تقوای شخصی و تقوای اجتماعی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای متعدد خود در ماه رمضان، به این نکته اشاره میکنند که این ماه، ماه تقواست؛ خداوند میفرماید که این ماه رمضان را تشریع کردیم تا زمینه و بستری باشد برای رواج تقوا؛ ایشان در سخنرانیهای مختلف، تقوا را دو قسمت میکنند؛ تقوای شخصی و تقوای اجتماعی.
ایشان در توضیح تقوای شخصی میفرماید: «تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمی که موجب میشود انسان به کجراهه نرود و خارهای دامنگیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنی است، یک زرهی است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهای زهرآگین و ضربههای مهلک معنوی محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوی نیست. در امور دنیوی هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّی دارد، این تقوای شخصی است.»[1]
سپس در مورد تقوای اجتماعی میفرماید: «عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقوای یک کشور چیست؟ تقوای یک جامعه چیست؟ یک جامعه، به خصوص اگر مثل جامعه نظام جمهوری اسلامی آرمانهای والا و بلندی داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهای زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقوای جامعه چیست؟ در بخشهای مختلف تقوای اجتماعی را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقوای جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتی. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانههای ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاستهای معارض جهانی آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتی رو کنیم. اقتصاد مقاومتی عامل استحکام است در مقابل آن کسانی و آن قدرتهایی که از همه ظرفیّت اقتصادی و سیاسی و رسانهای و امنیّتی خودشان دارند استفاده میکنند، برای اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکی از راههایی که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. ... ما باید با همه توان، با همه ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتی را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقوای اجتماعی ما در زمینه مسئله اقتصادی.»[2]
ایشان در توضیح ابعاد مختلف تقوا، کلام امام سجاد (علیهالسلام) را بیان میکنند: «غالباً وقتی گفته میشود تقوا، پرهیزگاری، ذهن انسان میرود به رعایت ظواهر شرع و محرمات و واجباتی که دم دست ماست؛ نماز بخوانیم، وجوهات شرعیمان را بدهیم، روزه بگیریم، دروغ نگوییم. البته اینها مهم است، همهاش مهم است؛ لکن تقوا ابعاد دیگری هم دارد که غالباً ما از اینها غفلت میکنیم.
در دعای شریف مکارم الاخلاق یک فقرهای در توضیح این ابعاد دیگر هست: «حلّنی بحلیة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین»؛ از خدای متعال درخواست میکند که پروردگارا! مرا با زیور صالحان زیور بده و با لباس پرهیزگاران ملبس کن. خوب، این لباس پرهیزگاران چیست؟ آن وقت این شرح جالب است.»[3]
امام سجاد (علیهالسلام) چند مطلب را بیان میکنند که ماها را متوجه به ابعاد جدیدی از معنای تقوا، مفهوم تقوا و مصداق تقوا میکند:
اول، «فی بسط العدل»؛ گستردن عدالت. عدالت را در میان جامعه مستقر کنیم؛ عدالت قضایی، عدالت به معنای تقسیم منابع حیاتی کشور میان آحاد مردم، عدالت به معنای تقسیم درست فرصتها میان مردم. تقوایی که از ما انتظار میرود، جزء پایهها و مبانی این تقواست.
دوم، «و کظم الغیظ»؛ فرو خوردن خشم. یک وقت ... شما یک فرد معمولىِ متعارفی هستید، خشم شما نسبت به یک برادر دینی است، نسبت به یکی از اهل خانواده است، نسبت به یکی از کارکنانتان است (کظم غیظ خیلی فضیلت دارد) یک وقت هم هست که شما یک مسئول اجتماعی هستید، جایگاهی دارید؛ حرکت شما، اثبات و نفی شما، قول و فعل شما در جامعه اثر میگذارد؛ در یک چنین شرایطی، خشم شما دیگر با خشم یک آدم معمولی برابر نیست. علیه کسانی، علیه جریانی خشمگین میشویم و حرفی میزنیم؛ آثار اینچنین خشمی با آثار یک خشم معمولی که حالا انسان بر فرض، خشمگین میشود و یک نفر را کتک میزند، خیلی متفاوت است. خشم را فرو بخورید؛ کار از روی خشم انجام نگیرد. ممکن است شما با یک کسی، با یک جریانی، با یک مجموعهای موافق نباشید؛ اینجا استدلال و منطق حاکم باشد؛ اگر این استدلال و منطق آمیخته شد با خشم، کار را خراب میکند؛ تجاوز از حد انجام میگیرد، اسراف به وقوع میپیوندد؛ اسراف یعنی زیادهروی.
