حضرت امام (ره) و جریان دیدن شیعیان به شکل خوک

  • 1401/01/28 - 11:59
ماجرای دیدن شیعیان به شکل خوک چه نظر خود ابن عربی باشد و چه نقل قول از شخصی دیگر، به هر حال نقل این مطلب توهینی آشکار به مذهب تشیع است که به خوبی مرحوم حضرت امام (ره) جواب این توهین را داده است.
امام خمینی

حضرات معصومین (ع) بسیار به قاعده مخاطب شناسی ملتزم بودند، جایی لازم میدانستند به بهترین یارشان مثل مفضل توهین و لعن و نفرین کنند تا جان او را بخرند و گاهی نیز صلاح میدیدند تا خبیث ترین افراد مثل منصور دوانقی را امیرالمؤمنین خطاب کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ماجرای معروف دیدن شیعیان به صورت خنزیر که ابن عربی آن را در کتاب فتوحات خود نقل می کند[1] چه سخن و ادعای خود ابن عربی باشد و چه نقل از یک شخص دیگر باشد به هر حال توهینی بزرگ به مذهب شیعه و تمام شیعیان توسط ابن عربی است.

البته هیچ محقّقی مانند حضرت امام خمینی (ره) جوابی سخت به ابن عربی نداده است. ایشان در کتاب تعلیقات علی شرح فصوص الحکم در جوابی زیبا به این اتهام ابن عربی، این طور پاسخ می دهد: «بعضی از نفوس از آنجا که صفحه وجودشان در اثر صفای باطنی همچون آئینه مصقّل می باشد، ممکن است سالک مرتاض عین ثابت نفوس خویش را در آئینه وجود او مشاهده نماید، نظیر مشاهده شیعیان به صورت خنزیر توسط بعضی مرتاضین اهل سنت که گمان کرده اند آن صورت واقعی شیعیان بود. بلکه بواسطه صفای آینه شیعیان، مرتاض صورت خود را که به شکل خوک بوده در آینه ی او مشاهده نموده و گمان کرده است که آن صورت رافضی (شیعه) بوده، حال آنکه فقط صورت خود را دیده است.» [2] به هرحال حضرت امام (ره) پاسخی دندان شکن می دهند حال چه توهین کننده ابن عربی باشد و چه شخصی دیگر. بعد از مطرح کردن این بحث در فضای مجازی یکی از صوفیان، قسمتی از نامه حضرت امام (ره) به گورباچف را فرستاد:

صوفی: «و از کتب عرفاً و بخصوص محی‌الدین ابن‌عربی نام نمی‌ برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر، آگاهی از آن امکان ندارد.» خوب حالا نظر شما چیست؟

من: شما جای حضرت امام (ره) بودید، برای شروع، به یک کمونیست چه چیزی معرفی میکردید؟! البته حرف ما صراحتاً این است که نه تأیید کلی و نه نفی کلی.

صوفی: ولی ما امام را یک هادی راه می دانیم و بعید است ایشان کسی را از چاله بیرون آورد و در چاه بیندازد... طبق فرمایش شما امام نعوذبالله راه گمراهی را پیش پای گورباچف قرار دادند. ضمن اینکه از تعابیری استفاده شده که نشان از درک عظمت والای ایشان هست و برای شناخت حقایق و درک آن علمایی از قم را فرا می‌خوانند

من: امام بزرگوار ما هم مثل اجداد طاهرین شان سیاست مدار بودند و میدانستند با چه کسی چطور صحبت کنند. مخاطب شناسی، اصل اساسی رهبران دین است. خوراک هر انسانی کباب نیست! بعضی ها را باید با سرم تقویتی زنده نگه داشت!
تعصبی نسبت به موضوع مطرح شده نداریم، شما یک وجه فرمایشات حضرت امام (ره) را دیدید، بسیار خوب ولی وجوه دیگر را هم ببینید. دیدگاه و جملات امام (ره) در مورد ابن عربی و کتابهای فتوحات و فصوص را هم بروید ببینید.

صوفی: قبول ولی بحث عرفان است و گاهی اوقات حرفهایی زده شده که درکش بسیار سنگین است و خارج از ادراک عموم .بعنوان نمونه علامه حسن زاده آملی پیرامون قاعده المجاز قنطره الحقیقه ملاصدرا فرمودند کلام آخوند صحیح است اما نباید آشکارا می گفت.

من: توضیحی که عرض کردم به نظرم واضح بود... مخاطب شناسی... شما فرض بفرمایید حضرت امام (ره) اصول کافی یا بحارالانوار را به گورباچف معرفی میکردند، چه استفاده ای میکرد؟! حضرت امام (ره) گورباچف را از طریق مباحث عقلی و فکری به اسلام دعوت کردند نه مذهب خاص، اگر بر منابع شیعی تاکید میکردند، جورباچف را در دعوای شیعه و سنی متوقف میکردند و احتمال پذیرش اسلام هم به صفر میرسید.

صوفی: شما خودتان را جای امام (ره) بگذارید آیا برای نجات جان یک بیمار به او پادزهر و درمان قطعی معرفی می کنید یا داروی آغشته به سم التقاطی که بعد نتیجه آن بشود القاعده و وهابیت!؟

من: بله حضرات معصومین (علیهم السلام) بسیار به قاعده مخاطب شناسی ملتزم بودند، جایی لازم میدانستند به بهترین یارشان (مثل مفضل) توهین و لعن و نفرین کنند تا جان او را بخرند و گاهی صلاح میدیدند تا خبیث ترین افراد مثل منصور دوانقی ر امیرالمؤمنین خطاب کنند!!! باز هم عرض میکنم مخاطب شناسی... گرچه از این بحث که بگذریم، معرفی محی الدین توسط حضرت امام (ره) دلیل بر تایید همه عقاید او نبوده، نمونه اش همین جریان دیدن شیعیان به شکل خنزیر که حضرت امام (ره) جایی که پای عقاید شیعه در میان باشد با احدی تعارف ندارند.

پی نوشت:
[1]. ابن عربی، محی الدین، فتوحات مکیه، ج 2، ص 8
[2]. خمینی، سید روح الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص 221

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.