پاسخ اشکال به ثواب روزه غدیر (قسمت دوم)
کسی که قصد کار نیکی کند و انجام ندهد، خداوند حسنه ای برایش می نویسد و اگر به آن عمل کند، خداوند ده حسنه تا هفتصد و بسیار زیادتر از آن برایش مینویسد؛ اگر قصد گناه کند و انجام ندهد، بازهم حسنهای برایش نوشته شود و اگر گناه را انجام داد، خداوند همان یک گناه را برایش مینویسد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منابع حدیثی شیعه، در اهمیت روزه روز عید سعید غدیر آمده که روزه این روز، معادل روزه تمام عمر دنیا و نیز معادل صد حج و صد عمره مقبول است؛ در کتب اهل سنت نیز روایتی در اهمیت روزه این روز آمده و علمای اهل سنت نقل کردهاند که هر كس روز 18 ذی حجّه را روزه بگیرد، براى او روزه شصت ماه نوشته میشود.(1)
ابنكثیر در البدایة و النهایة پس از نقل حدیث مذکور اینگونه اشکال کرده است: «این حدیث که روزه روز 18 ذی حجه که همان روز غدیرخم است، معادل 60 ماه است، صحیح نیست؛ زیرا در روایات صحیح وارد شده است که روزه ماه رمضان ثواب ده ماه روزه دارد؛ چگونه روزه یک روز ثواب 60 ماه داشته باشد؟ و این باطل است. استادم ذهبی در مورد این حدیث میگوید: قسمت اول حدیث (من کنت مولاه فعلی مولاه) متواتر است و من یقین به صدور آن از طرف رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) پیدا کردم؛ قسمت دوم حدیث (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه) سندش قوی است، اما ثواب روزه این روز صحیح نیست.»(2)
ابن کثیر گمان کرده است که پاداش روزه عید غدیر، اگر معادل با روزه شصت ماه باشد، مستلزم این است که مستحب (روزه عید غدیر) بر واجب (روزه ماه رمضان) برتری و فضیلت داشته باشد؛ زیرا طبق بیان او، در حدیث صحیحی آمده است، ثواب روزه تمام ماه رمضان، معادل با ده ماه است و این تفاوت بی سابقه، ناروا و باطل است.
پاسخ ابن کثیر را به دو صورت (پاسخ نقضی و پاسخ حلی) می توان بیان کرد:
در پاسخ نقضی بیان می شود که ابن کثیر توجه نداشته و روایتی را بیان کرده که به طور عادی، خداوند به فرد باتقوایی که عملی را انجام میدهد، ثواب عنایت میکند (ده برابر به او پاداش میدهد)؛ در حالی که خداوند در موارد ویژه، ثواب ویژه وعده داده است، حتی در همین مورد مطرح شده توسط ابن کثیر (روزه ماه رمضان) که در روایت صحیحی، روزه ماه رمضان با 6 روز بدرقه (گرفتن 6 روز روزه در ماه شوال) برابر روزه عمر انسان دانسته شده است.(3)
در پاسخ حلی نیز بیان چند نکته روشن کننده مطلب است:
نکته اول؛
همان طور که با مثال های نقض مطرح شد، اصل مسلّمی نداریم که بیان کند، پاداش عمل واجب از پاداش عمل مستحب بیشتر است؛ بلکه امکان دارد خلاف این مسئله باشد، مانند ثواب سلام کردن که مستحب است و ثوابش بیشتر از جواب سلام است که واجب است.
بنابراین پاداش عمل، در برابر حقیقت عمل است، نه در برابر عناوین عارضی از قبیل وجوب و استحباب که بر حسب مصلحتِ همراه عمل بر آن ثابت میگردد؛ مانند کلام رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) درباره مسواک که فرمودند: «آنچنان بر مسواک زدن سفارش شدم که گمان بردم بر من واجب میگردد.»(4)
نکته دوم؛
مترتب شدن ثواب و پاداش یک عمل، به نسبت و مقداری است که آن عمل نشانگر ایمان بنده باشد و حتی گاه بدون انجام عمل و تنها با نیت انجام آن عمل، ثواب بر آن مترتب میگردد. بخاری از پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله) نقل میکند: «خداوند نیکیها و بدیها را نوشته است؛ کسی که قصد کار نیکی کند و به آن عمل نکند، خداوند یک نیکی کامل نزد خود برایش مینویسد و اگر عمل نیکی را قصد کند و به آن عمل کند، خداوند نزد خود برایش ده حسنه تا هفتصد و بسیار زیادتر از آن مینویسد و اگر قصد گناه را کند و به آن عمل نکند، خداوند نزد خود برایش یک نیکی کامل را می نویسد و اگر کار بدی را اراده کند و به آن عمل کند، خداوند نزد خود برایش یک گناه مینویسد.»(5)
بنابراین خداوند به عملی که برای رضایتش انجام شود، به میزان خلوصی که دارد، پاداشش با ضریب إعمال میگردد. اتفاقاً انجام اعمال مستحبی، بیش از عمل واجب، نشان دهنده تسلیم بودن بنده است که با اینکه موظف به انجام آن عمل نیست، به دلیل جلب رضایت خداوند انجام میشود.
