دونادون و پیامدهای اعتقادی آن در فرقه اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه اهل حق در موضوع معاد و زندگی پس از مرگ، معتقد به دونادون است. این عقیده پیامدهای متعددی، از جمله پیامدهای اعتقادی به دنبال داشته و بر اساس تفسیر و تعریفی که اهل حق از دونادون دارند، روح الهی در بشر حلول کرده و این روح از انسانی به انسان دیگر، بعد از مرگ منتقل میشود و در نگاه این فرقه، این چرخه و انتقال روح، غیر از تناسخ در هندوییسم است؛ زیرا در تناسخ هندویی، این چرخه نقل و انتقال نامحدود است، اما در دونادون، این چرخه تا هزار و یک مرحله ادامه دارد.[1]
از پیامدهای مهم دونادون در فرقه اهل حق، حلول ذات خداوند، در وجود بشر است. در کتاب نامه سرانجام که از مهمترین کتب این فرقه است، حلول روح و تجلی ذات که همان دونادون و عوض کردن جامه باشد، چنین بیان شده است که «خداوند در ازل درون دری بود، سپس برای نخستین بار به صورت خاوندگار (خداوندگار) یا کردگار جهان مجسم شد و بار دوم به صورت امام علی (علیهالسلام) ظاهر گشت.»
بر اساس این عقیده، فرقه اهل حق معتقدند که در ذات بشر، ذرهای از ذرات خدایی موجود است و ظهور روحانی حق در صورت جسمانی پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش است.[2]
اصطلاحاً به این ظهور ربانی خدا در صورت جسمانی بشر که همیشه نزد پاکان و برگزیدگان در گردش است، «گردش مظهر به مظهر» میگویند و اگر شخص کامل باشد، حق در او تجلی میکند و ممکن است به همان اندازه که حق و حقیقت در حضرت علی (علیهالسلام) تجلی کرده است، در افراد دیگری نیز تجلی کند.
اهل حق در این باره معتقد به هفت جلوه متوالی بوده و میگویند هر بار خداوند (حق) با چندین تن از فرشتگان مقرب، به صورت اتحاد در جسدهای خاکی حلول کرده و بر این باور هستند که اولین تجلی کامل ذات خدا در انسانها تجلی در حضرت علی (علیهالسلام) بوده است و دومین تجلی تام را در سلطان اسحاق میدانند؛ به همین جهت حضرت علی و سلطان سحاک را برابر دانسته و میگویند: سلطان اسحاق مؤسس اهل حق، دون (مظهر) علی (علیهالسلام) است.[3]
در کتاب مقدس فرقه اهل حق، یعنی دیوان گوره نیز در این رابطه چنین آمده است که روح خداوند اولین بار در کالبد حضرت آدم (علیهالسلام) دمیده شد؛ سپس این روح در هر عصری در کالبد افراد خاص تجلی کرد. این تجلی ذات، همچنان در دورههای مختلف ادامه داشت، تا اینکه حضرت علی (علیهالسلام) میزبان این ذات خدایی شد و سپس در ادوار دیگر، شاه خوشین و بابانائوس این میزبانی را عهدهدار شدند تا عاقبت این ذات و روح خدایی به صورت حضرت سلطان اسحاق ظاهر شد.[4]
از نتایج باورمندی به دونادون، پذیرش حلول خداوند در جسم بشر است که پیامدهای منفی از جمله تجسیم و تشبیه خداوند داشته که این دو در خداوند راه ندارند و نمىتوان گفت كه ذات خداوند در يك جزء از اجزاى جهان و یا فردی از افراد بشر حلول كرده است؛ زیرا مقتضای پذیرش این موضوع، محدود شدن خداوند و مکانمند شدن اوست و اين، مستلزم نيازمندی به غير است؛ بنابراين، آنچه از فرقه اهل حق نقل شده است که خداوند در جسم حضرت علی (علیهالسلام) يا برخی بزرگان این فرقه حلول کرده است، مردود است.
پینوشت:
[1]. القاصی، مجید، آئین یاری اندرز یاری رمز یاری، تهران، طهوری، 1362، ص7.
[2]. صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام، هیرمند، 1375، ص190.
[3]. حسینی، سیدحسین، بررسی تحلیلی فرقه اهل حق، ذکری، ص280.
[4]. حسینی، سید محمد، دیوان گوره، باغ نی، کرمانشاه، ص5.
افزودن نظر جدید