نقد سندی و دلالتی استدلال بهائیان به حدیث ام هانی در باب زمان تولد امام زمان (عج)

  • 1400/12/26 - 10:52
با توجه به وجود سه روایت با یک مضمون از ام هانی ثقفیه، روایت مورد استناد بهائیان هم قابل حمل بر عقیده شیعه در خصوص زمان تولد حضرت مهدی (علیه السلام) است. حتی اگر تعارضی بین روایات به نظر برسد، در این صورت مرجحات سندی و دلالی، حاکی از سقوط روایت مورد استناد بهائیان خواهد بود.
تاریخ میلاد امام زمان, علی محمد باب, شبهات مهدویت بهائیت

هر چند روایت مورد استناد بهائیان از ام هانی ثقفیه، همچون دو روایت دیگر از او، قابل حمل بر عقیده شیعه در خصوص میلاد امام زمان (عج) است، اما بر فرض انکار بهائیان و اصرار بر تعارض میان سه روایت، روایت مورد استناد بهائیان در تعارض با دو روایت دیگر، به دلیل ضعف سندی و دلالتی ساقط می‌ گردد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان برای اثبات مهدویت علی محمد شیرازی به عنوان امام دوازدهم شیعیان، به روایت ام هانی ثقفیه از امام محمد باقر (علیه السلام) استناد می‌ کنند تا ولادت حضرت حجّت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سال 255 ق و فرزند بلافصل بودن ایشان، از امام حسن عسکری (علیه السلام) را رد کرده و ظهور حضرتش را هم زمان با پیشوای خود نتیجه گیرند. چنان که در استدلال مبلّغین بهائی می‌ خوانیم:

«مقدمتاً عرض مي شود كه ام هانى يك خانم فاضله و عالمه‌ اى بوده است كه بسيار به حضرت باقر ارادت داشته و سوالات خود را نزد ايشان می برده است. او در قرآن می خواند: «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ [تکویر 16-15]؛ قسم به ستاره وقتى تاريك می شود و از نو می آيد!» البته سؤال او اين بوده كه اگر مقصود ستاره امامت باشد كه خيلى نا اميد كننده است كه تاريك شود!؟ حضرت باقر می فرمايند توجه به اين بكن كه از نو می آيد يعنى در آخر زمان متولد می شود! البته اين انفصام و قطع  امامت را نشان می دهد قبل از امام دوازدهم. امام قبل از امام دوازدهم كه انفصام صورت می گيرد كدام امام است!؟ امام يازدهم! حال تا اینجا  آنچه مسلم و مستند است اینست که امام مجعول و مجهول معرفی شده به امت اسلام و شیعه امامی قلابی و فاقد ارزش باور انتظار و دروغی جعل شده توسط آخوند نواب اربعه بوده است.»[1]

اما در پاسخ به این شبهه مبلّغین بهائی و بیان مفهوم صحیح روایت أم هانی، می‌ گوییم:

پاسخ اول: بررسی متنی حدیث ام هانی:

در کل مجامع روایی شیعه تنها سه روایت از أم هانی نقل شده که همگی دارای مضامین مشترک و در تبیین آیات ۱۵ و ۱۶ سوره تکویر می‌ باشند. لذا با در کنار قرار دادن با دو روایت دیگرِ أم هانی، ادعای بهائیان را مورد بررسی قرار خواهیم داد:

روایت اول: امام باقر (علیه السلام) در جواب سؤال اُم هانی (از آیات 15 و 16 سوره تکویر) می‌ فرمایند: «الخنّس إِمام یخنس فی زمانه عند انقطاعٍ من علمه عند الناس سنه ستّین و مائتینِ ثمّ یبدو کالشهاب الواقد فی ظلمهِ اللّیلِ فإِن أدرکت ذلک قرّت عینک [2]؛ خنس (ستارگان غروب‏ کننده) امامى است که در زمان خود هنگامى که مردم از او خبر ندارند در سال۲۶۰ غائب می‌ شود، سپس مانند شعله درخشان در شب تار ظاهر می‌‏ شود، اگر آن زمان رادرک کنى چشمت روشن شود».