سوم، «و اطفاء النّائرة»؛ یکی از کارهایی که لازمه تقوای ماست، فرو نشاندن آتش است. این شعلهور شدن آتش (مراد، همین آتشهای اختلافاتی است که بین مجموعهها هست، بین گروهها هست، بین دستگاهها هست) در حکم آتش سوزان است. سعی همه باید این باشد که اطفاء کنند. نباید بر روی آتش بنزین پاشید، نباید آتشها را مشتعل کرد. اینکه ما مکرر در مکرر توصیه میکنیم به دوستان، به مسئولین، به کسانیکه تریبون دارند، به کسانیکه حرفشان یا به طور عموم یا در بخشی از فضای کشور منعکس میشود، که گفتهها را، زبانها را، اظهارات را، تعبیرات را کنترل و مراقبت کنند، به خاطر این است. گاهی اوقات یک تعبیری نه فقط ضد اطفاء نائره است، بلکه مشتعل کردن هرچه بیشتر نائره است؛ اطفاء نیست، بلکه ضد اطفاء است.
چهارم، «و ضمّ اهل الفرقة»؛ این کسانیکه از جماعت مسلمین جدا میشوند، از جماعت کشور فاصله میگیرند، کوشش کنید اینها را نزدیک کنید، منضم کنید. کسانیکه میانه راه هستند، اینها را به منزل مطلوب برسانید. نگذاریم با رفتار ما، با عمل ما، با اظهارات ما، با منش ما، کسانیکه یک ایمان نیمهکارهای دارند، به کلی از ایمان ببُرند؛ کسانیکه نیمهارتباطی با نظام دارند، از نظام منقطع شوند. عکس این عمل کنیم؛ کسانیکه در نیمه راه هستند، اینها را جذب کنیم. مصداقهای تقوا و شعب تقوا اینهاست.
پنجم، «و اصلاح ذات البین»؛ میانه افراد را اگر اختلافی وجود دارد، اصلاح کنیم.
ششم، «و افشاء العارفة و ستر العائبة»؛ درباره اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء کنیم، منتشر کنیم. از کسی، از مسئولی کار خوبی سراغ دارید، این را بیان کنید و بگویید. نقطه مقابل، اگر چنانچه نقطه منفیای سراغ دارید، این را افشاء نکنید. افشاء نکردن معنایش این نیست که نهی از منکر نکنید؛ چرا! به خود آن کسیکه به کارش اشکالی وارد است و باید ایراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء کردن این چیزها مصلحت نیست... دلهامان را به این سمت ببریم. از خدا بخواهیم که «البسنی زینة المتّقین»؛ آرایش متقین را به ما بدهد. بالاخره چاره جز این نیست... [خدا] روزه را واجب فرمود برای اینکه ما تقوا پیشه کنیم؛ از جمله موارد تقوا اینهاست.»[4]
سپس در مورد دامنه تقوا میفرمایند: «تقوا دامنه وسیعی دارد؛ یعنی از خلوت دل شما تقوا وجود دارد که شهوات را در دل راه ندهید، ... تا به عرصه اجتماع؛ در جنگ، تقوا وجود دارد، در فعّالیّتهای سیاسی تقوا معنا میدهد، در فعّالیّتهای اقتصادی همین جور. آن وقت من و شما که [جزء] مسئولین هستیم در کشور و مدیریّتهای مختلف به عهده ماها است، حرکتمان، قولمان، فعلمان، ضمیرمان، تصمیممان، به سرنوشت مردم ارتباط پیدا میکند و اینجا است که تقوا اهمّیّت پیدا میکند. ... کارگزار حکومت، مبتلا به ارتباط نزدیک با حقوق مردم است؛ اگر چنانچه بیتقوا باشد، حقوق مردم پامال خواهد شد، آن وقت دیگر قابل جبران نیست؛ حالا فلان کار خلاف شخصی و ظلم به نفْس را که انسان انجام میدهد، خب توبه میکند، بعد یک جوری جبران میشود، امّا وقتی حقوق مردم پامال شد، چه جوری انسان میخواهد این را جبران کند؟»[5]
پینوشت:
[1]. بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۲ تیر ۱۳۹۴.
[2]. همان.
[3]. بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۲۷ مرداد ۱۳۸۹.
[4]. بیانات در دیدار مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ مرداد ۱۳۹۰.
[5]. بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸.
افزودن نظر جدید