پلورالیسم دینی شاخصه مشترک عرفان های کاذب
پلورالیسم و کثرت گرایی دینی هرگز حقانیت همه مکاتب فکری را اثبات نمی کند. آیاتى از قرآن با مبناى شکاکیت و نسبیت گرایى و عدم امکان دستیابى به حقیقت که از مبانى و پیش فرض هاى پلورالیسم دینى است، در تضاد و تقابل بوده و نشان مى دهد که از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت در دین، مورد پذیرش نبوده و رسیدن به «حقیقت» امکان پذیر است.
برخی از این آیات عبارتند از:
آیاتى که ادله پیامبران را روشن و آشکار و تردید شکاکان را بدون دلیل موجه معرفى مى کند. براى مثال در رابطه با آشکار بودن حقیقت اسلام مى فرماید: «لا إِکْراهَ فِى الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ[بقره/256]، هیچ اکراهى در دین نیست؛ به درستى که راه هدایت از گمراهى، روشن گردید». همچنین برخی دیگر از آیاتى که امر به تبعیت از علم و یقین کرده و به نهى از پیروى ظن و گمان اشاره دارد.
عدم پذیرفته شدن دینی غیر از اسلام
این آیات با صراحت، اسلام را تنها دین حق و صراط مستقیم معرفى مى کند و پیروی از دیگر ادیان را باطل دانسته و به پیروى از اسلام دعوت مى کند:
«وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ[آل عمران/85]؛ و هر کس جز اسلام، دینى [دیگر] جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است.» البته اسلام همه پیامبران الهى را راهبر به سوى «حقیقت» دانسته و دین همه را اسلام مى داند. بنابراین پیروى از پیامبران خدا، در عصر رسالتشان، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمى مرتبت، پیروى از آیین حضرت محمد(ص) است.
اعتقاد به پلوراليسم دینی، پیامدهای ناگواری در پی دارد که به عنوان نمونه به دو مورد مهم اشاره میشود:
الف) غیر ضروری بودن ارسال پيامبران و نزول کتب آسمانی از جانب خداوند و زیر سوال رفتن «مراحل کمال انسان» نسبت به سطح آگاهی و تمدن بشری با بعثت انبیاء الهی.[1]
ب) پايين آمدن مرتبه «وحی و دين» تا حد تجربه شخصی پيامبران كه با تجربه شخصی انسانهای ديگر نيز میتواند كاملتر گردد.[2]
پینوشت:
[1]. آموزش عقايد، مصباح یزدی، ج 2، نشر موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ص 105 ـ102.
[2]. اسلام و كثرتگرایی دين، محمد لگنهاوزن، ترجمه نرجس جوان دل، نشر طه، ص 80.
افزودن نظر جدید