بصیرت جناب عمار از منظر علمای اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب - بصیرت، میوهی درخت تقوا، و نعمتی است که به راحتی نمیتوان آن را بهدست آورد. چه بسیار انسانهایی که در طول تاریخ، عمر خود را با عبادت پروردگار عالَم سپری کردند، ولی با لحظهای درنگ از اطاعت ولی زمان خود و غافل شدن از یاری رساندن به او، در زمرهی اهل باطل وارد شدند. در حقیقت، استقامت در مقابل فتنهها و شناخت راه حق از باطل، تنها به وسیلهی بصیرت حاصل میشود. بصیرت، ویژگی مهمی است که در کلمات بزرگان دین، به عنوان بینایی قلب معرفی میشود. ترمذی، عالم مشهور اهل سنت، در مورد اهمیت بصیرت به نقل از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مینویسد که حضرت فرمودند: «نابینا کسی نیست که از نظر بینایی کور باشد، بلکه نابینا کسی است که بصیرت ندارد.»[1]
در بین افراد جامعه، گاهی اشخاصی وجود دارند که به عنوان معیار و شاخص شناخت حق از باطل معرفی میشوند؛ بصیرت و معیت با حق، دو فضیلت بینظیری است، که برای جناب عمار، صحابی جلیلالقدر رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در کتب شیعه و اهل سنت معرفی شده است. آنچه که مشخص است در هنگام فتنه و امتحان، حق و باطل به هم آمیخته میشوند و تنها راه تفکیک آنان از یکدیگر، بصیرت است.
حاکم نیشابوری، محدث نام آشنای اهل سنت مینویسد: «ابومسعود انصاری با گروهی بر حذیفه وارد شدند و از فتنهها سؤال پرسیدند. حذیفه در پاسخ گفت: همواره بر مدار قرآن باشید و با آن همراهی کنید و در هنگام فتنهها از ابن سمیه تبعیت کنید؛ زیرا او همواره با کتاب خدا است. از حذیفه پرسیدند: ابن سمیه چه کسی است؟ حذیفه در پاسخ گفت: عمار بن یاسر. از پیامبر خدا شنیدم که به عمار میفرمود: تو از دنیا نمیروی، تا آنکه گروهی نابكار تو را به قتل میرسانند.» ذهبی و حاکم نیشابوری هر دو این روایت را صحیح میدانند.[2]
همچنین بخاری در صحیح خود مینویسد: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از کنار عمار عبور میکردند؛ تا او را دیدند دست بر سر او کشیدند و گرد و خاک را از سر و روی عمار پاک کردند. سپس فرمودند: ای وای از مصیبت عمار؛ گروه نابكار او را میکشند؛ عمار آنان را به سوی بهشت دعوت میکند و آنها عمار را به سوی آتش فرا میخوانند.»[3]
به گواهی مورخین، در هر دو لشکر میدان صفین، اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) حضور داشتند. عدهای در لشکر امیرالمومنین علی (علیهالسلام) و تعدادی نیز فریب خورده و در لشکر معاویه حضور داشتند. هنگامیکه جناب عمار وارد عرصه شد، با معرفی حق و صاحب آن، سبب شد برای همیشه، پرده از ظلم و نفاق طاغوتی همچون معاویه برداشته شود. نکتهی مهمی که در روایات اهل سنت به آن اشاره میشود، ملازم بودن عمار با حق است؛ از سوی دیگر، با تحقیق پیرامون حق در کتب حدیثی اهل سنت به این نتیجه خواهیم رسید که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) وجود مبارک امیرالمومنین علی (علیهالسلام) را همراه دائم حق و حق را جزء لاینفک از سیرهی امیرالمومنین علی (علیهالسلام) معرفی کردهاند.
«ابوثابت تیمی میگوید: خدمت جناب امسلمه مشرف شدم. ایشان را در حالیکه گریان بود و از علی (علیهالسلام) یاد میکرد دیدم. امسلمه به من گفت: از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمود: علی با حق است و حق با علی است و این دو از هم جدا نمیشوند تا در روز قیامت، کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»[4]
نتیجه از احادیث ذکر شده آنکه، بصیرت جناب عمار و مدارحق بودن ایشان، سبب شد تا حق که همان امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) بود، به تمامی مردم معرفی شود و حتی کسانیکه سبب شهادت حضرت عمار گشتند ـ یعنی معاویه و لشکریان شام- تا ابد به عنوان فرقهی باغی (طغیانگر) در عالم شناخته شوند. هر چند جناب عمار هدفش معرفی مقام امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) به تمامی مسلمانان و تأکید بر حق بودن ایشان بود، ولی باید گفت اگر مولا علی (علیهالسلام) از همان لحظات اول بعد از رحلت پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) به حکومت رسیده بودند، هیچگاه مسلمانان به مشکل بیبصیرتی در دین و دنیای خود، گرفتار نمیشدند.
ابنطیفور، عالم مشهور اهل سنت، در کتاب بلاغات النساء، به نقل از صدیقهی طاهره، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مینویسد که ایشان فرمودند: «به خدا سوگند! اگر خلافت را كه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در اختيار على (علیهالسلام) قرار داده بود، از او غصب نمیکردند، ... برکات، از آسمان و زمين بر آنان نازل میشد. ولی خداوند آنها را به گناهی که مرتكب شدند، (عدم پذیرش خلافت) عذاب و بازخواست خواهد کرد.»[5] در پایان باید گفت، بصیرت همانند قطبنمایی است که همواره و برای همهی انسانها راه حق را از باطل، تبیین و مشخص میکند.
پینوشت:
[1]. أبوعبدالله ترمذی، نوادر الأصول، محقق: عبدالرحمن عميرة، دارالجيل - بيروت، ج1، ص211. « قَالَ رَسُول الله (ص): لَيْسَ الْأَعْمَى ... من تعمى بصيرته» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. حاكم نيشابوری، المستدرك على الصحيحين، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، دارالكتب العلمية - بيروت، چاپ اول، 1411، ج3، ص442. «عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ، قَالَ: دَخَلْنَا مَعَ أَبِي مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِيِّ ... تَكُونُ آخِرَ رِزْقِكَ مِنَ الدُّنْيَا. هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَالٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. بخاری، صحيح البخاری، محقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422هـ، ج4، ص21. «أَنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ، فَمَرَّ بِهِ النَّبِيُّ (ص)... وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. خطيب بغدادی، تاريخ مدينة السلام، محقق: بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامی - بيروت، چاپ اول، 1422 هـ، ج16، ص470. «عَن أبیثابت التيمی، قال: دخلتُ على أم سلمة ... علي الحوض يوم القيامة.»
[5]. ابن طيفور، بلاغات النساء، تصحیح وشرح: أحمد الألفی، مطبعة مدرسة والدة عباس الأول - قاهره، 1326 هـ، ص23. «ويالله لو تكافئوا على ... وسيأخذهم الله بما كانوا يكسبون.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید