تاریخچه آموزه معاد در یهود
تأثیر پذیری یهود از زرتشت در آموزه معاد صحیح نیست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﯾﻬﻮدﯾﺎن ﺑﺮ ﺧﻼف مسیحیان و ﻣﺴﻠﻤانان ﺗﺎ ﭘﯿﺶ از آزادیشان از اﺳﺎرت ﺑﺎﺑﻞ[1] اﻋﺘﻘﺎد صریح ﺑﻪ آﺧﺮت و روز ﺟﺰا ﻧﺪاشتند و پاداش و کیفر اﻋﻤﺎل شان را ﺑﯿﺸﺘﺮ در اﯾﻦ ﺟﻬﺎن ﻣﯽ دانستند.
از نگاه این محققان، اﻋﺘﻘﺎد یهود ﺑﻪ رﺳﺘﺎﺧﯿﺮ، اﻋﺘﻘﺎدی ﻗﺪیمی و اصیل ﻧﯿﺴﺖ بلکه در دوره اﺳﺎرت ﺑﺎبلی و ارﺗﺒﺎط آنان ﺑﺎ اﯾﺮاﻧﯿﺎن زرﺗﺸﺘﯽ، اﺻﻮل ﻣﻌﺎد و ﻗﯿﺎﻣﺖ، ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺑﺮزخ، ﺣﺴﺎب و ﻣﯿﺰان، ﭘﻞ ﺻﺮاط و ﺑﻬﺸﺖ و دوزخ از ﻣﻌﺘﻘﺪات آنان وارد آﺋﯿﻦ ﯾﻬﻮد ﮔﺮدﯾﺪ.[2]
این محققان برای دیدگاه خویش اینگونه استدلال می کنند که در اﺳﻔﺎر ﭘﻨﺠﮕﺎﻧﻪ هیچ سخنی از رﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﻣﺮدﮔﺎن ﻧﯿﺎﻣﺪه اﺳﺖ و اﯾﻦ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻌﺪ ﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ اﻧﺒﯿﺎی بعدی ﺑﻪ اﯾﻦ آیین اﻓﺰوده ﮔﺮدﯾﺪه اﺳﺖ. ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ و اوﻟﯿﻦ منبع ﺗﺸﺮﯾﺢ آموزه ﻣﻌﺎد در ﻣﻨﺎﺑﻊ ﯾﻬﻮدی، ﮐﺘﺎب ﺗﻠﻤﻮد است که ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﻔﺼﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﻣﻌﺎد و ﺟﺰو اﺻﻮل دﯾﻦ بودن آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ است.
اما اﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ به دلایلی که در ذیل می آید، اﻧﺪﯾﺸﻪ ای نادرست اﺳﺖ.
1. از ﻧﮕﺎه ﻗﺮآن کریم اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ ﻣﻌﺎد در آﺋﯿﻦ ﺣﻀﺮت ﻣﻮﺳﯽ(علیهالسلام) ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮان اﻟﻬﯽ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. در ﺧﻄﺎﺑﺎت ﺧﺪا ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ حضرت ﻣﻮﺳﯽ(علیهالسلام) و ﯾﺎ ﻣﺬاﮐﺮات ایشان ﺑﺎ مردم مصر، ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﻌﺎد مطرح شده است. این امر بیانگر توجه ﺑﻪ ﻣﻌﺎد از جانب خداوند در ﺷﺮﯾﻌﺖ این پیامبر الهی است.
درباره ﭘﺎﺳﺦ حضرت ﻣﻮﺳﯽ(علیهالسلام) به ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ادعا کردند ﻣﻌﺠﺰه ﻫﺎی او ﺳﺤﺮ است، قرآن چنین فرموده است: «وَ قالَ مُوسى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّار(ﻗﺼﺺ، 37)؛ ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺮوردﮔﺎرم داﻧﺎﺗﺮ اﺳﺖ ﺑﻪ آن ﮐﺴﯽ که از ﺟﺎﻧﺐ او ﻫﺪاﯾﺖ آورده اﺳﺖ و ﺑﻪ آن ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪه در آﺧﺮت ﺑﺮای اوﺳﺖ.»
ﻓﺮﻋﻮن از ﻗﻮم ﺧﻮد درﺧﻮاﺳﺖ ﻧﻤﻮد به او اﺟﺎزه دﻫﻨﺪ تا ﻣﻮﺳﯽ را ﺑﮑﺸﺪ؛ زﯾﺮا از آن ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ ﮐﻪ دﯾﻦ ﻗﻮم او را دﮔﺮﮔﻮن ﺳﺎزد، حضرت ﻣﻮﺳﯽ(علیهالسلام) در ﭘﺎﺳﺦ او ﭼﻨﯿﻦ فرمود: «إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِساب(ﻏﺎﻓﺮ، 32)؛ ﻣﻦ ﺑﻪ ﭘﺮوردﮔﺎرم و ﭘﺮوردﮔﺎر ﺷﻤﺎ ﭘﻨﺎه ﻣﯽ ﺑﺮم از ﺷﺮ ﻫﺮ ﻣﺘﮑﺒﺮی ﮐﻪ ﺑﻪ روز ﺣﺴﺎب ﺑﺎور ﻧﺪارد.»
