آیا کشف حجاب حضرت زهرا(س) صحت دارد؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از سوی خداناباوران مطرح شده آن است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها برای احقاق حق امیرالمؤمنین علیهالسلام و شکایت از خلفای اهلسنت قصد داشتند در حضور مسلمانان، حجاب از سر خود بردارند.[1]
در پاسخ به این شبهه چند نکته بیان میشود:
نکته اول: قرآن کریم یکی از ویژگیهای اهلبیت علیهمالسلام را دوری از هرگونه رجس و پلیدی معرفی کرده است. یکی از مصادیق بارز رجس و پلیدی، بیحجابی است که بر اساس آیه نورانی تطهیر از اهلبیت علیهمالسلام دور است و ذات مطهرشان مبرای از انواع خباثتهای ظاهری و باطنی است. خدای رحمان میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛[2] «خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد». از آنجایی که بیحجابی و کشف حجاب از منظر خدای متعال گناه بزرگی است، بر اساس این آیه شریفه، اهلبیت علیهمالسلام از هرگونه رجس و گناه و پلیدی مبرا هستند. در حقیقت این آیه شریفه، سندی بر عصمت اهلبیت علیهمالسلام از هر گناهی است. در ادعای مطرح شده، آنچه از دید خداناباوران افتاده، امکان آشفته کردن مو از زیر معجر و چادر است؛ به این معنا که حضرت، غضب خود را به صورت کنایه بروز داده و پریشانی موی خود را کنایه از نفرین کردن بیان کردهاند. آنچه باید به آن توجه داشت، امکان پریشان کردن موی سر از زیر چادر و معجر، در میان اعراب وجود داشته است و پریشان کردن مو به معنای کشف حجاب و برداشتن معجر و چادر و روسری از سر نیست.
نکته دوم: هر چند تاریخ یعقوبی یکی از کتب اهلسنت است و جایگاهی نزد شیعیان از حیث ثقه بودن کلام نویسنده ندارد، اما باید گفت روش نویسنده کتاب تاریخ یعقوبی، بر اساس نقل از مشهورین است و در بیان روایات تاریخی خود، سلسله سند را بیان نمیکند که باعث ضعف سندی و عدم اعتبار جایگاه آن نزد محققین است و همچنین اتفاقات و روایات را نیز به طور ناقص و چکیده بیان کرده است. به همین دلیل برای اعتبارسنجی صحت روایات تاریخی آن و کسب اطلاع کامل از حوادث صورت گرفته، باید به دیگر کتب معتبر حدیثی و تاریخی شیعه مراجعه کرد؛ در نتیجه استناد به این کتاب اعتباری ندارد.
نکته سوم: با احتمال صحت بیان یعقوبی و مراجعه به اسناد معتبر دیگر، فهمیده میشود یعقوبی در بیان این نقل تاریخی، تقطیع داشته و روایت را بهطور کامل بیان نکرده است. آنچه مشخص است، کلام حضرت زهرا سلاماللهعلیها کنایه از شدت غضب حضرت از واقعه غصب خلافت و بازداشت امیرالمومنین علیهالسلام از سوی غاصبان خلافت است. نکته مهم آن است که جملات حضرت زهرا سلاماللهعلیها ادامه داشته و یعقوبی تنها به گوشهای از سخنان حضرت اشاره کرده است. عیاشی مفسر و محدث مشهور در کتابش با بیان ادامه ماجرا، به نقل از حضرت زهرا سلاماللهعلیها مینویسد: «سوگند به خدا! اگر از علی علیهالسلام دست بر ندارید، موهایم را پریشان میکنم و گریبان را چاک میزنم و به سوی قبر پدرم میروم و نزد خدای خود از شما شکایت میکنم. پس دستان حسنین علیهماالسلام را گرفت و به سمت قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله راهی شد. پس در این حال امیرالمومنین علیهالسلام به سلمان فرمود: به سوی دختر پیامبر برو! ... سوگند به خدا! اگر فاطمه سلاماللهعلیها در کنار قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله موی خود را پریشان کند و گریبان پاره کند و به خدای خود شکایت کند، هیچ موجودی در مدینه و اطراف آن باقی نخواهد ماند».[3] همچنین شیخ مفید نیز شرح کاملی از این اتفاق بیان کرده است.[4]
بر اساس این روایت صحیح تاریخی، حضرت زهرا سلاماللهعلیها با تهدید ابوبکر و عمر، اتاقی که مشهور به حجره پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود که قبر حضرت در آن قرار داشت را مکانی برای شکایت از خلفا و پریشانی موهایشان انتخاب کردهاند که بر اساس اسناد معتبر تاریخی، مرقد مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله یعنی پدر گرامی حضرت زهرا سلاماللهعلیها در خانه حضرت بوده و از چشم نامحرمان به دور بوده است.
