شطحیات صوفیانه (قسمت اول)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان در تمام حیطه های اعتقادی و رفتاری باید تابع حضرات معصومین (علیهم السلام) باشد. شخص در صورت عدم تبعیت در اعتقادات، رفتارها و سخن گفتن ها دچار انحراف خواهد شد. یکی از موارد عدم تبعیت جریان تصوف از معصومین (علیهم السلام) شطحیات است که از بزرگان تصوف صادر شده است.
زبیدی صاحب کتاب تاج العروس در مورد معنای لغوی شَطْح یا شَطَح می نویسد: «اكثر ائمه لغت اين كلمه را ذكر نكرده اند. تنها بعضی از صرفيون آن را در باب «اسمأ اصوات» ذكر نموده اند... من در كتب لغت بر اين كلمه واقف نگشتم. گويا اين كلمه، عاميانه باشد؛ در عين حال در اصطلاح تصوف به كار می رود.»(1) پس می توان گفت این کلمه از کلماتی است که توسط خود اهل تصوف جعل شده است.
اما در معنای اصطلاحی شطح، اختلاف زیادی بین اهل تصوف وجود دارد. مثلاً در تعریفی که روزبهان بقلی یکی از بزرگان اهل تصوف این گونه می نویسد: «پس در سخن صوفيان، شطح مأخوذ است از حركات دلشان... از صاحب وجد كلامی صادر شود از تلهب احوال و ارتفاع روح در علّو مقامات كه ظاهر آن متشابه باشد و عبارتی باشد، آن كلمات را غريب يابند. چون وجهش نشناسند و در رسوم ظاهر و ميزان آن نبينند، به انكار و طعن از قائل مفتون شوند»(2) البته این تعریف در عین تعریف از شطح، در مقام توجیه این گونه کلمات است که دلیل معتبر بر شطحیات نیست.
ماهیت شطح به گونه ای است که ظاهرش کفرآمیز است و با متون دینی هم خوانی ندارد، به گونه ای که صوفی پژوه معاصر دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب دنباله جستجو در تصوف ایران می نویسد: «اینگونه دعاوی و شطحیات که از آنها نقل است غالباً سخنان قبیح و مخالف با علم و شریعت است»(3) به خاطر همین است که منتقدان تصوف و حتی کسانی که خود مشرب عرفانی داشته اند، به صورت قاطع، اظهار این نوع از کلمات را از شخص متدین نمی پذیرند و آنها را دلیل بر نقص سلوکی شخص گوینده می دانند.
عدم همخوانی این عبارات با متون دینی بوده که باعث شده است که عده ای از متصوفه در پی توجیه این سخنان باشند. در این مسیر کتاب های زیادی در توجیه شطحیات تالیف شد که یکی از مهم ترین این کتابها، کتاب شرح شطحیات روزبهان بغلی است که بزرگترین کتاب را در توضیح و توجیه شطحیات نوشته است.
باید دقت کرد که برای شطح، علت هایی ذکر کرده اند که یکی از علل ایجاد شطحیات در بین متصوفه، جهل به علوم رسمی و متون دینی است که باعث ایجاد این گونه سخنان در بین متصوفه شده است. دکتر زرین کوب می نویسد: «باری صوفیه چون از علم محروم بودند، اقوال و افعالی از آنها سر زده است که نارواست.»(4)
پس باید نتیجه گرفت که شطح با متون دینی هم خوانی ندارد و از طرف منتقدان تصوف و همچنین بعضی از طرفداران منصف تصوف همچون دکتر عبدالحسین زرین کوب، عدم همخوانی با متون دینی، پذیرفته شده است و منشأ شطحیات هم نقص سلوکی گوینده و جهل او می باشد.
پی نوشت:
(1). حسيني زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، ج4 ؛ ص105، دارالفكر - بيروت، چاپ: اول، 1414ق.
(2). روزبهان بقلى شيرازى، شرح شطحيات، ص57، انتشارات طهورى - تهران، چاپ: سوم، 1374..
(3). زرین کوب،عبدالحسین،دنباله جستجو،درتصوف ایران،ص22،امیرکبیر، تهران،چاپ هفتم،1387.
(4). زرین کوب،عبدالحسین،دنباله جستجو،درتصوف ایران،ص23،امیرکبیر، تهران،چاپ هفتم،1387.
افزودن نظر جدید