ﻣﺆﻣﻦ آل ﻓﺮﻋﻮن ﮐﻪ در ﺑﺎﻃﻦ ﺑﻪ ﻧﺒﻮت حضرت ﻣﻮﺳﯽ(علیهالسلام) اﯾﻤﺎن داﺷﺖ، در ﺗﺬﮐﺮات ﺧﻮد ﺑﻪ ﻗﻮم ﺧﻮﯾﺶ مسأله ﺧﻮف از ﻣﻌﺎد را ﺑا ﻋﺒﺎرات ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: «وَ يا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّناد(ﻏﺎﻓﺮ، 32)؛ ای ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﻢ ﺑﺮای ﺷﻤﺎ از روزی ﮐﻪ ﻧﺪای ﺳﺘﻤﮕﺮان ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ.» «يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِی دارُ الْقَرارِ(غافر، 39)؛ اى قوم من! به اين دنيا دل نبنديد كه اين زندگى دنيا متاع زودگذر، آخرت سراى هميشگى و ابدى است.»
اﯾﻦ آﯾﺎت بیانگر آن اﺳﺖ ﮐﻪ آموزه ﻣﻌﺎد در آﺋﯿﻦ یهود و ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﻣﺼﺮ ﻋﻘﯿﺪهی ﻣﺴﻠّﻤﯽ ﺑﻮد و اﯾﻦ پیامبر اﻟﻬﯽ از آن ﺑﺮای اﻧﺬار مردم ﺑﻬﺮه ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ.
2. ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺗﺎرﯾﺨﯽ، ﺗﻮرات اصلی در ﺣﻤﻠﻪ ﺑﺨﺖ اﻟﻨَﺼِّﺮ از ﺑﯿﻦ رﻓﺘﻪ، ﺳﭙﺲ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺰرﮔﺎن ﯾﻬﻮد ﺑﺎزﻧﻮﯾﺴﯽ شده است. از این رو برخی معتقدند در ﺑﺎزﻧﻮﯾﺴﯽ آن، اﯾﻦ آموزه ﺑﻪ ﻓﺮاﻣﻮﺷﯽ ﺳﭙﺮده ﺷﺪه اﺳﺖ. شاهد این مطلب ﺳﺎﻣﺮﯾﺎن از ﻓﺮﻗﻪ ﻫﺎی ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ آیین یهود هستند که ﻣﻌﺘﻘﺪ بودند اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻣﻌﺎد در ﺗﻮرات وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ اﻣﺎ دﺳﺘﺨﻮش ﺗﺤﺮﯾﻒ ﮔﺮدﯾﺪه اﺳﺖ.[3]
پی نوشت:
[1]. در 586ق.م. با حملة نَبوکد نَصِّر، پادشاه بابِل به اورشلیم، معبد بزرگ تخریب شد. یهودیان استقلال سیاسی را از دست داده، به تبعید و اسارت رفتند(اسارت بابلی). ولی با فتح بابل در سال 538ق.م به دست کوروش هخامنشی، یهودیان با اجازه وی به سرزمین خود بازگشتند.
[2]. ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻮاد ﺑﻼﻏﯽ ﻧﺠﻔﯽ، اﻟﻬﺪی اﻟﯽ دﯾﻦ اﻟﻤﺼﻄﻔﯽ، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺳﯿﺪ اﺣﻤﺪ ﺻﻔﺎﯾﯽ، ﺗﻬﺮان: آﻓﺎق، 1360، ج 2، ص 256؛ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻮاد ﻣﺸﮑﻮر، ﺧﻼﺻﻪ ادﯾﺎن در ﺗﺎرﯾﺦ دﯾﻦ ﻫﺎی ﺑﺰرگ، اﻧﺘﺸﺎرات ﺷﺮق، ص 134 و 142
[3]. ﺣﺴﻦ اﻟﺒﺎش، اﻟﻘﺮآن و اﻟﺘﻮراة اﯾﻦ ﯾﺘﻔﻘﺎن و اﯾﻦ ﯾﺨﺘﻠﻔﺎن، ﺑﯿﺮوت: داراﻟﻘﺘﯿﺒﻪ، 1420، ص 252
افزودن نظر جدید