رد اشکالات رشید رضا به شأن نزول آیه مباهله (قسمت دوم)

  • 1401/05/03 - 10:43
اگر در مباهله طرف رسول خدا (ص)، به جاى زنان یک زن و به جاى انفس دو مرد و به جاى فرزندان دو فرزند حاضر شوند و در طرف مسیحیان نجران تنها مردانى بدون زن و فرزند حاضر شوند، کلام دروغ نیست؛ بلکه مقصود بیان مصداق این الفاظ است، نه معناى لفظ انفسنا.

رشید رضا که مفسر است، اگر شأن نزول آیات دیگر را ملاحظه می کرد، می یافت که در قرآن موارد بسیاری آمده که لفظ جمع، یک مصداق در خارج داشته است و این ایراد را به آیه مباهله نمی‌گرفت. او نتوانسته بین مفهوم و مصداق فرق بگذارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مباهله اتفاقی بود که در صدر اسلام در سال نهم هجری جهت اثبات و روشن شدن حق، پس از اقامه برهان برای مسیحیان نجران صورت پذیرفت؛ بنا شد روز 24 ذی حجه بین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با مسیحیان نجران مباهله انجام شود. این رویداد نشانگر حقانیت دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود و نیز بر فضیلت همراهان حضرت (امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و حسنین (علیهماالسلام)) دلالت دارد.

در شأن نزول آیه مباهله آمده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همراه امیرالمؤمنین، فاطمه و حسنین (علیهم‌السلام) برای نفرین علیه افراد باطل به مقابله با مسیحیان رفتند و شیعیان و برخی علمای اهل سنت آورده‌اند، امام علی (علیه‌السلام) بر اساس آیه مباهله، به منزله نفس و جان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. بر اساس منابع، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند؛ اما در روز موعود، مسیحیان نجران از انجام مباهله خودداری کردند.(1)

مفسرین و محدثین بنام اهل سنت، همین شأن نزول را برای آیه 61 سوره آل عمران نقل کرده‌اند. در کتاب احقاق الحق حدود شصت منبع از منابع اهل سنت ذکر شده‏ که تصریح کرده‏‌اند آیه مباهله درباره اهل بیت و پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) نازل شده است که ازجمله آن منابع صحیح مسلم و سنن ترمذی است. مفسرین بزرگ اهل سنت ازجمله زمخشری، بیضاوی و فخر رازی، ضمن بیان این شأن نزول، نکات نابی در فضایل اهل بیت (علیهم‌السلام) که از این جریان برداشت می‌شود، بیان کرده‌اند.(2)
اما یکی از مفسرین سلفی به نام رشید رضا، با وجود تصریح مفسران و محدثین بر اینکه آیه مباهله در حق پنج تن آل کساء نازل شده است، نزول این آیه را در حق اهل بیت صحیح نمی‌داند.(3)
وی می‌گوید: «مصادر این روایات علماى شیعه‌اند؛ ... این روایات را جعل کرده، در کتب اهل سنت رواج دادند؛ ولى جعل کنندگان این احادیث نتوانستند قصه جعلى خود را که همان مضمون روایات جعلى است با آیه مباهله تطبیق دهند، براى اینکه در آیه شریفه کلمه (نسائنا) آمده و این کلمه جمع است و هیچ عربى این کلمه را در مورد یک زن اطلاق نمى‌کند، آن هم زنى که دختر خود گوینده باشد، آن هم گوینده‌اى که خود زنان متعدد دارد، عرب از کلام چنین گوینده وقتى مى‌گوید: زنان ما، دخترش به ذهنشان نمى‌رسد و از این بعیدتر اینکه رسول خدا (صلى‌الله‌علیه‌وآله) از کلمه (انفسنا) که آن نیز جمع است، على (علیه‌السلام) را مد نظر داشته باشد.»(4)

در پاسخ به این کلام رشید رضا می توان گفت: رشید رضا این معنا را از بعضى روایات درک کرده که (نسائنا) فاطمه (علیهاالسلام) و (انفسنا) على (علیه‌السلام) است، ولى کوتاهى از فهم این مفسر است؛ زیرا روایت نمى‌خواهد بگوید کلمه (نسائنا) به معناى فاطمه (علیهاالسلام) و لفظ (انفسنا) به معناى على (علیه‌السلام) است، بلکه منظور روایت این است که رسول خدا (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله) در مقام امتثال این فرمان از (انفسنا) به غیر از على (علیه‌السلام) و از (نسائنا) بجز فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) و از (ابنائنا) بجز حسنین (علیهماالسلام) را نیاورد، معلوم مى‌شود، براى کلمه اول، بجز على (علیه‌السلام) و براى کلمه دوم، بجز فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) و از کلمه سوم، بجز حسنین (علیهماالسلام) مصداقی نیافت و مانند این است که  منظور از (ابناء و نساء و انفس) همان اهل بیت رسول خدا (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله) بوده، چنانکه در بعضى روایات به این معنا تصریح شده است. بعد از آنکه رسول خدا (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله) اصحاب کساء را با خود آورد، عرضه داشت: بار الها! اینان اهل بیت منند؛ این عبارت مى‌رساند پروردگارا! من بجز اینان کسى را نیافتم تا براى مباهله دعوت کنم. در برخی روایات عبارت صریح آمده است که منظور از (انفسنا) على (علیه‌السلام) است؛ یعنی مقصود بیان مصداق است، نه معناى لفظ انفسنا.

