از عمامه های خاکی تا عمامه های خونی
پایگاه جامع فرق، ادبان و مذاهب_ سرگذشت عمامه و خون، روایت شهادت و فقاهت و تکفیر و تهدید، حکایت جدیدی نیست. عمامه ای که در گودال خونین به غارت رفت، خوب قصه عروج را می شناسد.
از شیخ فضل الله نوری تا نواب صفوی، از یونس استاد سرایی یا همان میرزا کوچک جنگلی تا سید حسن مدرس، از سید مصطفی خمینی تا سید محمدباقر صدر، از شریف قنوتی تا مصطفی ردانی پور، از مفتح تا مطهری، از بهشتی تا باهنر، از مدنی و دستغیب و اشرفی اصفهانی و صدوقی تا مالامیری و کریمیان و هادی ذوالفقاری، از محمدباقر حکیم تا شیخ نمر، از سید مصطفی موسوی تا شیخ راغب و بیش از ۳۵۰۰ شهید طلبه دفاع مقدس شاهدند که این نهضت مدیون عمامههای در خون نشسته است.
بگذار در مورد عمامه های خونین اهل سنت هم قلمی بزنیم تا وحدت، نمایان تر و ملموس تر شود؛ از مولوی جنگی زهی، ماموستا شیخ الاسلام، ملا عبدالحمید فرقانی، ماموستا برهان عالی، برهان الدین ربانی، مولوی فیض محمد حسین بر به همراه ۱۰۰ روحانی شهید اهل سنت کشور نیز سخن بگوییم. ایشان نیز شاهد این مدعا هستند که برای دشمن تکتف در نماز یا غیرآن مهم نیست، دشمن مخالف عالمان مجاهد است و در این مسیر برای او شیعه و سنی تفاوتی ندارد؛ تیغ تکفیر به شیعه و سنی رحم نمیکند.
افزودن نظر جدید