انسان‌خدایی و عقل بسندگی در فرقه‌های انحرافی

  • 1402/01/10 - 11:35
پاره‌ای از فرقه‌های انحرافی باتکیه‌ بر اندیشه انسان‌ خدایی و عقل بسندگی، انسان را معیار حق و باطل دانسته و اساساً خود را بی‌نیاز از هدایت‌ها و اوامر حکیمانه الهی که توسط پیامبران ابلاغ شده است، می‌دانند.
اهل حق

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از فرقه‌های انحرافی سخن از خدا بودن انسان می‌گویند و بر این‌ اساس انسان را معیار حق و باطل می‌دانند و اساساً خود را بی‌نیاز از هدایت‌ها و اوامر حکیمانه الهی که توسط پیامبران ابلاغ شده است، می‌دانند و سخن از این می‌گویند که انسان خود واجد و معیار همه ارزش‌هاست و عقل آدمی برای هدایت و تمشیت امور مادی و معنوی انسان و جوامع کافی است.

به‌عنوان‌ مثال در فرقه اهل حق، افرادی مثل سلطان اسحاق و چند تن دیگر از بزرگان این فرقه را محل حلول ذات الهی دانسته و کلام و سخنان این افراد را به منزله وحی الهی و جایگزین قرآن و هدایت‌های معصومین (علیهم‌السلام) می‌دانند. [1] از طرفی نیز با تکیه‌ بر شناخت عقلی، معیار حلیت و حرمت احکام را صرفاً تشخیص عقلی پیروان فرقه دانسته‌اند و خود را ملتزم به احکام اسلامی که ریشه در قرآن و سنت دارد، نمی‌دانند. [2]

بدیهی است این اعتقاد باطل بوده و انسان تنها در پرتو هدایت الهی و تعالیم انبیاء (علیهم‌السلام) می‌تواند مسیر حق را از باطل تشخیص داده و به صراط مستقیم هدایت شود. عقل آدمی ظرف و بستری برای دریافت تعالیم انبیاء است و عقل بدون وحی و هدایت انبیاء مانند چشمی است که در تاریکی طی مسیر می‌کند و در برخورد با موانع و چاله‌ها و چاه‌ها دچار سقوط می‌شود و این نور وحی است که باید در پیشاپیش چشم عقل تابانده شود تا راه را از چاه تشخیص دهد. البته معلوم است که اگر آدمی فاقد چشم عقل بود، نور و نورافکن وحی و تعالیم انبیاء برای او سودی نداشت و مانند کوری بود که نور و چراغ برای او سودی ندارد و از همین روست که در قران و روایات برای عقل مقام والا و بلندی ترسیم شده است؛ اما این بدان معنا نیست که عقل، مستقل از هدایت‌های وحیانی بتواند انسان را به مسیر سعادت رهنمون سازد. اگر چنین بود اساساً خداوند نباید انبیاء را مبعوث و انسان‌ها را به اطاعت از آنان امر می‌فرمود.

قرآن كریم به هنگام روایت داستان انبیاء و عكس‏‌العمل مردم در مقابل آنان، از گروهی یاد می‌کند كه در مقابل دلایل آشكار و غیرقابل‌ انکار انبیاء، با تکیه‌ بر عقل و علم خود، به تمسخر آنان می‏‌پرداختند: «فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَا كَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ؛[غافر/83] هنگامی كه رسولانشان دلایل روشن برای آنان آوردند، به دانشی كه خود داشتند خوشحال‏ بودند و غیر آن را هیچ می‌شمردند؛ ولی آنچه را از عذاب به تمسخر می‏گرفتند آنان را فراگرفت»   

قرآن در پاسخ این عده، تمام علوم بشری را در پهنه زمین‌ و زمان، دانشی اندك و ناچیز شمرده و می‌فرماید: «وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً؛[اسراء/85] و شما را جز اندك دانشی نداده‌اند» قرآن در ضمن برشمردن فوائد وحی و رسالت انبیاء، از این حقیقت پرده برمی‏‌دارد كه ‏بدون تعالیم انبیاء انسان‏ها هیچ‏گاه نخواهند توانست از حقایق غیبی جهان آگاه شوند. «وَیُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛[بقره/151] و آنچه را كه شما به‌خودی‌خود توان دانستن آن را ندارید، به شما می‏ آموزد»

پی‌نوشت:

[1]. رستمی، منصور، درآمدی بر بازشناسی آئین یارسان، ج1، ص166

[2]. حسینی، سید محمد، دیوان گوره، باغ نی، کرمانشاه، ص۷۱۰

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.