رد شبهه شرک و کفر از زبان ائمه اطهار (ع) در دعاهای مفاتیح الجنان
جمهور فقهای اهل سنت (مالکی، شافعی، حنبلی و متأخرین حنفی مذهب) توسل را چه در حیات پیامبر (ص) و چه پس از وفات ایشان جایز دانستهاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیون با مشرک خواندن شیعیان در برنامه های ماهواره ای خود ادعا کرده اند که شیعیان در بعضی از دعاهای خود با استفاده از کلمات مهم و الفاظ خاص، مطالبی از توحید را بیان کردهاند که جای تعجب فراوان دارد. شیعیان در مفاتیح الجنان دعاهایی را بیان کردهاند که در آن دعاها توجه خاص به توحید ناب دارند. آنان در ادامه سخنانشان با توهین به شیعیان میگویند، روافض هر چند در ابتدای دعاهای خود از توحید محض جملاتی را بیان کردهاند، اما در انتها با توجه به شرکی که دارند به اموات متوسل میشوند و از جملاتی همانند (یا محمد یا علی، اکفیانی فانکما کافیان) استفاده میکنند که توحید ناب آنان را تبدیل به شرک محض میکند. آنان توسل و استغاثه به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهمالسلام) را دروغ بزرگ و تدلیس شرک آمیز روحانیون شیعه معرفی کردهاند.
در پاسخ به جسارت و جهالت آنان چند نکته بیان می شود:
نکته اول؛
باید گفت استغاثه به اولیاء الهی و توسل به ذوات مقدس اهل بیت رسالت (علیهمالسلام) امری قرآنی است که برگرفته از دستور پروردگار عالم است و وهابیون بر خلاف دستور خداوند متعال و اعتقادات مسلمانان، توسل و استغاثه را امری شرک آمیز میدانند. این اعتقاد باطل آنان، با آیات قرآن و روایات صحیحی که در منابع معتبر اهل سنت بیان شده و همچنین با فتاوای جمهور علمای اهل سنت در تناقض آشکار است؛ به عنوان نمونه در کتاب الموسوعه الفقهیه که یکی از موسوعههای فقهی معتبر در میان اهل سنت به حساب میآید بیان شده: «جمهور فقهاء (مالکی، شافعی، حنبلی و متأخرین حنفی مذهب) توسل را چه در حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و چه پس از وفات ایشان جایز دانستهاند.»(1)
نکته دوم؛
هر چند مفتیان وهابی، شیعیان را به دلیل دعاهایی همانند «یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیان» و یا «حسبنا محمد و حسبنا علی» مشرک می دانند و علت آن را تناقض این نوع ادعیه با بعضی از آیات قرآن همانند آیه شریفه «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (توبه/129) پس (ای رسول) هرگاه مردم روگردانیدند، بگو: خدا مرا کفایت میکند که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کردهام و او رب عرش بزرگ است.» میدانند، اما باید گفت در بسیاری از موارد، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) به دفعات امر به تبعیت از ثقلین کردهاند.
اگر استدلال وهابیون در عدم کفایت کردن اهل بیت (علیهمالسلام) صحیح باشد و اعتقاد قلبی آنان نیز بر همین باشد، باید گفت دومین خلیفه اهل سنت نیز همانند شیعیان سخنانی بر زبان رانده که نشان از کفایت کردن قرآن کریم دارد؛ زیرا در روایات معتبر اهل سنت به نقل از او بیان شده که در هنگام رحلت رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) او در کنار بستر حضرت به ایشان عرض کرد، «قرآن نزد ما است و کتاب خدا ما را کفایت میکند.»
لذا بر اساس استدلال وهابیون اگر خدای رحمان کفایت کننده عالم هستی است، به چه دلیل خلیفه دوم اهل سنت قرآن را کفایت کننده برای خود و دیگران معرفی میکند؟! آیا میتوان گفت خلیفه دوم خدا را رها کرده و به قرآن کریم که مخلوق خدای متعال است، تمسک جسته و از خالق هستی به مخلوقات او روی آورده است؟!
نکته سوم؛
قرآن کریم در بسیاری از آیات خود از یاری رساندن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) یاد می کند و خدای رحمان را مهمترین حامی حضرت می داند. اما نکته ای که در این آیات، جای تأمل است آن است که با وجود یاری خداوند متعال، مؤمنان نیز به عنوان کفایت کنندگان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شمرده شدهاند.
قرآن میفرماید: «وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ (اأنفال/62) و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است؛ او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد.» و نیز فرموده «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (توبه/129) پس (ای رسول) هرگاه مردم روگردانیدند بگو: خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کردهام و او رب عرش بزرگ است»
بر اساس این آیات شریفه، اگر خداوند کفایت کننده پیامبرش است، پس چه نیازی به حضور مؤمنین در کنار خداوند متعال به عنوان کفایت کننده عالم هستی است؟!
این نکات بیان شده بیانگر آن است که علاوه بر خداوند متعال، بعضی از بندگان مقرب الهی، همانند پیامبر رحمت (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) در زمره کفایت کنندگان برای مؤمنان راستین قرار میگیرند.
پینوشت:
1. الموسوعة الفقهية الكويتية، جمعی از مؤلفین، ج14، ص156، چاپ اول، مطابع دار الصفوة – مصر. «ذَهَبَ جُمْهُورُ الْفُقَهَاءِ ... أَوْ بَعْدَ وَفَاتِهِ.»
2 . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحيح بخاری، ج6، ص 10، رقم: 4432، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبدالباقی)، چاپ اول، 1422هـ ق. «وَعِنْدَكُمُ القُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید