درایتی از روایت مباهله برای جهانیان از منابع اسلامی

  • 1400/05/13 - 15:46
موضوع مباهله می‌تواند به عنوان یکی از محورهای تقریب مذاهب و اتحاد و همبستگی و انسجام اسلامی، مورد استفاده قرار گیرد و در واقع، مباهله روز رویارویی حق و باطل است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همه می‌دانیم، واقعه مباهله نص آیه قرآن است [آل عمران/61] که به دستور خداوند صورت گرفت؛ موضوع مباهله می‌تواند به عنوان یکی از محورهای تقریب و اتحاد و هم‌بستگی و انسجام اسلامی، مورد استفاده قرار گیرد. چون جریان مباهله، فضیلت اسلام و حقانیت آن، و ارزش و جایگاه اهل بیت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به تصویر می‌کشاند که خوشبختانه اهل بیت پیامبر، میراث مشترک همه فرق اسلامی هستند، و این حقیقت تاریخی را که  یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای تاریخ اسلام است، می‌توان تولدی دیگر در اثبات حقانیت اسلام و شخص پیامبر دانست.
شرکت در مباهله شرطی داشت، که جز اهل بیت پیامبر اکرم کسی آن را نداشت و آن تأثیر آمین همراهان در استجابت دعا بود، یا تأثیر همراهان ویژه در اطمینان طرف مقابل، به حق بودن پیشنهاد دهنده مباهله؛ غرض آن‌که محور و مسئول اصلی مباهله، رسول اکرم بود و همراهان برای گفتن آمین به صحنه مباهله آمده بودند، نه برای دعا یا دعوت. البته آمین همراهان در استجابت دعا مؤثر بود، زیرا هر کس آمینش اجابت شود، دعایش نیز مستجاب است.[1]

طبق روایت: پیامبر اکرم با عزیزترین و گرامی‌ترین خویشان خود به صحنه مباهله آمد. قطعاً اگر غیر از این‌ها افرادی دیگری افضل بودند و خداوند سراغ می‌داشت، امر می‌کرد به مباهله به همراه آن‌ها، و چون اکرم و افضل از اهل بیت وجود نداشت، خداوند امر کرد به مباهله با همراهی اهل بیت پیامبر اکرم.[2]
تمام انسان‌ها با تفقه و درایت در آیه مباهله، می‌توانند دو شناخت و درس حاصل کنند:
1) درس حقانیت نبوت و اهل بیت شناسی:
چون در شناختن شخصیت عظیم رسول الله و اهل بیت ایشان، افراد زیادی هم‌چون غیر مسلمانان و بعضی مسلمانان، به خطا رفتند و سعی در این دارند که این‌ها را بشری عادی وعاری از ویژگی خاص جلوه دهند، در حالی‌که  طبق کتب اهل سنت و شیعه، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اهل‌بیتش را جمع کرد و به دنیا نشان داد که در درگاه خدا در اصحاب من، احدی آن آبرو را که بتواند دست بلند کند و هر چه گفت بشود ندارد و این یعنی برتری اهل بیت پیامبر اکرم.
عالمان اهل سنت در این زمینه، به این برتری اهل بیت و حقانیت پیامبر اکرم تصریح کردند؛ مانند زمخشری که می‌گوید: «این قضیه «مباهله» دلیلی است، بر برتری اصحاب کساء، «اهل بیت»، که هیچ دلیلی اقوی از آن دلیل نیست و برهانی است بر نبوت پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله).[3] و قاضی بیضاوی که در تفسیر خودش بعد از نقل و شرح قضیه مباهله می‌گوید: «این قضیه دلیلی است بر دو چیز: یکی بر نبوت و دیگری بر برتری اهل بیت پیامبر اکرم، اصحاب کساء.»[4]
2) درس و شناختی که می‌توان با درایت از آیه مباهله حاصل کرد، مسیح شناسی است؛ عیسی شناسی را می‌توان از این آیه برداشت کرد، و اگر دنیای مسیحیت وغیر آن‌ها به دیده حقیقت وانصاف به آن بنگرند، همین کافیست که میلیاردها انسان هدایت را دریابند؛ چون طبق تفاسیر شیعه و اهل سنت «اُسقف نصرانی»، حقیقت «مباهله» را خوب فهمیده بود؛ او دانست که اگر فاطمه زهراء (سلام‌الله‌علیها) با همسر و فرزندانش آمین بگویند، هیچ فرد مسیحی در دنیا باقی نخواهد ماند.
به تمام حاضرانِ اهل نجران اعلام کرد: «چهره‌هایی رو به ما می‌آیند که این چهره‌ها اگر بخواهند، کوه را از ریشه می‌کنند و تمام این وادی به نار شعله‌ور خواهد شد. اگر لب به دعا گشایند، دست به طرف آسمان بلند کنند، از تمام نصاری در روی زمین، یک نفر باقی نخواهد ماند؛ گفت: به هیچ قیمت نباید اینان دست به دعا بردارند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم وقتی بیرون آمد، فرزندش حسین را در آغوش گرفته بود و دست در دست امام حسن و پشت سر او فاطمۀ زهرا و پشت سر فاطمه، علیّ بن ابی‌طالب؛ وضع بیرون آمدن این‌چنین بود. بعد به اهل بیتش فرمود: آن‌گاه که من دعا کردم، شما آمین بگویید.»[5]
نتیجه: معنای این جملات و مطالب چیست؟! آیا غیر از حقانیت و برتری  اسلام، و نبوت و اهل بیت است؟ بدانیم که حقیقت مباهله به درایتش است، نه به روایتش، و صرف نقل وقایع بدون تفقه و تفکر، تأثیر و تغییری حاصل نمی‌‌کند.