روایت دوم: امام باقر (علیه السلام) در جواب سؤال اُم هانی (از آیات 15 و 16 سوره تکویر) می‌ فرمایند: «إِمام یخنس سنه ستّین و مائتینِ ثمّ یظهر کالشّهابِ یتوقّد فی اللّیلهِ الظّلماء فإِن أدرکت زمانه قرّت عینک [3]؛ آن امامى است که در سال ۲۶۰ غایب شود؛ سپس مانند شعله‌ اى در شب تاریک فروزان شود، اگر زمان او را درک کنى چشمت روشن شود».

روایت سوم (مورد استناد بهائیان): امام باقر (علیه السلام) در جواب سؤال اُم هانی (از آیات 15 و 16 سوره تکویر) می‌ فرمایند: «هذا مولود فی آخرِ الزّمانِ هو المهدیّ من هذه العتره تکون له حیره و غیبه یضلّ فیها أقوام و یهتدی فیها أقوام فیا طوبى لک إِن أدرکتیه و یا طوبى لمن أدرکه [4]؛ این مولودى است در آخرالزمان. اوست مهدى از این خاندان. براى او یک حیرت و غیبتى باشد که مردمى در آن گمراه شوند و مردمى هدایت یابند. خوشا به حال تو اگر او را دریابى و خوشا به حال کسی که او را دریابد!»

همان گونه که ملاحظه شد در روایت اول و دوم به غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در سال 260 ق و ظهور ایشان پس از گذر زمانی و در روایت سوم (مورد استناد بهائیان) به اصل غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) تصریح شده است. این در حالیست که مدعی مهدویت بهائیان علی محمد شیرازی، در سال 1235 ق متولد و در سال 1266 ق، به هلاکت رسید و دارای غیبتی نبوده است.

پاسخ دوم: بررسی سندی حدیث اُم هانی:

به لحاظ اعتبار سندی، هر سه روایت فوق دارای ضعف هستند. روایت اول و دوم با این‌که در بسیاری از منابع روایی شیعه به طرق مختلف نقل شده؛ اما برخی از راویان آن مجهول اند. روایت سوم هم که مورد استناد بهائیان قرار گرفته، تنها دارای یک طریق سندی (کمال الدین) است و به مراتب دارای ضعف بیشتری است.

بهائیان در حالی مدعی فضل و علم اُم هانی ثقفیه به عنوان راوی هر سه روایت شدند که وی، مجهول بوده و غیر از این سه روایت، هیچ حدیثی از او نقل نشده و در کتاب‌های رجالی نامی از او برده نشده است.[5] برخی دیگر از راویانی که در این احادیث وجود دارند (نظیر: «اسید بن ثعلبه»، «حسن بن الربیع»، «ابو علی کابلی»، «خلیل بن عمرو»، «نصر بن سندی» و «علی بن الحسین الفزاری») نیز یا مجهول اند یا ضعیف هستند، یا شرح حالی از آن‌ها موجود نیست و یا تنها به نقل همین روایت پرداخته‌اند.[6]

پاسخ سوم: شرح دلالت حدیث ام هانی و فرض تعارض سه روایت:

هر سه روایت از جهت محتوایی و دلالت مشکلی ندارند. چنان که روایت اول و دوم در کمال قوت با قرآن، سنت و عقل و سایر معیار‌های سنجش روایات، هیچ تنافر و تنافی ندارند و روایت سوم هم با توجه به معنای آخرالزمان در روایات و قرائن این حدیث؛ بر حضرت حجت ابن الحسن (علیه السلام) کاملاً منطبق است.

حتی در صورتی که بپذیریم میان روایت اول و دوم با روایت سوم (در صورتی که حضرت مهدی علیه السلام، تولد یافته در آخرالزمان معنا شود) تعارض وجود دارد، چند راه برای حلّ تعارض روایات اول و دوم با سومی وجود دارد:

حل تعارض اول: الف: در مقاله‌ ای دیگر اثبات کردیم که آخرالزمان در روایت سوم، بر زمان ولادت حضرت حجت ابن الحسن (علیه السلام) قابل تطبیق خواهد بود. ب: واژه‌ آخرالزمان در روایت سوم، به واسطه‌ دو روایت اول (به خاطر صراحت در زمان غیبت که همان سال 260 ق باشد)، تفسیر شود. ج: نشانه‌هایی در متن روایت سوم وجود دارد (از جمله ستاره‌های پنهان شونده و وجود غیبت برای حضرت) که قابل تطبیق بر علی محمد شیرازی نیست.

