بهاءالله / فصاحت محیرالعقول یا تقلید غیرحکیمانه ؟

  • 1401/09/20 - 10:36
بهائیان آثار پیامبرنمای خود، خصوصاً آثار عربی او را اعجاز برانگیز و موجب حیرت اهل فصاحت و بلاغت معرفی می کنند. اما حقیقت آنست که یک انسان درس خوانده، عالم درس نخوانده معرفی می شود و عباراتی سرشار از غلط را به اسم وحی می نگارد! پس از غلط گیری های فراوان توسط او و اتباعش هم، محصولی بی محتوا، غلط و سندی بر رسوایی بهائیت به جا مانده است.
آثار امری بهائی, امیت باب بهاءالله, اشتباهات علمی و ادبی علی محمد باب

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالبهاء یکی از فضایل پدر خود که موجب مات و مبهوت شدن دشمنان بهائیت از آن شد را فصاحت و بلاغت او برشمرده است: «جمال مبارک (حسینعلی نوری) لسان (زبان) عرب نخواندند و معلّم و مدرّسی نداشتند و در مکتبی وارد نشدند، ولی فصاحت و بلاغت بیان مبارک در زبان عرب و الواح عربی العبارة محیّر عقول فصحا و بلغای عرب بود و کلّ مقّر و معترفند که مثل و مانندی ندارد.»(1)

اما یکی از کارهای ناروای اسطوره‌ی فصاحت و بلاغت بهائیت، تقلید غیرحکیمانه از آیات قرآن کریم است. حسینعلی بهاء با کپی برداری از ریتم برخی آیات قرآنی، به ساخت عبارات مجهول و سرتاسر غلط ادبی روی آورد و و این کار را معجزه آسمانی خود معرفی کرد.

از این رو پیامبرنمای بهائی با تقلید از آیه 76 سوره مبارکه یوسف: «... وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ (یوسف/76)؛ و برتر از هر صاحب علمی، عالمی است.»، نوشته است: «قد کان فوق کل ذی علم علاماً عالماً علیمٌ؛ و فوق کل ذی قدرة قدکان قدّاراً مقتدراً قدیراً؛ و فوق کل ذی رفعة قد کان عظّاماً متعظماً عظیمٌ؛ و فوق کل ذی رفعة قد کان رفاعاً مرتفعاً رفیعٌ؛ و فوق کل ذی جود قد کان جوّاداً جاوداً جویدٌ؛ و فوق کل ذی أمرٍ قد کان امّاراً آمراً امیرٌ؛ فوق کل ذی فضلٍ کان فضّالاً فاضلاً فضیلٌ.»(2)

در ادامه به بررسی و بیان اشکالات فراوان این مصداق از عبارات (به اصطلاح) اعجاز برانگیز و فصاحت محیرالعقول پیامبرنمای بهائی می پردازیم:

اول: پیامبرنمای بهائیت در کپی برداری از سبک و سیاق آیات قرآن، به هماهنگی اِعراب عبارات خود دقت نکرده و در غلطی واضح، صفاتی نظیر علاماً، عالماً علیمٌ (همچون سایر صفات مذکور در عبارات بعدی) را ناهماهنگ ذکر کرده است.

دوم: پیامبرنمای بهائی در عبارات مثلاً اعجاب برانگیز خود، واژه هایی نظیر رفاعاً، عزازاً، جویدٌ و جواداً و.. ذکر کرده که ساختگی و بیگانه از زبان عربی اند و در محاورات یا مکاتبات عربی هرگز به کار نمی روند.

سوم: پیامبرنمای بهائیت در آثار به اصطلاح فصیح خود، به تکرار الفاظی نظیر علّام و عالم و علیم و قدار، مقتدر، قدیر و... پرداخته که در آن ها، نکته تازه ای وجود ندارد. به عبارتی هیچ تفاوتی از لحاظ مقصود اصلی با هم ندارند و حسینعلی بهاء بر خلاف اصول اولیه ایجاز، به زیاده گویی بیهوده روی آورده است.

چهارم: حال که روشن شد این عبارات مثلاً اعجاز برانگیز چقدر سطح پایین و پر غلط است، لازم است یادآور شویم که بر خلاف ادعای صدور این عبارات از یک اُمّی (: دانای درس نخوانده)؛ به اعتراف مبلّغین بهائیت پیامبرنمای بهائی درس خوانده هم بود.(3)

به عبارتی یک انسان درس خوانده، عالم درس نخوانده معرفی می شود و عباراتی سرشار از غلط را به اسم وحی می نگارد و پس از غلط گیری های فراوان توسط او و اتباعش،(4) باز هم بی محتوا، سرشار از غلط و موجب رسوایی بهائیت است.

با این حال، چه اعجازی در آثار پیامبرنمای بهائیت نهفته است که اهل علم و فصاحت را به تحیّر واداشته است؟! اگر این نوشته جات بی محتوا معجزه است، مگر نمی توان به سبک و سیاق او سخن گفت؟! مثلاً بگوییم: «قد کان فوق کل ذی کرم کرّاماً کارماً کریمٌ؛ قد کان فوق کل ذی شرف شرّافاً شارفاً شریفٌ؛ قد کان فوق کل ذی رحمة رحّاماً راحماً رحیمٌ.»

پی‌نوشت:
(1). عباس افندی، مفاوضات، هلند: مطبعه بریل، 1908 م، ص 27.
(2). حسینعلی نوری، بدیع، نسخه خطی، صص 62-61.
(3). ر.ک: محمدعلی فیضی، حضرت بهاءالله، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، نشر دوم، 1990 م، ص 18؛ عبدالحسین آیتی، کواکب الدریه فی مآثر البهائیه، مصر: مطبعه سعادة، بی‌تا، ج 1، ص 265.
(4). ر.ک: حسینعلی نوری، (اقدس) رساله سؤال و جواب، نسخه الکترونیکی، صص 60-59.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.