقین در رسیدن به خواستههاست؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی مدعی هستند که قانون جذب همان یقین است؛ به همین دلیل توصیه میکنند وقتی دعا میکنید طوری باشد که گویا حاجت شما برآورده شده است. این ادعا برگرفته از فرمایش امام صادق(علیهالسلام) است که میفرمایند: «إذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَكَ بالبابِ»؛[1] «هنگامی که دعا مى كنى چنان تصور كن كه حاجتت برآورده شده است». یعنی اگر یقین داشته باشید، دعایتان برآورده میشود. يقين به اجابت دعا در این روایت، يكی از آداب دعا كردن است، نه يكی از شروط استجابت دعا؛ يعنی يكی از آداب دعا آن است كه دعا كننده به اجابت آن يقين داشته باشد و هرگز با شك و ترديد خدا را نخواند.
بنابراین، اين شرط استجابت دعا نيست، بلكه ادب دعا و درخواست از خداوند قادر توانا اين است كه انسان يقين داشته باشد كه اگر درخواستش به صلاح او بوده و خداوند نیز اراده كند، دعايش قطعاً مستجاب خواهد شد؛ و اين منافاتی با مصلحت خداوند متعال ندارد.
در خصوص یقین داشتن نیز آنان به این فرمایش امام علی(علیهالسلام) استناد میکنند که میفرمایند: «بالیقین تدرك غاية القصوى»؛[2] «با یقین به اهداف بلند خود خواهی رسید».
سوال اساسی این است که منظور امام علی(علیهالسلام) از یقین در این فراز از روایت چیست؟ آیا منظور امام از یقین، یقین به نیروی درونی یا نیروی ذهن است؟ همچنین منظور از هدف دور و بلند، چیست؟ آیا داشتن ثروت فراوان و آرزوهای دنیوی، همان هدف بلند است؟ یا به حقیقت بلندتر و دورتری اشاره دارد؟
منظور از یقین در کلام امام (علیهالسلام) این است که انسان با یقین به اهداف بلند خود خواهد رسید. یعنی انسان با یقین به آشکار بودن راه حق و روشن بودن روشهای رسیدن به آن، راه سعادت و شقاوت را تشخیص داده و به راحتی میتواند مسیر خود را انتخاب کند. یعنی معیارها و شاخصههای راه سعادت و شقاوت، طوری است که انسان نسبت به روشنی آنها یقین دارد.
متاسفانه مدعیان این قانون هیچ گونه آگاهی نسبت به تفسیر آیات و روایات ندارند. واژه های ایمان و یقین در ادبیات مروجان قانون جذب همان هوشمندی کائنات و تأثیر تصورات ذهنی و احساسات بر کائنات و نیروی درون یا نیروی ذهن است. بنابراین برداشت مدعیان قانون جذب با مفهوم و مقصود ادبیات دینی در تضاد و تناقض آشکار است. همان طور که یک بتپرست ممکن است از ایمان سخن بگوید، ولی منظور او از ایمان با ایمان در فرهنگ اسلامی کاملاً در تضاد و تناقض باشد.
یقین در روایات و کلام معصومین (علیهمالسلام) همواره با در نظر گرفتن مصالح و حکمت الهی همراه است. یعنی خداوندی که برآورده شدن همه خواسته به اراده اوست، آنچه به صلاح انسان نبوده و برخلاف حکمت او باشد، قطعاً برآورده نمیسازد. در قرآن کریم آمده است:«عَسَى أَن تَكرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُم وَ عَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»[3]؛ «چه بسا چیزی را دوست ندارید و آن برای شما خیر است و چه بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر است».
در نتیجه باید گفت: شرط اصلی درک صحیح از هر ایدهای، این است که معانی و مفاهیم آن به درستی و با دقت درک شود تا در دام الفاظ مشترک نیفتیم. این الفاظ، ظاهری مشابه داشته ولی معانی متفاوت دارند.
پینوشت:
[1]. کتابخانه احادیث شیعه، hadithlib.com/hadithtxts/view/1202143
[2]. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷.
[3]. بقره، آیه ۲۱۶.
افزودن نظر جدید