وحدت وجود و تفاوت آن با دونادون در باور اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تعریف وحدت وجود به بیان ساده، این است که تنها وجود حقیقی در این عالم، خداوند است و دیگران وجود حقیقی ندارند، بلکه همگی مظاهر و سایههایی از وجود خدا هستند؛ بنابراین، مجازاً به آنها وجود میگویند.
این سخن، نه انکار خدا و نه انکار جهان است، بلکه هستی و وجود، منحصر در ذات متعالی خداوند است و هر آنچه غیر خدا بهرهای از وجود دارد، نمود و ظهور و تجلی او هستند؛ به این بیان، خداوند متعال که هستی محض است، شدت و کمال هستی او، موجب عشق به ظهور و تجلی میگردد. بر این اساس عرفا میگویند ما کثرت را در جهان میپذیریم، اما میگوییم این کثرت در مظاهر وجود است، نه خود وجود.[1]
برخی از فرقه اهل حق مدعی هستند که منظور آنها از دونادون، همان وحدت وجود است؛ بنابراین عقیده دونادون صحیح بوده و اشکالی بر آن وارد نیست،[2] این در حالی است که دونادون مورد اعتقاد آنها، در نهایت منجر به تناسخ و حلول ذات الهی در برخی از افراد بشر میشود و این ادعا نمیتواند توجیهی برای پذیرش دونادون و تجلی ذات حق در باور اهل حق شود.
از نقاط افتراقی وحدت وجود از منظر عرفای مسلمان و دونادون در باور فرقه اهل حق، این است که وحدت وجود، عاری از تشبیه و تجسیم خداوند است، در حالیکه اهل حق بر مبنای عقیده دونادون بر این باورند که خداوند با تمام ذاتش در جسم برخی از رهبرانشان حلول کرده است؛ در منابع مهم فرقه اهل حق، بر اساس باورمندی به دونادون و حلول، افرادی از پاکان این فرقه از جمله سلطان اسحاق برزنجی، شاه ویس قلی قرمزی، بهلول ماهی، بابا سرهنگ دودانی، که به مرحلهای از پاکی و کمال رسیدهاند، مظهر تام ذات خدا گشته و خداوند در آنها حلول کرده است.[3]
اما قائلین به وحدت وجود، چنین اعتقادی حتی در خصوص انبیاء و پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) که مظهر اسم اعظم الهی و انسان کامل است، ندارند و حرفی از انتقال روح خداوند به افراد، به میان نمیآورند.
وجه تمایز دیگر بین وحدت وجود و دونادون این است که بحث از وحدت وجود، مربوط به مقام فعل است؛ یعنی در مقام فعل الهی، همه هستی، آیه و نشانه خداوند و نمود حضرت حق هستند؛ اما در مقام ذات و اسماء و صفات ذاتی خداوند، اینگونه نیست و بر اساس توحید ذاتی و صفاتی، این مقام و حریم تنها مربوط به ذات پاک خداوند است که این موضوع در اعتقاد به دونادون رعایت نشده و معتقدان به دونادون، افرادی را ذات خداوند خواندهاند و یا معتقدند روح الهی در کالبد آنها حلول کرده و میهمان شده است که در میان اهل حق، از این افراد به «ذات میهمان» تعبیر میشود.
پینوشت:
[1]. حسینی، سید حسین، بررسی تحلیلی فرقه اهل حق، ذکری، ص305.
[2]. همان.
[3]. صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام، هیرمند، ص92-186.
افزودن نظر جدید