رشید رضا مى گوید: شیعه این روایت را خوب جعل نکرده که مطابق آیه درآید؛ در حالیکه اساتید بلاغت و بیان به این آیه استناد کرده‌اند. مثلاً زمخشرى صاحب کشاف که بزرگان قرائت را در قرائتشان تخطئه مى‌کند، با این حال ذیل این آیه مى‌گوید: «هیچ دلیلى قوى تر از این آیه بر فضیلت اصحاب کساء (علیهم‌السلام) نیست و این برهان روشنى بر صحت نبوت رسول خدا (صلى‌‌الله‌علیه‌وآله) است.»(5) براى اینکه احدى نه از موافق و نه از مخالف روایتى نیاورده که گفته باشد نصاراى نجران بدون ترس از اصحاب کساء، به مسئله مباهله اقدام کرده‌اند، چون اگر احتمال مى‌دادند آن جناب به دروغ دعوت به نبوت مى‌کند، بدون درنگ با او مباهله مى‌کردند. بیضاوی در تفسیر خودش بعد از نقل و شرح قضیه مباهله می‌گوید: «این قضیه دلیلی است بر دو چیز: یکی بر نبوت و دیگری بر برتری اهل بیت پیامبر اکرم، اصحاب کساء.»(6)

چطور این بزرگان بلاغت و ادب نفهمیدند که در این روایات، نسبت غلط به قرآن داده شده و لفظ جمع قرآن را در مفرد استعمال کرده‌اند. رشید رضا که در کسوت مفسر قرار دارد، شأن نزول آیات دیگر را ملاحظه می‌کرد، می‌یافت که در قرآن موارد بسیاری آمده که لفظ جمع، یک مصداق در خارج داشته است. این مفسر نتوانسته بین مفهوم و مصداق فرق بگذارد و خیال کرده که اگر خداوند به پیامبر بفرماید، بعد از این که خدا به تو علم داد، اگر کسى با تو بگو مگو کرد، به او بگو، ما فرزندانمان و شما فرزندانتان را بخوانید ... و از سوى دیگر از طریق روایات معلوم شد که بگو مگو کنندگان مسیحیان نجران بودند و عددشان در بعضى از روایات آمده، چهارده مرد بودند که هیچ زن و فرزندى همراهشان نداشتند و نیز معلوم شد که رسول خدا (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله) براى مباهله با آنان به غیر از على و فاطمه و حسنین (علیهم‌السلام) را نیاورد، لازمه آن فرمان و این امتثال آن است که معناى عبارت (فمن حاجک) مسیحیان نجران و معناى (نسائنا)، یک زن و معناى (انفسنا) یک مرد و معناى (ابنائنا) دو پسر باشد و دو کلمه (نساءکم) و (انفسکم) هم اصلا معنا نداشته باشد، چون نجرانیان زن و فرزند همراه خود نیاورده بودند.

کلام بلیغ کلامى است که مقتضاى مقام در آن کلام رعایت شده باشد، کلامى است که بتواند آن چه را که مورد اهتمام گوینده است، کشف کند؛ منظور از این آیه این بود که اى پیامبر! ایشان را دعوت کن و به ایشان پیشنهاد کن که تو با نزدیکانت، آنهایى که در دعوت و علم تو شریک هستند حاضر می‌شوى، ایشان هم با اهل و نزدیکان خود حاضر شوند و آنگاه با یکدیگر مباهله کنید؛ حال اگر در طرف رسول خدا (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله)، به جاى زنان یک زن و به جاى انفس دو مرد و به جاى فرزندان دو فرزند حاضر شدند و در طرف مسیحیان نجران تنها مردانى بدون زن و فرزند حاضر شدند، کلام دروغ نیست؛ شاهدش هم این است که وقتى نصاراى نجران دیدند که پیامبر اکرم (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله) با یک مرد و یک زن و دو پسر مى‌آید، نگفتند عمل تو با گفتارت مخالف است و تو دروغ گفتى و نیز به حضرت نگفتند ما از اینکه دستور تو را مبنى بر آوردن زنان و فرزندان عمل نکردیم، عذر مى‌خواهیم، چون دسترسى به زنان و فرزندان خود نداشتیم و نیز هر کس این قصه را بشنود، به ذهنش نمى‌رسد که آیه شریفه با آنچه واقع شده، نمى‌سازد و روایاتى که داستان را حکایت مى‌کند جعلى و دست خورده است.
آلوسی از مفسرین اهل سنت می نویسد: «سخن کسی که واقعه مباهله را دلیل بر فضیلت همراهان رسول خدا (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله) نداند، هذیان گویی و جن زدگی است.»(7)

پی‌نوشت:
1. «رد اشکالات رشید رضا به شأن نزول آیه مباهله (قسمت اول)»
2. «درایتی از روایت مباهله برای جهانیان از منابع اسلامی»
«برداشت زیبا و به‌حق دوعالم سنی ازحقیقت مباهله»
3. رشيد رضا، محمد، تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)، الهيئة المصرية العامة للكتاب، 1990 م، ج3، ص265.
4. همان.
5. زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏، دار الكتاب العربی‏، بیروت، 1407ق، ج1، ص368 و 369.
6. بيضاوى، عبد الله بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل‏، دار احياء التراث العر‏بى، بیروت، 1418ق، ج2، ص20-21.
7. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، دارالکتب العلمیة، ج3، ص190.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.