نکته چهارم: علم و آگاهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها به گناه بیحجابی، امری مشهود و مشخص است که جای هیچگونه شکی درباره آن نیست. مرحوم کلینی دراینباره مینویسد: «هنگامىکه حضرت علی علیهالسلام را از خانه بیرون بردند، فاطمه سلاماللهعلیها نیز پیراهن پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را بر روی سر خود گذاشته و دستان حسنین علیهماالسلام را گرفته و به دنبال آن حضرت بیرون آمد و خطاب به ابوبکر فرمودند: مرا با تو چکار؟! میخواهى همسرم را به قتل برسانی و فرزندانم را یتیم کنی؟ به خدا سوگند! اگر گناه نبود، موهایم را پریشان میکردم و از شما به خدا شکایت میکردم».[5] این سخن حضرت اشاره به شدت ظلمی دارد که از سوی خلفای جور در حق اهلبیت علیهمالسلام صورت گرفته بود.
همچنین خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب العین، با اشاره به سخنان حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مقابل ابوبکر که مشهور به خطبه فدکیه است، به نحوه حضور صدیقه طاهره سلاماللهعلیها در مسجد اشاره میکند و مینویسد: «حضرت زهرا سلاماللهعلیها در میان خدمتکاران و زنان قومش برای بیان شکایت وارد مسجد شد».[6] این سخنان خلیل نشان از نحوه حضور حضرت در اجتماع است که همراهی تعدادی از زنان با حضرت برای حفظ حیاء و همچنین پوشیده بودن ایشان در انظار عمومی است. حال چگونه امکان دارد که حضرت در میان نگاه نامحرمان کشف حجاب کنند؟!
پینوشت:
[1]. احمد بن اسحاق، تاريخ يعقوبی، ج2 ، ص126، دارالصادر، بیتا. «فخرجت فاطمة فقالت: و الله لتخرجن أو لأكشفن شعری و لأعجن إلى الله؛ فاطمه (س) از خانه خارج شد وفرمود: سوگند به خدا! اگر بیرون نروید، موی سر برهنه میکنم و نزد خدای متعال شکایت خواهم کرد.»
[2]. سوره احزاب، آیه 33.
[3]. عياشی، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشی، ج2 ، ص67، نشر المطبعة العلمية، تهران، چاپ اول، 1380 ق. «و الله لئن لم تكف عنه لأنشرن شعري- و لأشقن جيبی و لآتين قبر أبي و لأصيحن إلى ربی، فأخذت بيد الحسن و الحسين ع، و خرجت تريد قبر النبی فقال علی ع لسلمان: أدرك ابنة محمد فإني أرى جنبتی المدينة تكفيان، و الله إن نشرت شعرها و شقت جيبها- و أتت قبر أبيها و صاحت إلى ربها- لا يناظر بالمدينة أن يخسف بها [و بمن فيها] فأدركها سلمان رضی الله عنه.»
[4]. مرحوم شیخ مفید عالم سرشناس و مشهور شیعه در کتاب خو د با بیان تحقیقی این ماجرا، به صورت کامل مینویسد: «فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ ع فَقَالَتْ يَا أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرُ تُرِيدَانِ أَنْ تُرْمِلَانِی مِنْ زَوْجِی وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَكُفَّا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَّ جَيْبِی وَ لَآتِيَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِيحَنَّ إِلَى رَبِّی فَخَرَجَتْ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع مُتَوَجِّهَةً إِلَى الْقَبْرِ.. فاطمه(س) از خانه خود به سمت مسجد خارج شد و به ابوبکر و عمر فرمود: اگر دست از شوهر من بر نداردی و او را رها نکنید، سوگند به خدا موی خود را پریشان می کنم و گریبان خود را میدرم و به نزد قبر پیامبر میروم و از شما به خدا شکایت خواهم کرد. پس در این حال حضرت زهرا سلام الله علیها در حالی که دستان حسنین علیهمالسلام را گرفته بود، از نزد آن دو خارج شد و به سمت قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله رهسپار شد.» الشيخ المفيد، الإختصاص، ج1، ص186، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، ايران، قم، چاپ اول، 1413 ق.
[5]. كلينی، الکافی، ج8، ص238، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق. «لَمَّا أُخْرِجَ بِعَلِيٍّ ع خَرَجَتْ فَاطِمَةُ ع وَاضِعَةً قَمِيصَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى رَأْسِهَا آخِذَةً بِيَدَيِ ابْنَيْهَا فَقَالَتْ مَا لِی وَ مَا لَكَ يَا أَبَا بَكْرٍ تُرِيدُ أَنْ تُؤْتِمَ ابْنَيَّ وَ تُرْمِلَنِی مِنْ زَوْجِی وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَكُونَ سَيِّئَةٌ لَنَشَرْتُ شَعْرِی وَ لَصَرَخْتُ إِلَى رَبِّی.»
[6]. خليل بن أحمد فراهيدی، العین، ج8، ص 323، دار ومكتبة الهلال، بیتا. «جاءت فاطمة إلى أبي بكر فی لُمَيمْةٍ من حَفَدها ونساء قَوْمها»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید