خلط برقعی میان توکل و توسل

  • 1402/08/11 - 14:38

برقعی از بزرگان جریان قرآن‌بسندگی، به فرازهایی از دعای فرج واکنش نشان داده و آن را شرک و مخالف آیات قرآن می‌داند؛ در حالی که ادعیه‌ای که با عباراتی مانند «إکفیانی» در احادیث وارد شده، برای آن است تا به این وسیله، از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) کمک و یاری طلبیده شود و این به معنای توکل بر آن بزرگواران نیست تا شرک باشد، بلکه همان توسل است و در مسئله توسّل، ما شیعیان خداوند را حاجت دهنده اصلی می‌دانیم.

قرآنیون

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی » از روحانیون معاصر بود که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است. وی در نیمه اول عمرش، مطالبی را همسو با تفکرات شیعه می‌نوشت؛ اما به نظر می‌رسد با خواندن کتاب ابن تیمیه که حاوی انتقادات شدید به شیعه و متعصبانه دانستن اعتقادات آن است، موجب شد تا در سن 53 سالگی، مدعی شود در شیعه، خرافات زیادی وجود دارد که خلاف متون دینی است و باید با این خرافات مبارزه کرد.

برقعی که منکر بسیاری از ضروریات  مذهب شیعه شده است همانند وهابیت، با مشرک دانستن شیعیان، ادله و نظرات شیعه پیرامون توسل به اهل‌بیت را خرافات و غیرقابل پذیرش می‌داند؛ زیرا خداوند را والاتر از آن می‌داند که افرادی را در افعالش، شریک گرداند.

برقعی نسبت به این بخش از دعای فرج امام زمان «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَان؛ ای (محمد) ای (علی)، شما دو نفر مرا کفایت کنید»، واکنش نشان داده و آن را شرک و مخالف با آیه «أَلَیسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبده»؛ [1] «آیا خدای (مهربان) برای بنده‌اش کافی نیست؟» می‌داند.[2]

در نقد و پاسخ به این ادعای برقعی باید گفت که واژه «کفایت» از ریشه «کفی» و هم معنا با واژه «حسب»[3] و دارای مفهوم «پر کردن جای خالی و رسیدن به مقصود در امر و کار است».[4] اگر به منابع تفسیری و روایی بنگریم، می‌بینیم مفسرین، این آیه شریفه را بیانگر فضیلت مقام توکل دانسته‌اند و گفته‌اند: مقصود از کفایت، در اینجا «توکل» است و هر کس بر خدا توکل کند، خدا برای او بس و کافی است. «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه». در این صورت، این آیه شریفه، در بیان عنوان «توکل» است که نباید بر غیر خدا «توکّل» کرد و هر کس کفایت کارش را از غیر خدا طلب کند، فضیلت توکّل را از دست داده است؛[5] کمک خواستن از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه اطهار علیهم‌السلام توسل نام دارد،[6] نه توکّل.[7]

ادعیه‌ای که با عباراتی مانند «إکفیانی» در احادیث وارد شده، برای آن است تا به این وسیله، از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه اطهار علیهم‌السلام کمک و یاری طلبیده شود و این به معنای توکل بر آن بزرگواران نیست تا شرک باشد، بلکه همان توسل است؛ در مسئله توسّل، شیعیان خداوند را حاجت دهنده اصلی دانسته و از اولیاء الهی می‌خواهند حاجتشان را از درگاه الهی درخواست کنند.

توسل هم شرک نیست؛ زیرا در هنگام توسل و دعا، دعا کنندگان، اولیاء الهى را نه «الله» مى‏ دانند و نه اعتقاد به ربوبیت و فاعلیت استقلالى آنان دارند؛ بلكه به نظر آنها، هرگونه فاعلیت‏ و تأثیرگذارى اسباب و واسطه‏‌هاى فیض، وابسته به اذن، اراده و قدرت خداوند است.

همچنین خداوند خود در قرآن مجید انتخاب وسیله و توسل را جایز دانسته، بلکه به آن سفارش کرده است و می فرماید: «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إتَّقُوا اللَّهَ وَ إبْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [مائده/35] ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و وسیله‌ای برای تقرب به خدا بجویید و در راه او جهاد کنید! باشد که رستگار شوید.»

در آیه مذکور واژه «وسیله» به صورت مطلق آمده است؛ یعنی هر چیزی که مورد توجه و پسند خدا باشد، می تواند وسیله قرار گیرد. ممکن است این وسیله از نوع افعال باشد، مانند نماز، روزه، حج، جهاد، یا از انواع اشخاص باشد، مانند انبیاء و اولیاء خدا، یا از نوع اشیا باشد، مانند کعبه، حجرالاسود، مقام ابراهیم و قرآن؛ خلاصه هر چیزی که ما را به خدا نزدیک کند و ما را به یاد خدا بیندازد، می‌تواند وسیله قرار گیرد.

پی‌نوشت:
[1]. سوره زمر، آیه 58.
[2]. برقعی، سید ابوالفضل، تابشی از قرآن، ج4، ص83.
[3]. فراهیدی، کتاب العین، ج5، ص413.
[4]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص719.
[5]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعه ورّام)، ج1، ص221، مکتبة الفقیه.
[6]. سایت اسلام کوئیست، «توسل در قرآن و سنت».
[7]. همان، «توکل به خداوند»، سؤال 3312.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.