روانشناسی رسانه در ترویج سبک زندگی معنوی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_هوگو مانستربرگ[1]، روانشناس اجتماعی در سال ۱۹۱۶ در کتاب خود بهنام «فیلم: مطالعهای روانشناختی»، نحوه واکنش مخاطب به فیلمهای سینمایی را با رویکرد تجربی بررسی کرد. در دهه ۱۹۵۰ زمانی که تلویزیون فراگیر شد، روانشناسان شروع به بررسی تأثیر رسانه بر کودکان کردند. در سال ۲۰۰۳، برای اولین بار مقطع دکتری این رشته در دانشگاه فیلدینگ راهاندازی شد. در همان سال، دیوید گیلز نتایج اولین پژوهش درباره این رشته را در کتاب «روانشناسی رسانه» منتشر کرد. مثلا در ایران، تحقیقی که به بررسی عوامل تاثیرگذار در رسانههای اجتماعی بر تصمیم گیری خرید بیمه شده است؛ این چنین نتیجه داده است: «نتایج نشان داد اثر پستهای اینفلوینسرها، اثر پستهای دیگران، اثر پستهای خود شرکت بر قصد جستجوی اطلاعات و تاثیر ارزش ادراک شده، سودمندی ادراک شده، تصویر برند شرکت و آگاهی از طرح های فروش جشنوارهها بر قصد خرید مصرف کننده در جامعه مبتنی بر رسانههای اجتماعی (یعنی طرفداران صفحات نام تجاری فیس بوک) تاثیر مثبتی دارد.»[2]
یافتههای این مطالعه به درک اهمیت عوامل تاثیرگذار بر تصمیم خرید مصرف کنندگان، در صنعت بیمه کمک می کند و متوجه میشویم رسانه نقشی بی بدیلی دارد. عموماً رسانهها سعی میکنند تصویر افراد لاغر، عضلانی و مانکنی را بهعنوان یک هیکل زیبا به مخاطب نشان دهند و شخصیتهای اصلی و اثرگذار داستان، تیپهای لاغر و عضلانی دارند، از ظاهر زیبای دلفریبی نیز برخوردار هستند که تأثیر بسیاری روی احساس مخاطبان نسبت به بدنشان و عدم احساس رضایت از ظاهر خود میگذارد. علاوه بر اثر روانی، اثر خارجی دیگر این است که برخی زنان ممکن است با دیدن مدلهای مانکنی در کمپینهای تبلیغاتی سعی کنند با رژیم غذائی و عمل جراحی تغییراتی در خود ایجاد کنند. مشاهده مداوم این تصاویر باعث میشود که مخاطبان بدون توجه به سلامت جسمانی، سبک زندگی خود را تغییر دهند؛ در حالی که این رسانه ها دارند اصولی را بیان میکنند که برای سلامت فیزیکی و روانی ضرر دارد؛ اما مخاطب دیگر به این لوازم سوء توجه ندارد؛ چون توجه و تمام نظرش به این هدف معطوف است که به ایدهآلهایی که از رسانه گرفته و مورد پسندش است، برسد.
تاثیر شبکههای اجتماعی بر خانواده از بُعد معنوی و سبک زندگی قابل توجه است. بسیاری از افرادی که پرخاشگری و آسیب رساندن به دیگران را در کارنامه خود داشته اند، اثر پذیری خود از خشونتهای رسانه را انکار نمیکنند. امروزه جوانان بیش از همیشه تحتتأثیر فضای اینترنت، شبکههای اجتماعی و فناوریهای نوین هستند. بر اساس پژوهشهای انجامشده، صفحات شبکههای اجتماعی فرزندانی که رفتارهای منفی با والدینشان دارند اغلب پر شده از مطالب غمناک یا خشمآمیز. علاوه بر این، وجود این شبکهها به نوجوانان این حس را منتقل میکند که زمان کافی برای معاشرت با خانواده خود ندارند. لذا به گروه همسالان بیش از پیش وابسته میشوند. محتواهای مناسب ارائه شده برای نوجوانان و کودکان، خیلی اندک و ناچیز است. امّا محتواهای غیرمناسب و مروج سبک زندگی معنوی غلط بی حد و مرز و در قالبها و رسانههای محتلف ارائه میشود. این قشر کاملاً هدفمند در معرض نوعی محتوا قرار میگیرند و در آینده نه چندان دور یک تغییر ارزشی نابهنجار را در اکثریت جامعه ای که مخاطب رسانهها هستند و الان نوجوان و کودک میباشند، خواهیم دید. کما اینکه الآن اثرات آن را در موارد زیادی مشاهده میکنیم.
