جایگاه و نقش امیرالمومنین، علی (علیه‌السلام) در واقعه‌ی مباهله چه بود؟

  • 1400/05/12 - 10:03
واقعه مباهله‌ی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با علمای مسیحی نجران در 24 ذی الحجه سال نُهم هجری، نزدیک شهر مدینه اتفاق افتاد. حضور امیرالمومنین در این واقعه‌ی مهم، به جهت اثبات نبوت و تصدیق رسالت پیامبر و نیز نفس پیامبر خوانده شدن از جانب خدای رحمان، اهمیت دارد.

واقعه مباهله‌ی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) باعلمای مسیحی نجران، در 24 ذی الحجه سال نُهم هجری، نزدیک شهر مدینه اتفاق افتاد. علمای شیعه و اهل سنت این اتفاق مهم را مورد بررسی قرار داده‌اند، اما نقش و جایگاه امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) در این اتفاق مهم چه بوده است؟
ابن منظور نویسنده کتاب لغت لسان العرب، در مورد معنای مباهله می‌نویسد: «بهل» به معنای لعن و «مباهله» به معنای لعنت كردن يكديگر و نفرين كردن است.[1]
علما و دانشمندان شیعه و اهل سنت، شان نزول آیه‌ی 61 سوره آل‌عمران، (آیه مباهله)[2] را به عنوان سندی قوی بر اثبات فضائل امیرالمومنین (علیه‌السلام) می‌دانند. این آیه کریمه به دو جهت دارای اهمیت فراوان است. اول آن‌که حضور امیرالمومنین (علیه‎‌السلام) در این واقعه‌ی مهم، هم به جهت اثبات نبوت و هم به جهت تصدیق رسالت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) است. با وجود حضور اصحاب و شیوخ و ریش‌سفیدانی از مهاجرین و انصار که در مدینه زندگی می‌کردند، خدای رحمان به حضور امیرالمومنین (علیه‌السلام) به عنوان شاهد بر نبوت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دستور می‌دهد و حضرت امیر (علیه‌السلام) به جهت اثبات و تصدیق رسالت نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در مقابل علما و اسقف اعظم مسیحیان نجران که نماینده‌ی کلیسای روم بودند، با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همراه می‌شوند.
زمخشری از علمای مشهور اهل سنت، در تأیید این مطلب می‌نویسد: «در این روایت [حضور حضرت علی (علیه‌السلام) در واقعه مباهله] فضیلتی است که قوی‌تر از آیه مباهله برای اثبات فضائل اصحاب کساء بر دیگران، دلیلی نداریم و علت حضور حضرت علی (علیه‌السلام) برهان واضحی بر صحت رسالت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است.»[3] طبق نظر زمخشری، این فضیلت آن‌قدر کامل و جامع است که هیچ مسلمانی از صدر اسلام تاکنون، توان ادعای برابری با امیرالمومنین (علیه‌السلام) را ندارد.
اما نکته دوم که در دل خود دریایی از مطالب را دارد، معرفی امیرالمومنین (علیه‌السلام) به عنوان نفس پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از جانب خدای رحمان است؛ این وصف به اندازه‌ای اهمیت دارد که در سفارش پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به تبعیت کردن از قرآن واهل بیت (علیهم‌السلام) به عنوان دو ثقل هدایت‌گر، شخصیت امیرالمومنین (علیه‌السلام) یعنی عدل قرآن کریم، را به عنوان نفس پیامبر معرفی می‌کند.
احمد بن حنبل یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت، حدیث وصایت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در کتاب خود آورده و می‌نویسد: «پیامبر فرمودند من دو ثقل در میان شما قرار می‌دهم؛ اولین از آن دو، بزرگ‌تر از دیگری است؛ این همان کتاب خداست که مانند ریسمان محکمی از آسمان به جانب اهل زمین کشیده شده و دومین آن عترت، یعنی اهل بیت من هستند؛ این دو از هم جدا نمی‌شوند، تا در کنار حوض کوثر به من ملحق شوند.»[4]
در این‌جا یک سوال مطرح می‎‌شود؛ منظور از اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) چه کسانی هستند که به عنوان ثقل اصغر در کنار حوض کوثر به نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ملحق می‌شوند؟ مسلم بن حجاج نیشابوری، بزرگ محدث اهل سنت در کتاب صحیح مسلم که جایگاه بی‌نظیری در بین علما و محدثین اهل سنت دارد، با ذکر بیان فضایل امیرالمومنین (علیه‌السلام) از زبان سعد بن ابی‌وقاص می‌نویسد: «هنگامی‌که آیه مباهله نازل شد، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السلام) را فرا خواندند و فرمودند پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند.»[5]
با توجه به شناخت اسامی اهل بیت (علیهم‌السلام) از کتب اهل سنت، فضیلت نفس پیامبر بودن، ویژگی‌هایی را در بردارد که خود به عنوان انسان الهی می‌تواند همانند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در راهنمایی و هدایت‌گری امت اقدامات لازم را انجام دهد و هر آن‌چه که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و یا پیامبران دیگر برای بشریت باید انجام می‌دادند، ازجمله تشکیل حکومت، نفس پیامبر، یعنی حضرت علی (علیه‌السلام) نیز می‌تواند انجام دهد و تمام آن ویژگی‎‌ها را در اختیار خود دارد.

پی‌نوشت:

[1]. لسان العرب، ابن منظور، ج11، ص72. «البهل: اللعن وبَاهَلَ القومُ بعضُهم بَعْضًا وتَبَاهَلُوا وابْتَهَلُوا: تَلاعنوا. والمُبَاهَلَة: المُلاعَنة. يقال: بَاهَلْتُ فُلَانًا أَي لَاعَنْتُهُ، وَمَعْنَى المُبَاهَلَة أَن يَجْتَمِعَ الْقَوْمُ إِذا اخْتَلَفُوا فِي شَيْءٍ فَيَقُولُوا: لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِ مِنَّا»
[2]. «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ.[آل‌عمران/61] هرگاه بعد از دانشی كه به تو رسيده، كسانی با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آن‌ها بگو بياييد، پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغ‌گويان قرار دهيم.»
[3]. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، زمخشری، ج1، ص368. «وفيه دليل لا شيء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم السلام. وفيه برهان واضح على صحة نبوة النبي صلى اللَّه عليه وسلم» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. مسند أحمد، أحمد بن حنبل، ج3، ص14، مؤسسة قرطبة – مصر. «حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي حدثنا أَسْوَدُ بن عَامِرٍ أخبرنا أبو إِسْرَائِيلَ يعني إِسْمَاعِيلَ بن أبي إِسْحَاقَ الملائي عن عَطِيَّةَ عن أبي سَعِيدٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم اني تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ وعترتي أَهْلُ بيتي وانهما لَنْ يَفْتَرِقَا حتى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ»
[5]. صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نيشابوری، ج4، ص1871، دار إحياء التراث العربی – بيروت، محقق: محمد فؤاد عبد الباقی. «حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، وَمُحَمَّدُ بْنُ عَبَّادٍ - وَتَقَارَبَا فِي اللَّفْظِ - قَالَا: حَدَّثَنَا حَاتِمٌ وَهُوَ ابْنُ إِسْمَاعِيلَ - عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مِسْمَارٍ، عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ:.... وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ)[آل‌عمران/61] دَعَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فَقَالَ: «اللهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي».»

محمد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.