بخاری مینویسد: «پیوسته بنده من به سبب نافلهها به من تقرب میجوید تا او را دوست بدارم، پس وقتی که او را دوست داشتم، گوش او خواهم بود که با آن بشنود و چشم او شده که با آن ببیند و دست او که با آن کارهایی انجام دهد و پای او که با آن راه رود.»(6) بنابراین آنچه مورد تقرب به خداوند میشود، اعمال واجب نیست، بلکه عملی است که جهت جلب رضایت خداوند صورت پذیرد.
نکته سوم؛
هر کس شعائر الهی را بزرگ شمارد، به دنبال خشنودی خداوند است. «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ (حج/32) و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.» این شعائر، علامتها و نشانههایی است که خداوند آنها را برای اطاعت خود قرار داده است و «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ (مائده/27) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد!»
بنابراین خداوند تنها اعمال کسی را میپذیرد که به دنبال خشنودی خداوند باشد و از سخط خداوند فرار کند.
یکی از این شعائر الهی، روز عید غدیرخم است که با تکمیل دین، خداوند به این شریعت راضی شده است؛ بزرگ داشتن چنین روزی، نشانه دلهای باتقواست که خداوند اعمال این افراد را میپذیرد. روزه گرفتن در چنین روزی، بزرگ داشتن این روز محسوب میگردد؛ بنابراین خداوند که از این عمل خشنود میگردد، ثواب مضاعف (بسیار زیادتر از هفتصد برابر؛ 1800 برابر، 60 ماه) عنایت میکند.
نکته آخر؛
می دانیم که خداوند اگر بر انجام واجبات و ترک مُحرمات بیش از یک پاداش ندهد، چیزی بر او نیست و هر چه اضافه عطا می کند از تفضل او به بنده باتقوای خود است. بنابراین دعا میکنیم که (اَللّهم عامِلْنا بِفَضْلِكَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِكَ) خدایا! با فضل خود (در دنیا و آخرت) با ما رفتار کن، نه با عدل خود. بخاری از ابوهریره و عایشه نقل میکند که پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله) فرمود: «عمل کنید و عمل خود را استوار سازید و از راه خلوص و صدق آن را انجام دهید و بدانید که عمل هیچ کس هرگز او را داخل بهشت نمیکند، عرض کردند: درباره خود شما هم، چنین است، یا رسول الله؟! فرمود: آری! مگر اینکه رحمت و فضل خدا مرا فرا گیرد.»(7)
پینوشت:
1. «ثواب روزه عید غدیر خم»
2. ابن كثیر، أبوالفداء إسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، نشر دار هجر، 1418 ق، ج7، ص681.
3. ابوداود سجستانی، سليمان بن أشعث أزدی، سنن ابی داود، نشر دار الرسالة العالمية، ج4، ص98. «عن النبي صلى الله عليه وسلم قال من صام رمضان ثم أتبعه بست من شوال فكأنما صام الدهر؛ الألبانی: صحيح.»
«پاسخ اشکال به ثواب روزه غدیر (قسمت اول)»
در مقاله فوق چندین روایت در نقض استدلال ابن کثیر بیان شده است.
4. طبرانی، سليمان بن أحمد بن أيوب، المعجم الکبیر، مكتبة ابن تيمية، قاهره، 1415 ق، ج22، ص76. «لَقَدْ أُمِرْتُ بِالسِّوَاكِ حَتَّى لَقَدْ خَشِيتُ أَنْ يَكْتُبَ عَلَيَّ.»
5. بخاری، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاة، 1422 ق، ج8، ص103.
6. همان، ج8، ص105.
7. همان، ج8، ص98.
افزودن نظر جدید