همراهی کیخسرو و عرب‌ها علیه تورانیان

  • 1401/04/04 - 08:27

بسیاری از مدعیانِ آریایی، علیه عرب‌ها (به ویژه عرب‌های جبهه مقاومت) سخن پراکنی می‌کنند. حال آنکه کیخسرو پادشاه ایران در جنگ علیه افراسیاب تورانی، از رومیان و هندیان و تازیان (عرب‌ها) یاری خواست. همه باید بدانیم که هیچ نژاد و هیچ قومی، دشمن ما نیستند. بلکه ملاک دوستی و دشمنی، تنها باید عقیده و رفتار دیگران باشد.

کیخسرو پادشاه کیانی

بسیاری از باستانگرایان، شعارهای به ظاهر زیبای خود را زیر پا می‌گذارند. حرف از گفتار نیک می‌زنند، اما به راحتی عرب‌های جبهه مقاومت (از قبیل حزب الله، حماس، الحشد الشعبی و...) را تخریب و تحقیر و علیه عرب‌ها، شعارهای نژادی سر می‌دهند. حال آنکه کیخسرو، با عرب‌های شریف (و نه عرب‌های بی‌شرف) رابطه دوستی داشت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از پُربَسامَدترین شعارهای باستانگرایان آریایی، شعارهای ضد عربی است. البته بر ما روشن است که اغلب باستانگرایان با عرب‌های سعودی، سر ستیز ندارند. بلکه بسیاری از آنان به صورتی ویژه، با عرب‌های جبهه مقاومت (یعنی عرب‌هایی که علیه اسراییل می‌جنگند) سر ستیز دارند.

به هر روی، ما به همان شعارهای عرب ستیزانه‌ی باستانگرایان می‌پردازیم.

افراسیاب تورانی لشکری بزرگ گرد آورد و به سوی ایران تاخت. کیخسرو پادشاه ایران که چنین دید، از رومیان و هندیان و تازیان (عرب‌ها) یاری خواست:

بفرمود كز روم و ز هندوان
سواران جنگى گزيده گوان

دليران گردنكش از تازيان
بسيچيده‌ی جنگ شير ژيان [1]

پس گیو پهلوان به سوی پیران رفت و از او خواست که افراسیاب تورانی را مانند سگ به بند کشیده؛ نزد او بفرستد:

بسان سگانش ازان انجمن   
ببندى فرستى بنزديك من

به هر روی، ما قصد نداریم داستان جنگ ایرانیان و تورنیان را بازگو کنیم که این جنگ، جنگی طولانی بود که شاید هزاران سال به درازا کشید. اما نکته‌ی مورد توجه اینجانب، نگارنده‌ی این نوشتار، یاری خواستن کیخسرو پادشاه کیانی از عرب‌ها بوده است: «دليران گردنكش از تازيان...» به عبارتی، کیخسرو نه تنها هیچ دشمنی و عداوتی با عرب‌ها نداشت بلکه روی دوستی و حمایت آنان حساب باز کرده بود.

انتظار این است که اکنون، باستانگرایانی که خود را هوادار و هواخواه شاهنامه می‌نامند، نسبت به همگی عرب‌ها کینه نداشته باشند و نفرت پراکنی نکنند. هرچند لازمه‌ی انسانیت این است که از برخی عرب‌ها همچون آل سعود جنایتکار ابراز نفرت و انزجار کنیم. اما شعارهایی چون «عرب هرچه باشد به من دشمن است...» که شعاری است سرتاسر نابخردی و بددلی، جایی در منطق خردمندان نداشته و ندارد.

پاسخ به یک بهانه‌تراشی!

شاهنامه برای اکثر باستانگراها، متنی مقدس است. اما وقتی محتوای شاهنامه را ارائه می‌کنیم، برخی بهانه می‌آورند که شاهنامه، کتاب تاریخی نیست! پاسخ ما این هست که شاهنامه در بهترین حالت، یک کتاب تاریخی، و در بدترین حالت، یک کتاب تاریخِ اساطیری است. اگر شاهنامه یک کتاب اساطیری باشد (یعنی همان بدترین حالتِ ممکن)، باز هم اساطیر (اسطوره‌ها) ریشه در حقایق دارند. یعنی داستان‌های شاهنامه "اگر" واقعیت تاریخی نداشته باشد (یعنی از جهت تاریخی، واقع نشده باشند) اقلاً حقیقت تاریخی دارند. یعنی تصویری از آرمان‌ها و هنجارها هستند.

پی‌نوشت:

[1]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 471.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 2، صص 86-88.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.