حل تعارض دوم: بر فرض اینکه باز هم قائل به وجود تعارض میان روایت اول و دوم با سومی باشیم و بخواهیم یکی را برگزینیم، ناچار به مرجحات روایی مراجعه می‌ کنیم؛ مرجحاتی که عبارتند از: 

الف: مرجح سندی: مجموع دو روایت اول از هفت طریق روایت شده‌ اند: (روایت اول سه طریق: کافی، تأویل الآیات، هدایه الکبری و روایت دوم چهار طریق: کافی، کمال الدین، غیبه طوسی و غیبه نعمانی) است؛ اما روایت سوم، تنها دارای یک طریق (کمال الدین) است و چنان‌ که اشاره شد، برخی از راویان این روایت غیر از این روایت، در سلسله سند هیچ روایتی واقع نشده‌ اند.

ب: اعتماد قدما: روایت اول و دوم در بیش از ده منبع از منابع شیعی وارد شده‌ اند؛ اما روایت سوم از کتاب‌ های قدما تنها در کمال الدین ذکر شده و شیخ صدوق مؤلف آن، به ضعف روایت تصریح دارد. اما دو روایت اول و دوم در کتاب‌های شیخ طوسی، شیخ کلینی و شیخ صدوق و نعمانی وارد شده‌ اند. بنابراین، اعتماد قدما دلیل بر ترجیح آن دو است.

ج: مرجّح دلالتی: روایت اول و دوم، با سایر روایات و اعتقاد شیعه مطابق است؛ اما روایت سوم با انبوهی از روایات که حاکی از ولادت امام زمان (علیه السلام) در سال ۲۵۵ ق و با اصل اعتقادی شیعه مبنی بر ولادت و غیبت آن حضرت هست، تعارض داشته و طبعاً چنین روایت ضعیفی توان مقابله با آن را ندارد.

د: مرجّح مخالفت با اهل تسنن: روایت سوم، مطابق نظر اهل تسنن در ولادت موعود در آخرالزمان است؛ اما روایت اول و دوم، خلاف آن است و ترجیح با روایتی است که با نظر اهل تسنن مخالف باشد.

حل تعارض سوم: بسیار بعید است أم هانی، سه مرتبه به محضر امام باقر (علیه السلام) مشرف شده و هربار یک سؤال را بپرسد و جواب مختلف بشنود. لذا با توجه به اینکه غیر از این سه حدیث، حدیث دیگری از ام هانی وارد نشده؛ ایشان قطعاً مکرر خدمت امام باقر (علیه السلام) نرسیده و سؤال نکرده؛ بلکه در اصل، این سه روایت، یک روایت است که به سه شیوه نقل شده است. از این‌رو با توجه به ضعف سندی و محتوایی روایت سوم و مشترک بودن مضمون هر سه روایت، به این نتیجه می‌رسیم که روایت سوم می‌تواند به روایت دوم بازگشت کند. چرا که روایت دوم بیش‌ ترین اشتراک را بین سه روایت دارد و از لحاظ سندی دارای مجهولین کمتری است؛ آن را انتخاب کرده واختلاف نقل سایر روایات را در حاشیه می‌آوریم.

نتیجه: با توجه به وجود سه روایت با یک مضمون از ام هانی ثقفیه، روایت مورد استناد بهائیان هم قابل حمل بر عقیده شیعه در خصوص زمان تولد حضرت مهدی (علیه السلام) است. حتی اگر تعارضی بین روایات به نظر برسد، با در نظر داشتن دو روایت دیگر از أم هانی که همگی دارای یک مضمون و مفسر روایت مورد استناد بهائیان هستند؛ این تعارض رد و ادعای بهائیان باطل خواهد شد. در صورت اصرار بهائیان بر دلالت روایت سوم بر ولادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در زمان اخیر، بین این روایت و دو روایت دیگر تعارض است که در این صورت مرجحات سندی و دلالی، حاکی از سقوط روایت مورد استناد بهائیان خواهد بود.

