عرفانهای فست فودی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات، نامهای ديگری نيز دارد؛ عصر افسردگی، يأس فلسفی، معناگرايی و معناجويی در ميان ولايت تکنولوژی و ماشين بر انسان. اما در عين حال عصری است که به عصر تجديد عهد نزديک است، و چنانکه سيد شهيدان اهل قلم، مرتضی آوينی گفته است: «مراد از تجديد عهد، تازه کردن آن عهد ازلی است که در لوح فطرت بشر محفوظ است. تاريخ حيات بشر، تاريخ روی آوردن به اين عهد فطری و يا انکار آن.»[1]
روشهايی که عرفان مدرن برای کسب آرامش و معنويت روحی پيشنهاد میکند، آن چنان سهل و ممتنع است که همه مردم از هر فرهنگ و قوم و سن و سالی با به کارگيری آنها میتوانند ادعای عارف بودن داشته باشند. امروزه همه ادعای معرفت و کشف حقيقت دارند.
در دنيایی که کلاسهای مديتيشن و يوگا و رمل و جفر و احضار جن در فرهنگسراها و آموزشگاههای علمی در کنار آشپزی و گلسازی و جعبهسازی و خياطی برقرار است و جوانان، کشکولی از مهارتهای مربوط و نامربوط را میآموزند تا در نظام تمدن غرب جايگاهی برای خود دست و پا کنند؛ عرفان مدرن، سوپاپ اطمينان استکبار برای جوامع جهانی است؛ اطمينان از اينکه اينان اعتراض نخواهند کرد. آن قدر غم و غصه و سرگرمی و تنوع دارند که اعتراضی نکنند. برای فرار از غم و تنهايی هم میتوان به ماورا پناه برد؛ البته ماورايی شيطانی و نه الهی. اين عارف نمايان غرق در خلسة رقص و سماع و بیخودی، مبارزه با ظلم را فراموش میکنند. با جنايتهای آشکار و نهانی که تمدن غرب پس از رنسانس در حق انسان مرتکب شده است. فراموشی آنچه بر ما رفته، به مهمترين فلسفه بازتوليد مکاتب عرفانی و فرهنگ درويشی در جامعه امروز بدل گرديده است؛ مکتبی که انسان را بیاعتنا و خنثی میخواهد.
ويژگیهای عرفان مدرن:
1. خدا هر چیزی میتواند باشد: انرژی، طبیعت، انسان، ذهن و غیره.
2. نيازی به زحمت کشيدن و رياضيتهای زاهدانه و دوری از خواستههای شیطانی مثل دزدی و قتل وغیره ندارد.
3. آرامش موقتی میدهد. مثل استفاده از قرصهای مسکّن برای رفع درد که درمان نمیکند و استفاده مداوم ضرر دارد.
4. مدينه فاضلهای میسازند در ذهن که در آن همه چيز خوب و زيبا و سالم است.
5. آمیزهای از ادیان، دیدگاه های مختلف و خرافات هستند.
6. بدون کمک مرشد و مراد، قابل دريافت نيستند. بايد با اين مرشد حضوری ملاقات کرد يا کتابهايش را خواند و يا جملات حکيمانهاش را روی ديوار نوشت.
7. روال زندگی طبيعی و مادی انسان را به هم نمیزند. میشود از چرب و شيرين طعام دنيا خورد و همه شهوتها را به هر نحو ارضا کرد و در عين آلودگی به انواع رذالتها؛ عارف ماند!
8. هيچ يک قابل اثبات نيست. فقط اعتقاد لازم دارند.
9. صلحطلب هستند (یعنی با ظالم در عین حال اینکه ظالم بودن وی مداومت دارد، باید صلح برقرار کرد)
10. اومانيستی و شریعت گریز هستند و به اصالت لذت و لذتجويی با هر روش ممکن میخواهند برسند. انسان در جستجوی اين لذتهای شخصی است که به عرفان مسخ شده دست میآويزد، همانگونه که به مواد مخدر، قرص روانگردان تمسک میکند. اگر نسل امروز با آرمانها و ارزشهای گذشته که ازلی و ابدی هستند آشنا نشوند، ادبيات عرفانی مدرن ما را در خود فرو خواهد برد و تنها لذتی شخصی میآفريند، فارغ از دردها و غمهای جامعه.
پینوشت:
[1]. فردايی ديگر، سید مرتضی آوینی ، نشر واحه، ص 93.
افزودن نظر جدید