شهید اهل سنت، مردی که هم آواز کُردی میخواند و هم اذان میگفت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_اسماعیل شجاعی، شهید اهل سنت مدافع حرم، مردی که هم آواز کُردی میخواند و هم اذان میگفت؛ سال 1349 در روستای قرهداغ بوکان به دنیا میآید، و سال 1394 هم در سوریه به شهادت میرسد.
زیور، همسر شهید، رو به عکسها ایستاده است؛ با یک دستش چادر را زیر چانهاش نگه داشته و با دست دیگرش رد اشکهایی را که سُر میخورند و به زیر ماسک سیاهش میروند، پاک میکند.
کمی پاشنهاش را بلند میکند و با دست خیس، اشک را روی یکی از عکسهایی که بر دیوار پذیرایی خانه نقش بسته است، میکشد؛ عکسی از یک خانواده در جوار بارگاه امام رضا (علیهالسلام).
زیور کنار دو دخترش، اختر و فرشته، ایستاده و احمد و بهمن، دو پسر خانواده نیز کنار هم دیده میشوند؛ اما جای اسماعیل، پدر خانواده خالی است؛ بچههای اسماعیل، منتظر برگشتن پدرشان بودند. خبر شهادت اسماعیل را قرار است ابراهیم، برادر زیور به آنها بدهد؛ فرشته میگوید یک هفتهای میشد که از بابا خبر نداشتیم؛ یک روز دایی به خانهمان آمد، گفت کاری ندارید انجام بدهم، جایی نمیخواهید بروید؛ ما هم گفتیم بابا قرار است بیاید با او میرویم، چشمهایش پر از اشک شد، اما چیزی نگفت؛ چند روز بعد، همه فامیل خانهمان جمع شدند، گفتند اسماعیل مجروح شده و در ارومیه است. گفتیم خب اشکالی ندارد خدا روشکر، خوب میشود. پدر یکی دو شماره تلفن داده بود که مواقع ضروری زنگ بزنیم. وقتی دایی خبر آورد، باور نکردم. به دوست پدرم زنگ زدم و گفتم پدرم کجاست؟ پشت تلفن صدای گریهاش را میشنیدم. افتادم و بیهوش شدم، بیدار شدم دیدم همه گریه میکنند.
حالا فرشته، دختر شهید، رفته سراغ کمد لباسهای پدرش و عطر پدر را از آنها میبوید. لباس کُردی قهوهای رنگی را بیرون آورده و حرف میزند، «چرا تنهایم گذاشتی پدر جان؛ چرا یکبار دیگر این لباس را نپوشیدی.»
پینوشت:
پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت، «گزارش مکتوب… مردی که هم آواز کُردی میخواند و هم اذان میگفت»، شناسه خبر: 91416، ۲۸ دی ۱۳۹۹.
دریافت فایل | حجم فایل |
---|---|
شهیدی که هم آواز کردی می خواند و هم اذان می گفت | 533.71 کیلوبایت |
افزودن نظر جدید