اعتراض امیرالمؤمنین (ع) در زمان جنگ تبوک و صدور حدیث منزلت

  • 1401/06/19 - 08:39
اعتراض امیرالمؤمنین (ع) در حدیث منزلت به پیامبر (ص) نبود، بلکه منافقین که به بدگویی از حضرت پرداختند، باعث شد حضرت با اسلحه نزد پیامبر (ص) روند و شنیده‌های خود را برای پیامبر (ص) بازگو کنند و پیامبر (ص) حدیث منزلت را فرمودند؛ علی (ع) نیز با سرعت به مدینه بازگشتند.
اعتراض امیرالمؤمنین (ع) در زمان جنگ تبوک و صدور حدیث منزلت

پیامبر (ص) در زمان شرکت در غزوات، برای خود در مدینه جانشین قرار می‌دادند که غالباً جانشین حضرت، رزمنده شجاع و دلاور نبود و فقدان او در غزوه، نمود خاصی نداشت. در 13 غزوه، ابن ام مکتوم نابینا، جانشین پیامبر (ص) شد و جانشینی او تنها در نماز بود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از روایاتی که جهت اثبات امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مورد استناد واقع می شود، روایتی است که به نام حدیث منزلت معروف است و در منابع معتبر شیعه و سنی مکرر نقل شده است. چون این حدیث در صحیح مسلم آمده است، وهابیون در مورد سند آن بحثی نمی‌کنند و به دلالت این حدیث اشکالاتی می‌گیرند که ثابت کنند با این روایت، نمی‌توان امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را اثبات کرد؛ آنان می‌گویند، در این حدیث، علی (علیه‌السلام) به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اعتراض کرده است؛ حضرت در غزوات دیگر نیز جانشین انتخاب می‌کردند تا در مدینه بماند و در هیچکدام جانشینان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اعتراضی نکردند؛ زیرا آنها ماندن در مدینه را منقصت نمی‌دانستند، ولی علی (علیه‌السلام) این را نقص شمرده است؛ با این اعتراض عصمت علی (علیه‌السلام) زیر سؤال می‌رود.

در پاسخ به این باید گفت:
این حدیث که برتری و فضایل بسیاری را برای امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ثابت می‌کند،(1) با این اشکال، بی اثر نمی‌شود. اگر کسی در تاریخ جستجو کند، می‌یابد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در 27 غزوه‌ای که شرکت کردند، برای خود در مدینه جانشینی قرار می‌دادند. غیر از این مورد (غزوه تبوک) در باقی غزوات، فردی که جانشین حضرت می‌شد، رزمنده شجاع و دلاوری نبود که فقدان او در غزوه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نمود خاصی داشته باشد. همچنین در بسیاری از موارد، کار خاصی از جانشین خواسته نمی‌شد؛ مثلاً در 13 غزوه، ابن ام مکتوم (پسر دایی حضرت خدیجه) که از کودکی نابینا بود، جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شد و جانشینی او تنها در نماز بود؛(2) زیرا فرد نابینا مجاز به حکم کردن میان مردم نیست؛ زیرا نمی‌تواند طرفین را ببیند. همچنین وی از جهاد معاف بود. در زمان جنگ بدر به حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسید و نظر ایشان را درباره شرکت در جنگ جویا شد. در این هنگام، آیه «لایستَوِی الْقاعِدُونَ مِن‌ المُؤمنینَ غَیرُ أُولِی الضَّررِ و الْمُجاهِدُونَ فِی سَبیلِ اللهِ بأَمْوالِهِم و أنفسِهِم فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَی الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْني‏ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَي الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً (نساء/۹۵) (هرگز) افراد باایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد کردند، بر قاعدان (ترک کنندگان جهاد) برتری مهمی بخشیده و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است» نازل شد و او را از نبرد معاف کرد. در این آیه، خداوند جهادگران را با فرونشستگان (جز ناتوانان)، نابرابر دانسته است.
بنابراین آنچه در شبهه مطرح شده که جانشینان دیگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اعتراضی نکردند و ماندن در مدینه را منقصت نمی‌دانستند، ولی علی (علیه‌السلام) این را نقص شمرده است، اشتباه است؛ خداوند در آیه مذکور مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است. پس عدم شرکت در غزوه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقص است و رزمنده شجاعی مانند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) باید بخواهد از این فیض برخوردار شود.

