اسطوره های انسان - خدایی در باور فرقه اهل حق

  • 1401/08/01 - 08:31
پاره ای از عقاید فرقه اهل حق ریشه در افسانه و اسطوره های خیالی دارد. از اسطوره های مربوط به خداشناسی در فرقه اهل حق می توان به ذکر شیوۀ ظهور ذات حق در برخی از جامه ها از جمله شاه ویسقلی قرمزی، سلطان سهاک و بابا نااوس اشاره کرد که در متون این فرقه از این افراد به "ذات مهمان" یاد می شود.
اسطوره های انسان - خدایی در باور فرقه اهل حق

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ پاره ای از عقاید و باور های فرقه اهل حق ریشه در افسانه و اسطوره سازی دارد که یکی از پیامدهای آن انسان- خدایی و ظهور وحلول ذات الهی در مخلوقات از جمله انسان است که به دلیل عقلی و نقلی با توحید ذات الهی ناسازگار و مردود می باشد.

 از اسطوره های مربوط به خداشناسی در فرقه اهل حق می توان به ذکر شیوۀ ظهور ذات حق در برخی از جامه ها اشاره کرد که در متون این فرقه از این افراد به "ذات مهمان" یاد می شود. انسان-خدایان یا ذات مهمان ها یا تجلّیات ذات حق از آموزه های مهم یارسان هستند.(1) اهل حق به گونه ای از مظهریت به نام «میهمانی» معتقدند و آن هنگامی است که خداوند موجب افتخار انسانی نیک گردد و او را با وجود خود، منور سازد. به عبارت دیگر، خداوند مدتی در وجود انسان سکنا می ­گزیند. زمانی­ که خداوند در موجودی ساکن می شود، این وجود «شاه- میهمان» یا «خدا- میهمان» یا «ذات میهمان» خواهد بود و این به معنای کسی است که شاه یا خداوند را در منزل وجودش پذیرا شده ­است.

در متون این فرقه از شاه ویسقلی یا حضرت قرمزی به عنوان نمونه ای  از تجلیات ذات یاد شده که در متون مربوط به آیین یارسان به تولد راز آلود او و تجلی ذات حق در وی اشاره شده است. در بیان داستان زندگی او به زوجی با نام های قنبر و زری اشاره شده است که در آرزوی داشتن فرزند از درویش دوره گردی که ذات سلطان صحاک یا ذات حق بوده طلب دعا برای حل مشکل خود و دارا شدن فرزند می کنند. درویش پس از آنکه سیبی به آنها برای خوردن می دهد، چنین مقرر می کند که سال بعد دوباره به نزد زوج برای دیدن فرزندشان بیاید. این زوج که پس از گذشت یک سال از فرزندآوری ناتوان بودند برای شرمنده نشدن درویش، استخوان میشی را در میان پارچه ای از کرباس می پیچند، اما با اشاره درویش استخوان میش تبدیل به شاه ویسقلی شده و ذات درویش به عنوان ذات حق در او متجلی می شود. در این داستان با توجه به اشاره به استخوان میش و پارچه کرباس و نقش آنها در پیدایش شاه ویس قلی به عنوان ذات حق می توان به اهمیت بالای آنها در باور یارسان پی برد. از سوی دیگر، بکرزایی را می توان در بسیاری از داستان های مربوط به بزرگان یارسان و به ویژه ذات حق در دوران گوناگون مشاهده کرد.(2)

سلطان صحاک از دیگر ذات میهمان ها و انسان خدایان است که داستان های بسیاری در مورد او چون تولد، هجرت و برخورد او با یاران نزدیکش نقل شده است. داستان تولد سلطان با توجه به شرایط پدر و مادرش شبیه داستان زکریا (ع) و یحیی (ع) است؛ جایی که شیخ عیسی (پدر سلطان) با وجود کهولت سن با دختری به نام خاتون دایراک که قرار است ذات حق از او متولد شود ازدواج می کند. پدر دختر که راضی به این ازدواج نبوده و با این وجود نمی خواهد به طور مستقیم مخالفت خود را ابراز کند خواسته های عجیب و نامعقولی می کند که تجلیات چهار ملک مقرب یکایک آنها را بر آورده می سازند. بنابراین، سلطان طبق وعده الهی از خاتون رمزیار و به شيوه بکرزایی هم چون یحیی (ع) و عیسی (ع) متولد می شود.(3)

بابا نااوس نیز از دیگر بزرگان یارسان و ذات مهمان ها به شمار می رود. او در زمان وفات به یارانش که غمگین بودند از این که با قالب تهی کردن او نتوانند جامه بعدی را باز شناخته و گرد او جمع آیند تنبوری می دهد و از آنها می خواهد که این ساز را همواره کوک کنند. در جایی که تنبور کوک خود را نگه داشت ذات در آنجا تجلی خواهد کرد که چنین می شود و ذات حق در جامه بعدی تجلی می کند.(4)

پی نوشت:

(1). اسطوره های بنیادین در باور یارسان (اهل حق)، پژوهشنامه ادیان، سال41 ،شمارۀ 28 ،پاییزوزمستان 49 ،ص29-30

(2). شاهنامۀ حقیقت، جیحون آبادی، نعمت الله، تهران، جیحون، صص911-917

(3). پیشین، ص 185-189

(4). اسطوره های بنیادین در باور یارسان (اهل حق)،ص 29

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.