باور یهود به معاد از نگاه قرآن کریم
بنى اسرائيل به مساله معاد اعتقاد داشتند اما ایمان صحیح و ثابت به آن نداشتند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ﻗﺮآن کریم درباره سخنان حضرت ﻣﻮﺳﯽ(علیهالسلام) ﺑﺎ بنی اسرائیل، به ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﻌﺎد اشاره کرده است(اعراف، 145- 147؛ یونس، 88؛ ﻗﺼﺺ، 37؛ ﻏﺎﻓﺮ، 32).
به عنوان نمونه ﺧﺪاوند در اﻧﺘﻘﺎد از ﻗﻮم حضرت ﻣﻮﺳﯽ(علیهالسلام) ﺑﻪ رﺳﻮل اکرم(ص) می فرماید: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ. وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ(اعراف، 145- 147)؛(سرکشی های بنی اسرائیل) به خاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند و از آن غافل بودند. وكسانى كه آيات ما و لقاى رستاخيز را تكذيب كنند، اعمالشان نابود مى گردد». آیه بیانگر آن است که کیفر آن دسته از بنی اسرائیل که آیات خدا و رستاخیر را نپذیرفتند و از دستورات حضرت موسی(علیهالسلام) پیروی نکردند، حبط و نابودی اعمالشان است.[1]
ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﯽ از آﯾﺎت ﻗﺮآن نسبت به این مسأله با ابهام روبرو است: «ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُون(اﻧﻌﺎم، 154)؛ سپس به موسى كتاب داديم، (نعمت خود را) بر آنها كه نيكوكار بودند تكميل كرديم و همه چيز را (كه مورد نيازشان بود در آن) روشن ساختيم، كتابى كه مايه هدايت و رحمت بود، تا به لقاى پروردگارشان (به روز رستاخيز) ايمان بياورند.»
بر اساس این آﯾﻪ ﯾﮑﯽ از حکمت های نزول ﮐﺘﺎب آﺳﻤﺎﻧﯽ ﺑﺮ حضرت ﻣﻮﺳﯽ(ﻋﻠﯿﻪاﻟﺴﻼم) ایمان آوردن بنی اسرائیل ﺑﻪ آﺧﺮت است. برخی از مفسران بر این نظرند که طبق اﯾﻦ آیه ﻗﻮم بنی اسرائیل ﺑﻪ ﻣﻌﺎد اﻋﺘﻘﺎدی ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﻧﺪ.[2]
در تبیین آیه شریفه فوق ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺗﻔﺎوت ﻣﯿﺎن اﻋﺘﻘﺎد و اﯾﻤﺎن اﺷﺎره ﻧﻤﻮد؛ زیرا ممکن است اﻧﺴﺎن از ﻣﻄﻠﺒﯽ آگاه و به آن ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﻫﻨﻮز ﺑﻪ آن اﯾﻤﺎن کامل ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮده ﺑﺎﺷﺪ. درﺟﻪ اﯾﻤﺎن ﺑﺎﻻﺗﺮ از اﻋﺘﻘﺎد اﺳﺖ و در آن ﻋﻼوه ﺑﺮ آﮔﺎﻫﯽ ﻧﻮﻋﯽ ﮔﺮاﯾﺶ ﻧﯿﺰ وﺟﻮد دارد.
برای نمونه، شيطان خدا را مى شناخت و از آن آگاه بود، به نبوت پیامبران الهی اعتقاد داشت، به وجود قيامت اعتقاد داشت ولى در عين حال كافر بود؛ زيرا مؤمن نبود. ايمان، مسئله اى مبتنى بر «آگاهىِ همراه با گرايش» است. ايمان به خدا يعنى آگاهى مقرون به گرايش و تسليم در پيشگاه حق. تنها دواى درد بشر امروزی، خداآگاهى مقرون به گرايش و تسليم و خضوع در مقابل حق است.[3]
در ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻔﺎﺳﯿﺮ با اشاره به همین مطلب، در ﺷﺮح «لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُون»، تعابیر «ﯾﻮﻣﻨﻮن ﺑﻪ اﯾﻤﺎﻧﺎً ﺻﺤﯿﺤﺎً»[4] ﯾﺎ «اﻻﯾﻤﺎن اﻟﻌِﻠﻤﯽ او اﻟﻌَﯿﺎﻧﯽ»[5] آﻣﺪه اﺳﺖ.
ﺑﻨﺎ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﻨﯽ اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ در ﺳﺮای دﯾﮕﺮ و ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻋﺬاب و ﯾﺎ ﺛﻮاب اﻟﻬﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮده اﻧﺪ، اﻣﺎ اﯾﻦ اﻋﺘﻘﺎد در وﺟﻮد آﻧﺎن ﺑﻪ آن اﻧﺪازه راﺳﺦ ﻧﺒﻮده، ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻣﺎﻧﻊ آﻧﺎن از اﻧﺠﺎم ﻣﺤﺮﻣﺎت اﻟﻬﯽ ﺷﻮد.
پی نوشت:
[1]. ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج 6، ص 367- 368
[2]. سيد محمد حسين طباطبايى، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، ج 7، ص 527؛ محمد صادقى تهرانى، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن، چاپ دوم، قم: انتشارات فرهنگ اسلامى، 1365 ش، ج 10، ص 344
[3]. ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻣﻄﻬﺮی، ﻓﻠﺴﻔﻪ اﺧﻼق، مجموعه آثار، ﺗﻬﺮان: ﺻﺪرا، ج 22، ص 463- 465
[4]. ایمان صحیح و ثابت. اﺣﻤﺪ اﺑﻦ ﻋﺠﯿﺒﻪ، اﻟﺒﺤﺮ اﻟﻤﺪﯾﺪ ﻓﯽ ﺗﻔﺴﯿﺮ اﻟﻘﺮآن اﻟﻤﺠﯿﺪ، ﻗﺎﻫﺮه: دﮐﺘﺮ ﺣﺴﻦ ﻋﺒﺎس زﮐﯽ، 1419، ج 2، ص 188
[5]. ایمان یقینی و شهودی(حضوری). محمد ابن عربى، تفسير ابن عربى، بيروت: دار احياء التراث العربي، 1422 ق، ج 1، ص 222
افزودن نظر جدید