معجزه بهائیت چیست؟

  • 1400/07/28 - 20:53
پیامبران الهی هرکدام به اقتضای زمانه و درخواست مردم و اتمام حجّت بر انسان‌ها معجزاتی ارائه داده‌اند. این در حالیست که پیشوایان بهائی به دلیل عدم اتصال به منبع وحی، به انکار حجیّت معجزه و معجزات پیامبران روی آورده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبران الهی هرکدام به اقتضای زمانه و درخواست مردم و اتمام حجّت بر انسان‌ها معجزاتی ارائه داده‌اند. معجزاتی که نه با هدف سرگرمی مردم، بلکه با هدف از بین بردن تردیدها صورت گرفته‌اند. چرا که مردم چون مدعی پیامبری و ارتباط با عالم غیب را مانند خود یک بشر می‌دانند، لذا شخص مدعی ارتباط با خارق العاده، باید قادر به انجام خارق العاده نیز باشد و شاهدی از جنس معجزه به ایشان ارائه دهد. همچنان که در قرآن کریم می‌خوانیم:

«... أَنْتُمْ إِلا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ.[ابرهیم/10] ما شما (پیامبران) را مثل خود بشری بیشتر نمی‌دانیم که می‌خواهید ما را از آن‌چه پدران ما می‌پرستیدند، منع کنید، پس (اگر به راستی پیامبر هستید) برای ما حجت و معجزه‌ای آشکار بیاورید».

اما پیشوایان فرقه‌ی بهائی به دلیل ساختگی بودن مسلک‌شان و عدم ارتباط با منبع وحی، همواره به درخواست‌های مردم برای انجام معجزه پاسخ منفی می‌دانند. لذا خود و پیروانشان بر آن شدند که در وهله‌ی اول، حجیّت معجزه را منکر شده و در مرحله‌ی بعد به انکار معجزات پیامبران بپردازند. همچنان که در یکی از این توجیهات، مبلّغان بهائی در پاسخ به اینکه «معجزه بهائیت چیست؟»، ضمن پذیرش قدرت پروردگار به انجام هرکاری، دلیل عدم وقوع معجزات را چند چیز برشمردند که به اختصار بیان می‌کنیم:

یکم: خداوند دوست دارد کارهای جهان مادی به صورت مادی پیش رود.

دوم: معجزات فقط برای حاضرین حجّت است.

سوم: حتی برخی حاضرینِ زمانِ معجزه نیز آن را انکار می‌کردند.

چهارم: برای عده‌ای هرچه معجزه هم بیاوری باز هم از پذیرش حق امتناع می‌ورزند.

پنجم: حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) از پذیرش درخواست معجزه امتناع می‌ورزیدند.

ششم: پروردگار حق امتحان مردم را دارد نه مردم با معجزه خداوند را امتحان کنند.[1]

اما در پاسخ به توجیهات مبلّغان بهائی می‌گوییم:

یکم: این مبنا همیشگی نیست؛ چرا که نزول عذاب آسمانی بر برخی اقوام گذشته نظیر (قوم لوط و قوم نوح) از طریق اسباب غیرعادی صورت گرفته است. یا آنجا که معجزات گوناگونی به وسیله‌ی اسباب غیرعادی برای پیامبران الهی نقل شده است.

دوم: برای اطمینان آیندگان و منحصر نبودن حجیت معجزه برای حاضرین، دو راه وجود دارد: یک: تصدیق معجزات پیامبر گذشته توسط پیامبر بعدی؛ همچنان قرآن کریم برخی از معجزات انبیای گذشته را متذکر می‌شود.[2] دو: خبری که به صورت تواتر به دست آیندگان می‌رسد و معجزات پیامبر گذشته را برای آنان نیز حجت می‌سازد.

سوم: انکار معجزه توسط برخی حاضرین نمی‌تواند راه شناخت را برای تصدیق دیگر حاضرین و غایبن مسدود سازد.

چهارم: انجام معجزات برای اتمام حجّت بر بندگان مردد می‌باشد. اینکه برخی معجزه‌ای عقلانی از پیامبر درخواست کنند و پیامبر هم به دلیل امکان لجاجت برخی، به هیچ درخواستی پاسخ مثبت ندهد، دلیلی برای حق طلبان نیز نخواهد داشت.

پنجم: حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) درخواست‌های معجزه‌ای را رد می‌کردند که از روح حقیقت جوئى سرچشمه نمى‌گرفت و یا امکان وقوع آنان نبود. همچنان که برخی از درخواست‌های معجزه‌ی مشرکان زمان پیامبر، مطالبه‌ی تغيير اوضاع تكوين برخلاف آنچه حكمت و مصلحت الهى اقتضاء دارد، بوده است. یا برخی درخواست‌ها صرفاً بهانه‌گيری‌هاى بچگانه بوده و برخی محال عقلی و عادی داشته است.[3]

این در حالیست که جدای از قرآن «معجزه‌ی جاوید ایشان (که خداوند در آن، اِنس و جِن را به تحدی دعوت می‌کند»[3]، معجزاتی نظیر: شق القمر [4]؛ معراج ایشان [5]؛ ردّالشمس [6]؛ جاری شدن آب از بین انگشتان ایشان [7]؛ حرکت درخت به سمت ایشان [8]؛ تسبیح گفتن دانه‌های سنگ در دستان ایشان [9]؛ فرستادن باد سختى در غزوه احزاب [10] و مواردی دیگر برای حضرت‌شان ذکر شده است.

ششم: مردم با درخواست معجزه پروردگار را امتحان نمی‌کنند، بلکه مدعی ارتباط با پروردگار، با انجام معجزه راستی آزمایی می‌شود.

پی‌نوشت:
[1]. به نقل از کانال‌های تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. قرآن کریم، سوره مبارکه آل عمران، آیه 49.
[3]. همچنان در آیات 90 تا 93 سوره‌ی مبارکه اسراء، مشرکان می‌گفتند: به تو ايمان نمى‌آوريم تا اين‌كه كوه‌هاى مكه را بردارى و زمين را مسطح كنى؛ داشتن خانه‌ای از طلا و...) و آمدن خدا به همراه ملائکه بر روی زمین!
[4]. «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ [قمر/1]؛ قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت».
[5]. «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ [اسراء/1]؛ پاك و منزّه است آن كس كه بنده‌اش را در يک شب، از مسجدالحرام به مسجدالأقصى- كه گرداگردش را پربركت ساخته‌ايم- برد، تا برخى از نشانه‌هاى خود را به او ارائه دهيم؛ چرا كه او شنوا و بيناست.».
[6]. ر.ک: مفید، النکت الاعتقادیه، قم: الموتمر العالمی، 1413 ق، ج 1، ص 346.
[7]. ر.ک: بخاری، صحیح بخاری، بیروت: دار ابن کثیر، 1407، چاپ سوم، ج 3، ص 310.
[8]. سیدرضی، نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، خطبه 192(خطبه قاصعه).
[9]. ابن کثیر، معجزات النبی، تحقیق ابراهیم امین احمد، المکتبه التوفیقیه، ص 133.
[10]. «يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ اِذْجائَتْكُمْ جُنُودٌ فَاَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحا وَ جُنُودا لَمْ تَرَوْها... [احزاب/9]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! نعمت خدا را برخود به ياد آوريد آنگاه كه در جنگ احزاب لشكرهايى عظيم به سراغ شما آمدند؛ ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستاديم و لشكريانى كه آنها را نمى‌ديديد و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم)؛ و خداوند هميشه به آنچه انجام مى‌دهيد بيناست».

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.