اما این اعتراض به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نبود و به این جهت هم نبود، بلکه باید دستور حضرت تبعیت شود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قبل از خروج از مدینه جهت غزوه تبوک، حضرت علی (علیه‌السلام) را به جهت نگرانی‌ها و حساسیت اوضاع، جانشین خود در امور مدینه کردند، تا در نبود حضرت، منافقینی که از حضور در جنگ سر باز زده بودند، پیش آمد سخت و ناگواری را برای مسلمین، رقم نزنند و مدینه را به معتمدترین یار خود سپردند و با خاطری آسوده رهسپار روم شدند؛ منافقین که در نیت پلید خود، ناکام شده بودند به بدگویی پرداخته، این عمل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را، ناشی از افسردگی خاطر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از علی (علیه‌السلام) و بی‌اعتنایی حضرت به ایشان، قلمداد کردند.
این سخنان به گوش حضرت علی (علیه‌السلام) رسید؛ پس با نگرانی اسلحه خود را برداشت و به دنبال پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رهسپار شد تا اینکه در جرف (سه میلی مدینه)، به حضرت رسید و شنیده‌های خود را برای حضرت، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «دروغ گفته‌اند؛ من تو را به منظور حفظ و حراست آنچه در پشت سر می‌گذارم، در مدینه گذاشتم.»(3) و به روایت شیخ مفید به او فرمود: «برادرم! به جای خویش برگرد که مدینه را جز من یا تو، کسی را شایسته نیست و تویی جانشین من در خاندان من و محل هجرت من و عشیره من.»(4) و حدیث منزلت را در این هنگام در مدح امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند.

در منابع معتبر اهل سنت نیز آمده است: «پیامبر در غزوه تبوک، علی (علیه‌السلام) را در مدینه جانشین خود گردانید (تا در غیاب ایشان، امور را بر عهده بگیرد.) امیرمؤمنان به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرضه داشت: آیا مرا با زنان و کودکان تنها می‌گذاری؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: آیا راضی نیستی که منزلت تو نسبت به من، مانند منزلت هارون به موسی باشد، جز اینکه بعد از من پیامبری نیست؟»(5)
این روایت در مسند احمد با این تتمه آمده است: «علی (علیه‌السلام) عرض کرد: آری، یا رسول الله! پس علی (علیه‌السلام) چنان با سرعت بازگشت که گویی غباری از قدم‌های او بر می‌خاست.»(6)
بنابراین طبق این نقلها، علت این اعتراض، بدگویی منافقان بود که نیاز بود با کلامی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقش بر آب گردد و حضرت جمله‌ای فرمودند که هم مشکل را در این جانشینی حل کرد و هم مناقب فراوانی را برای امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به اثبات رساند.

پی‌نوشت:
1. «صدور حدیث منزلت در زمانهای مختلف»
«مقامات ثابت شده برای امیرالمؤمنین (ع) در حدیث منزلت»
2. «وكان النبيّ صلى اللَّه عليه وسلّم يستخلفه على المدينة فی عامّة غزواته يصلّی بالناس.» ابن حجر عسقلانی، الاصابه، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ اول 1415 ق، ج4، ص495.
3. ابن هشام حمیری، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه، ج۴، ص۹۴۷.
4. شیخ مفید، الارشاد، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۵۶.
5. صحیح مسلم، ج12، ص128.
6. «خَلَّفَ النَّبِيُّ ص عَلِيًّا بِالْمَدِينَةِ، فِی غَزْوَةِ تَبُوكَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، أَتُخَلِّفُنِی فِی الْخَالِفَةِ فِي النِّسَاءِ وَالصِّبْيَانِ؟ فَقَالَ: "أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى؟" قَالَ: بَلَى، يَا رَسُولَ اللهِ، قَالَ: فَأَدْبَرَ عَلِيٌّ مُسْرِعًا، كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى غُبَارِ قَدَمَيْهِ يَسْطَعُ، وَقَدْ قَالَ حَمَّادٌ: فَرَجَعَ عَلِيٌّ مُسْرِعًا.» احمد بن حنبل، مسند احمد، ج3، ص84.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.