نگاه دوگانه به دین در فرقه اهل حق
.
پایگاه جامع، فرق، ادیان و مذاهب_ باورمندی به حلول ذات الهی در انسان و دونادون به معنای بازآیی روح بعد از مرگ و زندگی های متوالی در بدنهای مختلف از عقاید مهم در فرقه اهل حق است.[1] بر اساس این اعتقاد، باورهایی در این فرقه شکل گرفته است که از جمله باورهای مبتنی بر دونادون، شکل گیری نوع نگاه به حقیقت و ماهیت دین است.
فرقه اهل حق دین را دو نوع دانستهاند که این دو قسم از دین، دارای دو ماهیت و دو چهره متفاوت هستند. قسم نخست از دین، دینی که ظاهر دین است که در قالب شریعت و برنامه های عبادی و اجتماعی که بر پیامبران الاهی وحی شد و از آدم تا خاتم (عليهمالسلام) ادامه داشته است و قسم دوم دین از نگاه اهل حق، دینی که ناظر به امور باطنی یا باطن دین است که میتوان آن را دین حقیقت و باطن گرایی نامید.
دین شریعت با بعثت پیامبران و نزول وحی به وجود می آید؛ ولی دین حقیقت و آیین حقیقت، وجود و بعثت پیامبر را لازمه ظهور ندانسته است، زیرا از نظر یارسانیها آیین حقیقت بر اساس تجلى ذات حق ظهور نموده است و با ظهور این تجلی، بشر از مقام شریعت فارغ شده و به مقام حقیقت نایل میگردد.
این تجلی به گونههای مختلف و ظهور ذات در مراحل مختلفی، در متون اهل حق بیان شده است. در یک نگاه، اهل حق معتقدند که در مرحله اول در جریان خلقت هستی و در عالم ذر، خداوند با هفتن(هفت تن از فرشتگان) عهد و پیمانی می بندد(عهد الست) تا بر اساس آن، هفتن در قالب ها و اجسامی حلول کنند و به ارشاد مردم بپردازند.[2] بر این اساس، تجلی خداوند در این ملائک به عنوان اولین تجلی یاد شده است، اما در نگاهی دیگر حضرت علی (علیه اسلام) اولین تجلی ذات خداوند است و بعد از پیامبر که مقام شریعت داشت حضرت علی(علیه السلام) به عنوان ذات خداوند بر بشر حکمرانی میکند. جیحون آبادی در شاهنامه حقیقت در این باره چنین میگوید:
«پس از رحلت احمد مصطفی بر او جانشین گشت آن مرتضی
که آن مرتضی بود ذات خدا به تخت بقا گشت فرمانروا
به کل خلایق بشد حکمران به فرمانش بودی زمین وزمان».[3]
شیخ امیر نیز در منظوم کلامی و کتاب تذکرۂ اعلی، حضرت علی(علیه السلام) را نخستين مظهر اعظم ذات حق به شمار آورده و میگوید:
«نه گس نزان بی، بی خواب و پـی خـورد تا و دون شای میردان آخیز کرد»[4]
ترجمه: ذات پادشاه بدون این که خواب و خوراکی داشته باشد در مرتبه غيب الغيوب بود تا این که در جامۀ حضرت علی(علیهالسلام) جلوه گر شد. بر اساس این نگرش هرگاه ذات در جامه بشری جلوه گر شود، یارسانیان شخص متجلی از ذات حقانی را مظهر ذات می خوانند و کسانی که متجلی از فرشته باشند، «مظهر صفات» تلقی میکنند؛ لذا یارسانیان پیامبران را متجلی از فرشتگان تلقی می کنند و مظهر صفات حق میدانند و حضرت علی و دیگر افرادی که بعد از آن حضرت متجلی از ذات به شمار رفته اند را مظهر ذات معرفی میکنند.
فرقه اهل حق شریعتی که به وسیله پیامبران آمده را ظاهر و پوسته دین دانسته و عمل به آن را برای افراد تازه کار و مبتدی لازم میدانند ونسبت به آیین خود بر این باورند که اینان مرحله شریعت را پشت سر گذاشته و به حقیقت رسیده و نیازی به انجام تکالیف دینی ندارند.[5]
البته از نقدهایی که بر رویکرد فرقه اهل حق نسبت به دین میتوان داشت این است که دیدگاههای مطرح شده و تقسیم دین به شریعت و حقیقت با تفسیر و تعریف فوق و برداشت های مبتنی بر این تعاریف از بدعتهایی است که با مبانی اعتقادی اسلام و کلام الهی و روایات معصومین(علیهم السلام) سازگاری ندارد، چرا که بر اساس کتاب و سنت، دین اسلام دینی کامل بوده و اوامر و نواهی آن تا روز قیامت ساری و جاری میباشد.
پی نوشت:
[1]. سرسپردگان، خواجه الدین، سید محمدعلی، خورشید، ص12
[2]. جیحون آبادی، نعمت اله، شاهنامه حقیقت، ص107.
[3].همان، ص15.
[4]. شیخ امیر زوله ای، دیوان شیخ امیر، بی تا، ص ۳.
[5]. حسینی، سید حسین، بررسی تحلیلی فرقه اهل حق، ذکری، ص331
افزودن نظر جدید