درحال حاضر رسانه یکی از بسترهای اصلی تبلیغ شبه معنویتهای نوپدید و فرقهها میباشد. مثلاً عمده فعالیتهای فرقه اکنکار از طریق سایت و فضای مجازی است. فرقه احمد الحسن در فضای مجازی تبلیغ و جذب عضو می کند. مروجان قانون جذب، فنگ شویی و.. هم اینگونه هستند. موج کره ای با محوریت کیپاپ از اصلی ترین مروجان فرهنگ نابهنجار در ایران و جهان میباشد. بسیاری ازمحتواهای کیپاپها، غیر اخلاقی، مخالف ارزشهای انسانی، دینی و ملی و... است. اما مورد استقبال فنها[3] واقع میشود و پذیرای این محتوای نابهنجار هستند، چون از آیدول[4] و رسانه محبوب خود این محتواها را دریافت کردهاند. مثلا پدیده همجنس بازی یا ال جی بی تی، بین دو نفر از اعضای گروه کیپاپ تهیونگ و جونگکوک در میان فنها عموما پذیرفته شده است؛ آرمیها[5] در پیجهای هواداری بیان میکنند که این یک گرایش است و اشکالی ندارد. در حالی که در فرهنگ ملی، انسانی و دینی ما عنوان لواط و همجنس گرائی قبیح و منزجر کننده است. اما رسانه ارزش گذاری مخالفش را ارائه میکند و فنها ارزشگذاری رسانه را ترجیح میدهند.
شبکههای اجتماعی بر نحوه برقراری ارتباط، دریافت اخبار و به اشتراکگذاری وقایع زندگی با دیگران تأثیر گذاشتهاند. این فضای بدون مرز بر روش تربیتی نیز تأثیرگذار است. یکی از آسیبهای اصلی فضای مجازی بحث مقایسهکردن است. افرادی که سفرهایشان، موفقیت فرزندشان، کادویی که به همسرشان یا دیگرا نمیدهند را به نمایش میگذارند. در این موقعیت مخاطب با همزاد پنداری خود را فاقد این نوع تعاملات میداند و لذا یک احساس خلأ و نداری در او هویدا میشود. برخی تمام انرژی و وقت و.. خود را میگذارند که آنان هم اینچنین نمایشهایی را در فضای مجازی به اشتراک بگذارند تا به دیگران بگویند ما هم مسافرتها و تفریحات خاص داریم. یا در بعد معنوی سعی کنند تظاهرات و رفتارهای معنوی و سبک زندگی خود را در معرض دید عموم قرار دهند. در فضای مجازی مشاهده میکنیم که برخی زندذگی با یوگا را تبلیغ میکنند یا تمام مسائل زندگی خود را به شبه معنویت قانون جذب گره زدهاند. افرادی نشان میدهند که در زندگی از نیروها و مسائل ماورایی کمک می گیرند، فنگ شوئی، استفاده از دعا و طلسم و... از این نوع میباشد. عموما افراد موفقیتهای خود را در معرض دید دیگران قرار میدهند و مشکلات و رنج و آسیبهای خود را بیان نمیکنند؛ در نتیجه ممکن است دیگران با دیدن چنین مطالبی در فضای آنلاین احساس سرخوردگی و شکست کنند. شبکههای اجتماعی ممکن است این ذهنیت را ایجاد کنند که «بقیه از من بهتر هستند. یا والدین و دوست و... بهتری دارند و...» در حالی که مردم معمولا تجربیات شیرین یا گاها آرزوها و خرافات خود را در این شبکهها به اشتراک میگذارند. دلیلش هم ساده است؛ همه دوست دارند تصویر زیبایی از زندگی خود به نمایش بگذارند، غافل از اینکه همین موضوع میتواند استرس بقیه را افزایش دهد و آرامش روانی آن ها را به هم بریزد. همچنین افرادی که در بحران هستند و دنبال راهکار برای برون رفت و رهایی از این مشکلات خود هستند، جذب این سبک زندگی نابهنجار و معنوی غلط میشوند.
پینوشت:
[1]. Hugo Münsterberg ؛ یک دانشمند در زمینه روانشناسی اهل آلمان بود.
[2]. قره خانی محسن و پورهاشمی سیده ام سلمه، نشریه رشد فناوری، 1400 ، دوره17، شماره 67 ، صفحات 41-50.
[3]. طرفدار افراطی.
[4]. خواننده و هنرپیشه محبوب.
[5]. حامیان افراطی بی تی اس که خود را ارتش آنان مینامند.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید