ترویج فحشا از عوامل مهم سقوط آندلس
مسیحیان با گسترش فحشا و گناه در آندلس، توانستند مسلمانان را که هزار سال آنجا حکومت می کردند، بیرون برانند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آندلس یکی از مهم ترین مناطق تحت کنترل مسلمانان در قرون وسطی بود. این شهر در جنوب اسپانیا واقع شده است. "آندلس" از نام واندال ها، قبیله ای از مردم ژرمن، گرفته شده است كه در اوایل سدۀ ۵ م، پس از تجزیۀ امپراتوری روم غربی، چندی در جنوب اسپانیا ساکن شدند. از این رو، نخستین قومی كه در دوران كهن در این سرزمین سكنى گزید، اندلوش (اندلش / فَندَلُ) نامیده شد.[1]
مسلمانان در سال 92 هجری به فرماندهی "جبل ابن طارق" موفق به فتح این شهر شده و تا سال 1031 هجری در این سرزمین بودند. اُمویان و دولت های ملوک الطوائفی، ساختار سیاسی سرزمین آندلس را تشکیل می دادند. در مورد چگونگی از دست رفتن این مناطق و تسلط مسیحیان بر آنجا می توان بسیار قلم راند اما به جهت رعایت اختصار، در این نگاشته تنها به یکی از مواردی که از اهمیت بالایی هم برخوردار است، خواهیم پرداخت.
تخریب فرهنگ اسلامی مسلمانان و گسترش فساد، یکی از عواملی بود تا زمینه تضعیف مسلمانان و بالتبع، قدرتمند شدن مسیحیان را به دنبال داشته باشد.
مسیحیان اروپا توانستند طی برنامه ای طولانی مدت، تخم رخوت، بی اعتقادی و بی اعتنایی را در جامعه مسلمانان بپاشند و انتقام سختی از مسلمانان بگیرند. ضربه پیروزی های اولیه مسلمانان در اندلس به اندازه ای سهمگین بود که خود پاپ شخصأ وارد عمل شد و نفوذ دینی اش را برای نابودی مسلمانان اندلس به کار گرفت و در این راه از اختلافات میان سرداران و حاکمان مسلمان نهایت بهره را برد. یکی از این سرداران مسلمان عرب که به مسیحیان بسیار یاری رساند، براق بن عمار است. وی در بحث و گفت وگوهای مختلف با سرداران مسیحی و مقامات کلیسا به آنها توصیه می کرد که ضمن خودداری از رویارویی مستقیم با مسلمانان، با بستن پیمان و معاهده در چند حوزه سعی کنند تا جامعه اسلامی را از درون پوک و تهی سازند. وی به آنها گفت که باید در سه چیز پیمان ببندند: آزادی در تبلیغ دین، آزادی در آموزش به مسلمانان، و آزادی در تجارت با آنها. به نظر او، دو عامل نخست باعث شد که مسلمانان و به خصوص جوانان مسلمان به خاطر حس طبیعی به آموزگار، برای مسیحیان و اروپاییان نوعی برتری فکری و نژادی قایل شوند و آنها را قوی تر و عالی مقام تر از خود بدانند و در برابر عقاید دینی خود سست و بی تفاوت شوند. عامل سوم هم می توانست در ترویج خوراک و پوشاک و نوشیدنی های حرام در بین مسلمانان مؤثر باشد و آنان را به تدریج بی قید و لاابالی کند.
فرمانروایان مسلمان اندلس نیز فریب این پیمان را خوردند و با صلح موافقت کردند. در پی پذیرش پیمان صلح با مسیحیان، اخلاق و رفتار مسلمانان اندلس به فساد و تباهی گرایید. مبلغان و کشیشان مسیحی گردشگاه های مجلل و زیبایی را فراهم می آوردند و در آن به تبلیغ مسیحیت می پرداختند. چهره های سرشناس مسلمانان به ویژه در روزهای یکشنبه به سوی آن اماکن می رفتند تا علاوه بر گردش، به تماشا و لذت بردن از دختران مسیحی نیز بپردازند. همزمان و براساس توصیه های براق بن عمار، شراب اروپا به اندلس سرازیر شد تا جوانان مسلمان را فاسد کند. در نتیجه، باده گساری به امری عادی در بین جوانان مسلمان تبدیل شد و هر که از این کار سرباز می زد، او را کهنه پرست و متعصب خطاب می کردند. جوانان مسلمان، دیگر برای ارزش های دینی و اجتماعی خود ارزش قائل نبودند و مسجدها تنها به جایگاه افراد سالخورده مبدل شد و در عوض، عشرت کدهها و مراکز عیش و نوش مملو از این جوانان بود که برای لذت بردن از دختران مسیحی به آنجا می رفتند. خوش گذرانی و تجمل به اندازه ای بالا گرفت که تأمین این خواسته ها با درآمدهای مشروع ممکن نبود. لذا فساد اداری و رشوه و اختلاس رواج یافت و طبقات تولید کننده مانند دهقانان، کارگران و صنعتگران مورد بی توجهی واقع شدند و هر روز فقیرتر و ناراضی تر شدند.[2]
رفته رفته مسلمانان در باتلاق فحشا و فساد، غوطه ور شدند و روحشان با گناه و آلودگی ها عجین گردید و پاکی و صفای خود را از دست دادند. جوانانی که روزگاری برای آموختن اخلاق و تقوا و خودسازی بر یکدیگر پیشی می گرفتند و همواره در پی شهادت طلبی و پیش برد اسلام بودند اکنون همچون بیماران، دوای درد خود را در پارک ها و کلوپ های مستی و فساد و می خوارگی و ابتذال می جستند.[3]
پس از آن، مسیحیان با خیانت برخی از سرداران مسلمان شهر والانس را تصرف کردند و جنایات فجیعی را در این شهر مرتکب شدند. آنها هزاران نفر از مسلمانان را به خاک و خون کشیدند و حتی به تجاوز نوامیس مسلمانان در مقابل چشمان همسران و پدران و مادرانشان پرداختند. تصرف این شهر به قدری سریع صورت گرفت که حکام دیگر شهرها نتوانستند به بسیج نیروهای خود بپردازنده این گونه بود که مسیحیان با توسل به چنین ترفندهای زیرکانه ای توانستند با آلوده ساختن جامعه اسلامی، به تدریج و آهسته شهرهای دیگر اسپانیا را نیز یکی پس از دیگری به تصرف خود درآورند.
پینوشت:
[1]. دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج 5 ، ص 1081
[2]. سید محمد طهطاوی، غرروب آفتاب در آندلس: علل انحطاط حکومت مسلمانان در اسپانیا، تهران، دارالصادقین،1371، ص 16
[3]. سعید طالبی نیا، عبرت های اندلس، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ: دوم / بهار 1381، ص 67
افزودن نظر جدید