پی‌نوشت:
[1]. به نقل از کانال‌های تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. این روایت در منابع روایی زیر روایت شده است: (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1407 ق، چاپ اول، ج ۱، ۳۴۱: ح۲۳؛ على بن حسین ابن بابویه، الامامه و التبصره من الحیره، قم: مدرسه الإمام المهدى، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق ص ۱۱۹؛ محمد بن الحسن طوسی، کتاب الغیبه للحجه، قم: دارالمعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ ق چاپ اول، ص ۱۵۹؛ محمد بن على ابن بابویه، کمال الدین وتمام النعمه، تهران: اسلامیه، مصحح علی اکبر غفاری، ۱۳۹۵ ق، چاپ دوم، ج ۱، ص ۳۲۴، ح ۱؛ ابن ابی زینب محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، تهران: صدوق، ۱۳۹۷ ق ص ۱۵۰، ح ۷ و: ص ۱۴۹، ح ۶؛ محسن فیض کاشانى، الوافی، اصفهان: کتابخانه الامام امیر المومنین، ۱۴۱۶ ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۱۸؛ محمد مشهدی، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق: حسین درگاهی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، 1368 ش، ج ۱۴، ص ۱۵۳؛ محمد باقر مجلسی، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول‏، رسولی محلاتی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۴ ق، چاپ دوم، ج ۴، ص ۵۶؛ سید هاشم بن سلیمان بحرانى، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، قم: قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه، 1374، چاپ اول، ج ۵، ص ۵۹۵، ش۱۱۴۲۳ و ش۱۱۴۲۵؛ عبد على بن جمعه عروسى حویزى، تفسیر نور الثقلین، مصحح: هاشم رسولی محلاتی، قم: اسماعیلیان، ۱۴۱۵ ق، چاپ چهارم، ج ۵، ص ۵۱۷، ح۲۰؛ بهاء الدین نیلى نجفى، منتخب الأنوار المضیئه فی ذکر القائم الحجّه‏، قم: مطبعه الخیام، ۱۳۶۰، ص۲۰؛ على یزدى حایرى، ‏إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، مصحح علی عاشور، بیروت: مؤسسه الاعلمی، ۱۴۲۲ ق، چاپ اول، ج۱: ۹۹ و ۴۲۹ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار‏، رسولی محلاتی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۴ ق، چاپ دوم، ج ۵۱، ص ۵۱، ح ۲۶ و ص ۱۳۷، ح ۶.
[3]. این روایت در منابع روایی زیر روایت شده است: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1407 ق، چاپ اول، ج۱: ۳۴۱، ح۲۲ ؛ تفسیر نور الثقلین، ج۵: ۵۱۷، ح۱۹؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۱۴: ۱۵۳ و ۱۵۵؛ الوافی، ج۲: ۴۱۷ ؛ تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵: ۵۹۵، ش۱۱۴۲۴و: ۵۹۶، ش۱۱۴۲۷؛ مرآه العقول،  ج۴: ۵۵؛ اثبات الهداه، ج۵:ص ۵۸، ح۳۲ و ۱۹۲؛ تفسیر صافی، ج۵:ص ۲۹۲ ؛ تأویل الایات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره:ص ۷۴۴؛ بحار الانوار، ج۲۴: ص۷۸، ح۱۸؛الهدایه الکبری:ص ۳۶۲ و اثبات الوصیه للامام علی بن ابیطالب: ص۲۶۵٫
[4]. این روایت در کتاب‌های زیرهمگی به نقل از کمال الدین آمده است: (تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۱۴:ص ۱۵۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج۵:ص ۵۱۷؛ اثبات الهداه، ج۵:ص ۸۴  و بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۳۷: ح۴٫
[5]. خوئی،۱۴۰۳، ج۲۳:ص ۱۸۱.
[6]. خوئی،۱۴۰۳، ج۳: ص ۲۱۲؛ خوئی، ۱۴۰۳، ج۴: ص ۳۲۹؛ بحرانی، ۱۳۷۸: ۴۷۰؛ مفید، ۱۴۱۳:ص ۶۶؛ شیخ صدوق، «کمال الدین»،ص۳۳۰٫.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.