ملاک حرمت و حلیّت افعال، در فرقه اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هر دین و مکتبی اعم از الهی و مادی، بر اساس مبانی و اصول خود دارای مجموعهای از بایدها و نبایدها، ممنوعیتها و تکالیف است که پیروان آن دین و مکتب باید به آن ملتزم شده و جامه عمل بپوشانند. در آموزههای فرقه اهل حق نیز مجموعهای از بایدها و نبایدهای رفتاری وارد شده است با این توضیح که در فرقه اهل حق ملاک واحد و مشخصی برای حلیّت و حرمت افعال به چشم نمیخورد.
در یک نگاه ملاک حرمت و حلیّت امور در نظر فرقه اهل حق فرامین و اشارات دفتر پردیور است که توسط سلطان اسحاق بنیانگذار این فرقه وضع شده است. بر این اساس هر موضوعی که سلطان حکم به حرمت یا حلیّت آن داده باشد، مورد قبول یاران است و خود را ملزم به رعایت آن میدانند. [1]
اما از آن جایی که فرامین و اشارات دفتر پردیوری از جامعیت برخوردار نیست در کنار آن، تشخیص خود افراد بهعنوان ملاک دیگری برای حلیّت و حرمت افعال در نظر گرفته شده است و در یک دستور کلی معیار تشخیص حلال و حرام به یاران سپرده شده است؛ یعنی چیزی که خود افراد مضر میدانند پرهیز از آن لازم و آنچه سودمند تشخیص دادند حلال و قابل استفاده است. اما در اینخصوص که عقل چگونه معیار حرمت و حلیّت را تبیین کند، قاعده و معیاری ارائه نشده است.
در دیوان گوره که مشتمل بر سرودههای پیران اهل حق در دوره سلطان اسحاق است در این رابطه چنین آمده است:
«ضایه کر روح بی جسم حرامن یار، خاص مزانو حلالش كامن» [2]
ترجمه: استفاده از آنچه که روح را تیره و کدر میکند، حرام است. یاران اهل حق میدانند که چه چیزی حلال است.
در نگاه دیگر حلال و حرام در این فرقه همان احکامی است که در قرآن آمده است. [3]
در نتیجه در رابطه با ملاک حلال و حرام بودن افعال، در منابع درون مذهبی فرقه اهل حق، اصول، قاعده و منابع و مستنداتی برای استخراج احکام دیده نمیشود؛ برخی از پیروان این فرقه که آیین اهل حق را شعبهای از اسلام دانستهاند، احکام آن را همان احکام اسلام میدانند، این در حالی است که احکام اسلامی در دفاتر به چشم نمیخورد و کسانی که آیین یاری را آیینی مستقل تلقی کردهاند، اختیار به دست پیروان داده که هر چه تشخیص دادند، همان را معیار و ملاک حلال و حرام میدانند. با اندک تأمل مییابید که نوعی تناقضگویی در این بخش از معتقدات منابع درون مذهبی آیین یارسان به چشم میخورد.
واگذارکردن معیار تشخیص حلال و حرام به افراد بدون ملاک و معیار واحدی، پیامدهای منفی فراوانی از جمله نسبیگرایی و سهل انگاری در عمل به احکام را به دنبال دارد.
پینوشت:
[1]. رستمی، منصور، درآمدی بر بازشناسی آئین یارسان، ج1، ص166
[2]. حسینی، سید محمد، دیوان گوره، باغ نی، کرمانشاه، ص۷۱۰
[3]. مقصودی، فریبا، آداب اهل حق، نشر سها، ص27
افزودن نظر جدید