افسانه سر به محمل کوبیدن حضرت زینب (س)

  • 1401/05/11 - 14:37
روایاتی که موافقان مشروعيت قمه زنی و لطم در عزاداری بر حضرت سید الشهدا (ع) به آنها استناد کرده تا استحباب قمه زنی و لطم و امثال آن را ثابت کنند، مانند روایت سر به محمل کوبیدن حضرت زینب (س) علاوه بر اینکه با شأن و مقام حضرت زینب (س) منافات دارد، ضعیف و غیر قابل استناد است.
تنافی مبانی و خط فکری تشیع انگلیسی با شیعه اصیل

 شیخ عباس قمی: نسبت شکستن سر به حضرت زینب (س)، آن مخدره که عقیله هاشمیین و عالمه غیر معلمه و رشد یافته از منبع ثدی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است، بعید است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازجمله دلایلی که فرقه شیرازی و قائلین به استحباب قمه زنی برای اثبات مدعای خود می‌آورند، افسانه سر به محمل کوبیدن حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است که به این شرح نقل شده است:
«شخصی به نام «مسلم جصاص» (گچکار) نقل می‌کند که من از طرف ابن زیاد اجیر شده بودم که دارالاماره کوفه را تعمیر و گچکاری کنم، مشغول کار بودم که هیاهویی در شهر بلند شد، دست از کار کشیدم و به سوی هیاهو و ازدحام مردم رفتم، دیدم سرها را بر سر نیزه‌ها کرده‌اند و همراه با اسرا که در چهل کجاوه بودند، وارد شهر می‌کنند، زینب (سلام‌الله‌علیها) دختر علی (علیه‌السلام) خطبه می‌خواند و مردم کوفه را به باد ملامت گرفته بود که ناگهان سر حسین (علیه‌السلام) را بالای نیزه کرده، جلوی کجاوه زینب (سلام‌الله‌علیها) آوردند. زینب (سلام‌الله‌علیها) چون چشمش به سر بریده برادر افتاد و دید که باد موی محاسن برادرش را گاه به سمت راست و گاه به سمت چپ می‌برد، از شدت تأثر و ناراحتی سرش را به چوب محمل کوبید؛ چنانکه خون از زیر مقنعه‌اش جاری شد.»(1)

قائلین جواز قمه زنی بر این عقیده اند كه عقیله بنی هاشم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها)، كه زمانی شاهد بوسه های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بر برادر بود، به محض مواجه گردیدن با سر بریده ایشان، طاقت نیاورده و با كوبیدن سر به چوبه محمل و جاری کردن خون از جبین و پیشانی مبارك خود، قدری از شدت اندوه خود كاست و به این شكل خود را در مصیبت برادر، داغدار ساخت.

در نقد این افسانه که برخی از افراد برای جواز قمه زنی و لطم در عزاداری حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) به آن استناد می‌کنند، باید گفت:
اولاً: این روایت را که علامه مجلسی از کتاب منتخب طریحی نقل کرده است، روایتی بدون سند یا به اصطلاح «مرسل» بوده و مرحوم مجلسی نیز به مرسل بودن آن اذعان کرده است.

ثانیاً: این افسانه با جایگاه وجود مقدس حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) که مظهر صبر و متانت است، آن هم بانویی که وقتی در برابر بدن مثله شده حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) قرار گرفت، فرمود: «الهی تقبل منا هذا القربان.(2) خدایا! این قربانی را از ما بپذیر.» منافات دارد.

ثالثاً: این داستان در هیچ یک از منابع اولیه و مقاتل معتبر نیامده است و تنها در کتاب نور العین آمده است که نویسنده آن هم معلوم نیست.

به همین دلیل شیخ عباس قمی درباره این نقل نوشته است: «ذکر محامل و هودج، در غیر خبر مسلم جصاص نیست و این خبر را گرچه علامه مجلسی نقل کرده، لیکن مأخذ آن منتخب طریحی و کتاب نورالعین است که حال هر دو کتاب بر اهل فن پوشیده نیست و نسبت به شکستن سر به جناب زینب (سلام‌الله‌علیها) و اشعار معروفه نیز بعید است از آن مخدره که عقیله هاشمیین و عالمه غیر معلمه و رضیعه ثدی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است.»(3)

پی‌نوشت:
1. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج45، ص115، مؤسسة الوفاء. «ثم إن أم كلثوم أطلعت رأسها من المحمل وقالت لهم صه يا أهل الكوفة...»
2. مقرم، عبد الرزاق، مقتل الحسين عليه السلام، 307، نشر مؤسسة البعثة. «ثمّ بسطت يدَيها تحت بدنه المقدّس ورفعته نحو السّماء ، وقالت : إلهي تقبّل منّا هذا القربان ..»
3. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص510، بخش زندگانی امام حسین (ع).

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.