پی‌نوشت:

[1]. تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج 4، ص448، مرکز نشر اسراء، 1387 ه-ش.
[2]. ينابيع المودة لذوي القربى، القندوزي، ج٢، ص٢٦٦، ح755، دار الاسوة للطباعة والنشر المطبعة: اسوه، «لو علم الله تعالى أن في الأرض عبادا أكرم من علي وفاطمة والحسن والحسين لأمرني (في) أن أباهل بهم، ولكن أمرني بالمباهلة مع هؤلاء، وهم أفضل الخلق، فغلبت بهم (اليهود و) النصارى.»
[3]. زمخشرى محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏، تفسیر اهل سنت، دار الكتاب العربی، بیروت، 1407ق، ج1، ص368- 369. «وفيه دليل لا شي‏ء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم السلام، و فيه برهان واضح على صحة نبوة النبي صلى اللَّه عليه و سلم لأنه لم يرو أحد من موافق و لا مخالف أنهم أجابوا إلى ذلك.»
[4]. بيضاوى، عبد الله بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل‏، تفیسیر کلامی اهل سنت، دار احياء التراث العر‏بى، بیروت، 1418ق، ج2، ص20-21 «و هو دليل على نبوته و فضل من أتى بهم من أهل بيته.» 
[5]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب‏، تفسیر اهل سنت،  دار احياء التراث العربي‏، بیروت، 1420ق،ج8، ص247 «كان رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم خرج و عليه مرط من شعر أسود، و كان قد احتضن الحسين و أخذ بيد الحسن، و فاطمة تمشي خلفه، و علي رضي اللّه عنه خلفها، و هو يقول، إذا دعوت فأمنوا، فقال أسقف نجران: يا معشر النصارى، إني لأرى وجوها لو سألوا اللّه أن يزيل جبلا من مكانه لأزاله بها، فلا تباهلوا فتهلكوا و لا يبقى على وجه الأرض نصراني إلى يوم القيامة،» «روي‏ أنه عليه السلام لما خرج في المرط الأسود، فجاء الحسن رضي اللّه عنه فأدخله، ثم جاء الحسين رضي اللّه عنه فأدخله ثم فاطمة، ثم علي رضي اللّه عنهما ثم قال: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً و اعلم أن هذه الرواية كالمتفق على صحتها بين أهل التفسير و الحديث.»

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.